ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

آموزش و فعالیت های فرهنگی شخصی ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

آموزش و فعالیت های فرهنگی شخصی ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

به نام خدای علی و فاطمه

به قول شاعر که میگه:
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست...

حقیر میون دریای خادمان حضرت اباعبدالله مثل قطره هم نیستم که به چشم بیام ولی دلم می خواد هر جور که می تونم ارادت خودم رو به عاشقان ارباب بی کفن و رهروان ولایت نشون بدم آرزو دارم حتی به اندازه یک سطر هم که شده مطلبی جهت استفاده ستایشگران امام حسین قرار بدم شاید بتونم از این راه کمی کسب ثواب کنم

آرزو دارم اینجا پاتوق حزب اللهی ها و عاشقان سیدعلی خامنه ای بشه

جهت سلامتی و فرج حضرت صاحب الزمان و طول عمر امام خامنه ای صلوات


طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

۹۹ مطلب با موضوع «*******مرثیه و شهادت******» ثبت شده است

 

آقا بیا که روضه ی موسی بن جعفر است              چشمانمان ز داغ مصیباتشان تر است

جامه سیاه بر تن و بر جان شرار آه                              دل ها به یاد غصۀ او پر ز آذر است

افتاده است بی کس و تنها، غریب وار                        مردی که با تمامی خلقت برابر است

مرثیه خوان حضرت کاظم، خود خداست                   بانی روضه، حضرت زهرای اطهر است

زندان نگو، که گرم مناجات با خداست                    غار حرای حضرت موسی بن جعفر است

از تازیانه خوردن حضرت نگو دگر                               ارثیه ای رسیده به ایشان ز مادر است

باشد همیشه ورد زبانم به هر نفس                     لعنت به آن یهودی بی دین که کافر است

ای من فدای شال عزای شما شوم

آقا بیا که روضۀ موسی بن جعفر است

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

عمرش میان غربت بی یاورش گذشت                رنج هزار ساله بر آن پیکرش گذشت

حسرت کشیده چون پدری گیسوان او              درحسرت نوازشی از دخترش گذشت

او مرگ خویش را ز خدا عاشقانه خواست      از بس بلا کشید که آب از سرش گذشت

وقتی به زیر مشت و لگد ها شکسته شد            دانست آنچه بر بدن مادرش گذشت

اما اسارتش که به زینب نمی رسد                    او شعله از اصابت با معجرش گذشت

زینب اسیر کوچه و بازار شام شد

زن بود و وارد صف اغیار شام شد

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

زیر سنگینی زنجیر سرش افتاده                          خواست پرواز کند دید پرش افتاده

می شود گفت کجا تکیه به دیوار زده ست         بس که شلاق به جان کمرش افتاده

آدم تشنه عجب سرفه ی خشکی دارد           چقدر لخته ی خون دور و برش افتاده

گریه پیوسته که باشد اثراتی دارد                          چند تاری مژه از پلک ترش افتاده

هر کس ایام کهنسالی عصا می خواهد               پسرش نیست ببیند پدرش افتاده

آن که از کودکی اش مورد حرمت بوده ست         سر پیری به چه جایی گذرش افتاده!

به جراحات تنش ربط ندارد اشکش

حتم دارم که به یاد پسرش افتاده

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

در میان هلهله سوز و نوا گم می شود                  زیر ضرب تازیانه ناله ها گم می شود

بس که بازی می کند زنجیر ها با گردنم          در گلویم گریه های بی صدا گم می شود

در دل شب بارها آمد نمازم را شکست                 در میان قهقه صوت دعا گم می شود

چهار چوب پیکرم بشکسته و لاغر شدم            وقت سجده پیکرم زیر عبا گم می شود

تازه فهمیدم چرا در وقت سیلی خوردنش            راه مادر در میان کوچه ها گم می شود

بین تارکی شب چون ضربه خوردم آگهم         آه، در سینه به ضرب بی هوا گم می شود

از یهودی ضربه خوردم خوب می دانم چرا

گوشوار بچه ها در کربلا گم می شود

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

ناله ای سوخته از سینۀ سوزان آید                    وین نوائیست که از گوشۀ زندان آید

آن چه زندان که سیه چال بود از دهشت         شب و روزش به نظر تیره و یکسان آید

های هارون که گرفتار تو شد موسی عصر        شب و روز تو  و او هر دو به پایان اید

سال ها این پسر فاطمه مهمان تو هست    هیچ گفتی که چه ها بر سر مهمان آید

هم دم آن پدر پیر ز چندین اولاد               طفل اشکی است که از دیده به دامان آید

امشب از غربت او سلسله هم می نالد           کآن جگر سوخته را عمر به پایان آید

کند و زنجیر از آن جان به زندان مأنوس                  نکشد دست اگر بر لب او جان آید

گر چه این زمزمه خاموش شود تا به ابد

بانگ مظلومیش از سینه باران آید

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

ناله و فریاد من سودی به حال من ندارد             از که آزادی بخواهم این قفس روزن ندارد

زخم گردن، جسم نیلی، پای خون آلوده گوید           آسمان زندانیی مظلوم تر از من ندارد

آن چنان افتاده ام از پا در این زندان که دیگر       دست من تابی که غل بردارد از گردن ندارد

کس نگوید آخر ای بیداد گر صیاد بس کن         مرغ بال و پر شسکته در قفس کشتن ندارد

طور زندان، آه آتش، اشک مونس، ناله همدم     موسی این حال و هوا در وادی اَیمن ندارد

دوستان یاد آورید از گریه ویران نشینی                کو تسلائی به غیر از خنده دشمن ندارد

نیست یکسان حبس تاریک من و زندان یوسف           او چو من آثار زنجیر ستم بر تن ندارد

او دگر نشکسته در هم استخوان ساق پایش

او دگر در گوشه مطموره ها مسکن ندارد

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

 

جهت مشاهده دیگر اشعار

شهادت امام کاظم (ع)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید

 

عاشق جوادالائمه عاشق ولایت

 

 

با کلیک نمودن بر روی تصویر فوق به بخش

ویژه نامه وفات حضرت زینب کبری (س)

وارد شوید

 

این ویژه نامه از سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی

گرفته شده است



عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


بنا به بعضی از اقوال بی بی این چند وقته شام بوده،حالا تبعید کردن،یا عبدالله آورده،

چی میدونیم چه به سرش آوردن،هنوز نمی دونیم چه به سرش آوردن،باور کن اینقدر روضه خوند

تو مدینه من بعید نمیدونم مسمومش کرده باشن،چون حکومت تبعید که میخواست بکنه.

آری مثل فردا معروفه میگن گفت: عبدالله،نفسا آخرمه،حلالم کن،بگو کنیزا بسترم رو ببرند،

زیر آفتاب پهن کنند،کنیزا اشاره کردن اقا نه! عبدالله گفت:من نوکر زینبم،

از اولم همین بوده،شوهر چیه،هرچی خانم بگه،فقط گفت:چرا بی بی جان؟

فرمود عبدالله تو میدونی،من  حسینیم یادم نمیره، دیدم داداشم آروم پنچه هاش رو خاک میکشه.

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

ایوب این قدر صبر کرد، همه سختی ها را تحمل کرد تا اونجا که حرف ناموس وسط اومد،

گفت خدایا، دیگه نمی تونم صبر کنم.

حرف زینب که می شه حرف ناموسیه، نمی شه واردش شد، فقط تصور کن یه خانم،

نه عباسی نه قاسمی نه علی اکبری

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی، فرمودند: وقتی حضرت فاطمه (سلام الله علیها)

قنداقه ی زینب (سلام الله علیها) را به محضر رسول اکرم برد، این نوزاد عزیز فاطمه،

چشم مبارک را برای هیچ یک دام از اهل بیت باز نکرد، و تنها وقتی قنداقه

در بغل امام حسین قرار گرفت، چشم مبارک را گشود.

در مجلس یزید نیز سر مبارک آقا از فراز نیزه به تمام اسرا نگاه کرد، ولی وقتی که

مقابل حضرت زینب (سلام الله علیها) رسید، چشمها را روی هم گذاشت و

از گوشه های چشم مبارکش اشک جاری شد، گویی می خواست فرموده باشد که:

خواهر عزیز ! از این که این همه محبت به یتیمانم کرده اید، ممنون شما هستم

و بیش از این مرا خجل می کن.

گیسو به دست باد رها کردنت بس است           اینگونه ای ستاره ی من دیدنت بس است

راست به روی نیزه ولی بی تعادل است              یک سنگ هم به نیت افتادنت بس است

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

مرحوم حاج ملا آقاجان زنجانی می فرمود:

این که عصر عاشورا دشمن، معجر از سر زینب (سلام الله علیها) کشیده،

من مطمئنم که هیچ کس قدرت نداشت به حضرت نگاه بیندازد، زیرا وقتی به خورشید آخرت

(پس از اینکه در چهار دریا فرو رفته و نور آن ضعیف شده و

خورشید آسمان دنیا گشته، نمی توان نگاه کرد) کسی هم نمی تواند خورشیدی را خدایی است

و در هیچ  دریایی فرو نشده است نگاه بیاندازد.

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

از آیت الله سیبویه سئوال شد: کدام یک از روضه هاست،

که دل شمارو بیشتر می سوزونه؟فرمودند:(اسیری بی بی ،"صلّی الله علیک یا اباعبدالله"،

از مرحوم آقا شیخ جعفر شوشتری،رفع الله درجاته نقل شده،ایشان فرموده بودند

دو مصیبت،دو غصه بود،که امام حسین و کشت،آقا رو از پا انداخت،یکی غصه تشنگی بچه ها

و یکی غصه اسیری عیال بود،این دو مصیبت،واین که آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف،

خون گریه می کنه،مال همین اسیری عمه شون حضرت زینب سلام الله علیهاست،اینم

،بعضی ها می گن ،امام زمان ارواحنا فداه می گن:یا جدا،اگه اشک چشمم تمام بشود

،خون گریه می کنم،من می گم،نه،امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

از اول خون گریه می کنه،از اولش خونه

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

بمیرم برای آن لحظه ای که زینب آمد بالای بلندی ، دید یک عده دارند

با شمشیر حسینش را می زنند

یک عده دارند با نیزه می زنند ، کماندار با تیر می زند ، آنهایی که حربه ای ندارند

دامن هایشان را پر از سنگ کردند بر عزیز فاطمه می زنند .

زینب دستهایش را روی سر گذاشت صدا زد :

وامحمدا ، واعلیا، وااُماه ، واحسینا ،

از تلِّ زینبیه ، زینب صدا می زد حسین                با قامتی خمیده زینب صدا می زد حسین 

هر جا به هر بهانه ، زینب صدا می زد حسین         در زیر تازیانه ، زینب صدا می زد حسین 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@


جهت مشاهده دیگر روضه ها و گریزهای

وفات حضرت زینب کبری (س)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید


عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


با کلیک نمودن بر روی تصویر فوق به بخش

ویژه نامه شهادت امام هادی (ع)

وارد شوید


این ویژه نامه از سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی

گرفته شده است




عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


آقاجانم،حضرت در بستر بیماری از زهر افتاده بود،یه وقت صدای نازنینش بلند شد،حسنم بیا،

امام عسکری کنار بدن باباش رفت،نگاهی به صورت باباش کرد،تو تبعیدگاه ومنطقه نظامی

تبعیدشون کردند،

حضرت کنار بدن بابای غریبش نشست،ناله ها زد..

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

پول می داد امام هادی علیه السلام می گفت برید زیارت حسین علیه السلام،

حالا من روضه رو می برم کربلا و عاشورا ،اونجایی که امام هادی دوست داره،

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

کجا ببرمت،همین یه مسیر مسیر روضه ی من،می گن امام عسگری،خیلی فردا بی تابی کرد،

وقتی بدن بابا رو دید،وقتی داغ بابا دید،یا امام عسگری،شنیدم گریبان چاک زدی،شنیدم به سر و صورت

زدی،شنیدم برا داغ بابات،بلند گریه کردی، مگه چه کردن با بابات،مگه چه جوری کشتنش،

اگه شما گریبان چاک زدی،پس زین العابدین چی بگه کربلا،یا الله،گریبان چاک زد امام عسگری

،اما کربلا،زین العابدین دید همه دارن بدنهارو دفن می کنن،هیچکی به بدن حسین نگاه نمی کنه

،حسین...........عمه چرا بدن بابامو دفن نمی کنن،مگه بابای من،مسلمون نیست،

چرا بدنهای خودشونو دفن می کنن،یکی نبود بگه زین العابدین،صبر کن،الان یه کاری می کنن،

دیگه بدن بابات پیدا نباشه، الان ده نفر میان،اسباشونو میارن،فرج امام زمان بگو حسین.....

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

شد امام هادی دین کشته زهر جفا                           پاره پاره جگر را آن عزیز مصطفی

شیعیان را روز ماتم شد ز مرگ شاه دین            شد مدینه بر بنی هاشم ز غم ماتم سرا

زهر کین چون کارگر شد  بر شه دنیا و دین              با امام عسگری گفتا که ای جانم بیا

بعد من باشی تو یار و رهنمای مؤمنین                   میسپارم بر تو امت را ترا هم بر خدا

دلها را روانه کنیم سامرا ، حرم با صفای امام هادی و  امام عسکری ، خیلی غریب اند

آن دو امام بزرگواری که در سامرا مدفونند . خوشا بحال آنهایی که رفتند حرمش را دیدند

اما آنهایی که مشرف شدند دیدند حرمش غریب است ، آخر دوستانش کمتر کنار حرمش ساکنند

زائران هم خیلی کم آنجا می مانند . اما وقتی امام هادی شهید شد امام عسکری بدن پدر بزرگوار خود را

غسل دادند ، کفن کردند ، و بر جنازه نماز خواندند ، بخاک سپردند آی دلهای کربلائی ،

اینجا فرزند ، بدن پدر را با دست خود بخاک سپرد .

اما کربلا ، بقدری حال امام سجاد (ع) منقلب می شود

که زینب کبری صدا زد : ما لی أراکَ تَجُودُ بِنَفسَکَ یا بَقیَّةَ الماضین .

(گویا می بینم که در حال جان دادنی ، ما به غیر از تو کسی را نداریم ، تو حجت خدایی )

صدا زد  : عمه جان این بدن حجّت خدا نیست ؟ این مردم گویا ما را مسلمان نمی دانند

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

در روایت است که خداوند کسی را که دوست پدرش را احترام کند

، حفظ می کند «انّ الله لیحفظ من حفظ صدیق أبیه» در حدیث دیگر داریم که دوست پدرت را ضایع مکن ،

اگر این کار را کردی نور باطنت خاموش می شود« لا تضیّع صدیق ابیک فیدفع نورک »

مولای من یا بن الحسن! ما کوچکتر از آنیم که بگوییم دوست پدر شما هستیم

اما ما پدرت را دوست داریم. یابن الحسن! حاشا به کرمت که ما را دست خالی برگدرانی

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@



جهت مشاهده دیگر روضه ها و گریزهای

شهادت حضرت امام هادی (ع)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید




عاشق جوادالائمه عاشق ولایت

آه ای زمانه با گل زهرا چه کرده ای؟!                              ای زهر با امیر دل ما چه کرده ای؟!

آتش گرفته کل وجود امام عشق                                 قد جوان فاطمه شد تا، چه کرده ای؟!

زهرا برای غربت او گریه می کند                             داغش نشسته بر دل مولا چه کرده ای؟!

سوزانده ای تمامی جسم مطهرَّش                          حالا نشسته ای به تماشا چه کرده ای؟!

وای از نوای هادی و غم های عسگری                          داند پسر که با دل بابا چه کرده ای؟!

مهدی برای جد غریبش عزا گرفت                                      واویلتا شده دم آقا چه کرده ای؟!

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

بهر تو کفن بود ولی وای حسین!                       غم سایه فکن بود ولی وای حسین!

هر چند شدی کشته تو از زهر ولی                    سر روی بدن بود ولی وای حسین!

@@@

رفتی تو ولی پسر، عزاداری کرد                           تنها نه پسر، بشر عزاداری کرد

مظلوم و غریب گر چه شهیدت کردند                     بهر تو ولی خواهر عزاداری کرد

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

یا رب از زهر جفا سوخت ز پا تا به سرم                            شعله با ناله بر آید همه دم از جگرم

جز تو ای خالق دادار کسی نیست گواه                               که چه آورده جفای متوکل به سرم

می دوانید پیاده به پی خویش مرا                               گرد ره ریخت بسی بر رخ همچون قمرم

آن شبی را که مرا خواند سوی بزم شراب                      گشت از شدت غم مرگ عیان در نظرم

خواست تا بر من مظلوم دهد جام شراب                          شرم ننمود در آن لحظه ز جدّ و پدرم

زهر نوشیدم و راحت شدم از عمر ولی                                  ریخته خاک یتیمی به عُذار پسرم

با که این ظلم بگویم که به زندان بلا                                قبر من کند عدو پیش دو چشمان ترم

هر زمان هست در این دار فنا مظلومی                      حق گواه است که من از همه مظلوم ترم

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@


جهت مشاهده دیگر اشعار

شهادت امام هادی (ع)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید




عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


خوب است که مادر دل نَر داشته باشد                 دور و بَر خود چند پسر داشته باشد

خوب است که مادر نرود جز به ره عشق       چون فاطمه احساس خطر داشته باشد

خوب است برای مدد زاده ی حیدر                 از نسلِ علی سایه ی  سَر داشته باشد

می گفت به فرزندِ یَلَش مادرِ عبّاس                          بایست علمدار جگر داشته باشد

خوب است که در لشکرِ خود زاده ی زهرا                بالای سَرِ خیمه قمر داشته باشد

وقتی خطری مایه ی تهدید امام است               اینجاست که باید سپری داشته باشد

روزی که امان نامه ی کفّار بیاید                           دل باید از این فتنه خبر داشته باشد

حیف است که خون با عرقِ شرم نریزیم            چون اهل حَرَم دیده ی تَر داشته باشد

با فاطمه گویم که منم دل نگرانت

جانِ پسرانم به فدای پسرانت

یا امِّ بنین حالِ گرفتار ندیدی                                  دستانِ قَلَم، اشکِ علمدار ندیدی

بر پیکرِ بی دستِ علمدارِ رشیدَت                               آشفتگیِ سیّد و سالار ندیدی

مادر به خدا بس که وفا داشت ابالفضل                   غوغای مُواساتِ سپهدار ندیدی

گر آب نیاورد نگو آبرویش رفت                                در بارش آن دیده و رخسار ندیدی

یک لشکرِ قد ارکه بنشست به زانو                          پا تا سَرِ او تیر چُنان خار، ندیدی

شقُّ القمر کوفه که در علقمه رُخ داد                             تکرارِ رُخ حیدر کرّار ندیدی

آنقدر ادب داشت که با سَر به زمین خورد              سجّاده ی خون بر بدن یار ندیدی

پس داد هر آن درس که در نزد تو آموخت                        بالندگیِ مکتبِ ایثار ندیدی

مادر که شود امِّ بنین هیچ غمی نیست

در عهد و وفای پسرش هیچ کمی نیست

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

ابروان تو مرا سمت مصلی می کِشد                        گریه چشمان تو راهی دریا می کِشد

از خجالت آب گشتی تا که دیدی دختری          عکس مشکی را بروی خاک صحرا می کِشد

ماه جایش آسمان است علتش اینست اگر                   آسمان دارد تو را بالا و بالا می کِشد

یک عمود آهنی آمد سرت پاشیده شد                      ناله ات ام البنین را دارد اینجا می کِشد

راهزن هایی که دور پیکرت حلقه زدند                کارشان در علقمه دارد به دعوا می کِشد

تا رسیدم پیش تو دیدم که یک دست کبود               یک به یک از پیکر تو تیرها را می کِشد

سینه و پهلوی تو بوی مدینه می دهد            می کِشی درد عجیبی را که زهرا می کِشد

رفتی و با رفتنت ای پاسبان خیمه ها                 نانجیبی معجر از سرهای زن ها می کِشد

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@



جهت مشاهده دیگر اشعار

وفات مادر وفا و ادب حضرت ام البنین(س)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید



عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


روی قبرم بنویسید که خواهر بودم                              سالها منتظر روی برادر بودم

روی قبرم بنویسید جدایی سخت است           اینهمه راه بیایم ،تو نیایی سخت است

یوسفم رفته واز آمدنش بی خبرم                       سالها میشود واز پیرهنش بی خبرم

روی قبرم بنویسید ندیده رفتم                                   با تن خسته وبا قد خمیده رفتم

بنویسید همه دور ربرم ریخته اند                    چقدر دسته ی گل روی سرم ریخته اند

چقدر مردم این شهر ولایی خوبند                        که سرم را نشکستند خدایی خوبند

بنویسید در این شهر سرم سنگ نخورد             به خداوند قسم بال وپرم سنگ نخورد

چادرم دور وبرم بود وبه پایی نگرفت                معجرم روی سرم بود وبه جایی نگرفت

...من کجا شام کجا زینب بی یار کجا؟

من کجا بام کجا کوچه وبازار کجا؟

بنویسید که عشاق همه مال هم اند                 هر کجا نیز که باشند به دنبال هم اند

گر زمانی به سوی شاه خراسان رفتید         من نبودم به سوی مرقد جانان رفتید...

روی قبرش بنویسید برادر بوده                                   سالها منتظر دیدن خواهر بوده

روی قبرش بنویسید که عطشان نشده                بدنش پیش نگاه همه عریان نشده

بنویسید کفن بود،خدایا شکرت                            هرچه هم بود بدن بود خدایا شکرت

یار هم آنقدری داشت که غارت نشود            در کنارش پسری داشت که غارت نشود

اوکجا نیزه کجا گودی گودال کجا؟

اوکجا نعل کجا پیکر پامال کجا؟

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

بنویسید سری بر سر نی جا میکرد

خواهری از جلوی خیمه تماشا میکرد

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@





عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


نگاهی به 10 فضیلت خاصه حضرت معصومه(ع)

1ـ دختر روح و جسم پیامبر(ص)

2ـ مقام عصمت و طهارت حضرت معصومه(ع)

3ـ پیشگویی امام صادق(ع) از حضرت معصومه(ع) قبل از ولادتش

4ـ پدرش به فدایش

5ـ عالمه و محدثه و حجت امین امامان(ع)

6ـ حرم حضرت معصومه(ع) تجلیگاه مرقد حضرت زهرا(ع)

7ـ زیارتنامه مخصوص

8ـ القاب پیام آور

9ـ شفاعت وسیع حضرت مصعومه(ع)

10ـ پاداش عظیمت زیارت مرقد حضرت مصعومه(ع)

دو نکته پیام آور

1ـ آن همه مقام چرا؟

2ـ توجه اسلام و مسلمانان به ارزش زن



جهت مطالعه

متن و شرح موارد ده گانه فوق به ادامه مطلب مراجعه نمایید



عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


روز قیامت این قدر می آمرزه، شیطان به طمع می افته، شیطانی که خدا رانده و ما را خوانده

امید وار نبا شیم، او امید داره، ما نداریم ،خدا به پاره تن فاطمه ،حضرت معصومه،

ایت الله مرعشی نجفی می گه ، پدرش در خواب دید صدیقه کبری را،

شما برای این که قبرم مخفی است نارا حتید، برید قم کنار قبر دخترم  فاطمه معصومه

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

مرحوم آقا سید عباس می فرمود:
 
من هر موقع می خواهم مشهد بروم، ابتدا حرم حضرت معصومه علیها السلام می روم

و به حضرت می گویم: من به نیابت از شما به مشهد می روم! شما سفارش مرا به برادرتان بکنید.

آخر شما به عشق برادرتان آمدید، ولی موفق نشدید زیارتشان کنید. اجازه بدهید

من به نیابت از شما برادرتان را زیارت کنم.

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

بی بی رو اینقدر قشنگ تشییع جنازه کردند،اینقدر قمی ها قشنگ احترام گذاشتند،اینقدر اَمدند

مثل پروانه دور بی بی گشتند،یه ذره بی بی احساس غربت نکرد،اما بمیرم برای اون خانمی که،

نیم شب در خونش باز شد،چهار نفر زیر جنازشو گرفته بودند،چند تا بچه ام دنبال جنازه می دویدند،

هی مادر مادر می گفتند،هر چی دستشونو بلند می کردند،به تابوت مادر نمی رسید،

همدیگرو دلداری می دادند،این بچه ها اجازه گرفتند،از بابا ،بابا اجازه بده ما

تشییع جنازه مادرشرکت کنیم،امیرالمومنین علیه السلام فرمود :بیایید،اما آهسته آهسته گریه کنید،

اما یه وقت دیدند امام حسن داره داد می زنه،بلند بلند داره گریه می کنه،

سلمان دوید حسن جان،بابات می گه یه خورده آهسته تر،گفت:سلمان دست از دلم بردار،

آخه اونی که من دیدم،حسین ندید،خودم دیدم،بین کوچه ،آخ به مادرم جسارت کردند،

درسته غریبانه،اما بدن رو نگذاشتن رو زمین بمونه،باالاخره تشییع جنازه ای کردند،یه کفنی آوردند

بدن بی بی رو کفن کردند،علی غسلش داد،اما بمیرم،برای اون آقایی که 3روز بدن بی غسل و کفن

،رو زمین گرم کربلا،دیدید موقعی که میت و دارن تلقین می دن،یه نفر میت و تو قبر تکون می ده

،آدم یاد این منظره می اُفته،امام سجاد دیدند تو قبر نالش بلند شد،گریبان چاک زد،

آقا جان چرا این جور بی تاب شدی،فرمود نگاه می کنم می خوام صورت و رو خاک بزارم،

اما بابام سر در بدن نداره.

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@



جهت مشاهده دیگر روضه ها و گریزهای

رحلت شهادت گونه حضرت فاطمه معصومه (س)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید




عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


در عصر رضاخان و کشف حجاب، روزی رییس شهربانی قم که مردی گستاخ و بدزبان بود،

به حرم حضرت معصومه(ع) وارد شد و در همانجا به زنان با حجاب حمله کرد، تا چادر از سرشان بگیرد،

آه و ناله زنان بلند شد، در همین وقت غیرت آیه الله مرعشی نجفی(ره) که در آنجا حضور داشت،

به جوش آمد، و به آن قسمت رفته و برای جلوگیری از آن رییس، پس از بگو مگو، سیلی محکمی

به صورت رییس شهربانی زد، او که از این سیلی، سخت یکه خورده بود، آیه الله مرعشی را تهدید

به قتل نموده ولی روز بعد همین رییس گستاخ وارد بازار قم گردید، از قضا قسمتی از سقف ساختمان

بازار بر سر او خراب شده، و او در همان دم به هلاکت رسید و از دنیا رفت.

و این حادثه هم از کرامت های حضرت معصومه(ع) است که در حرمش، ستمگر گستاخ،

به زنان با حجاب حمله کرد، و یا عالم بزرگ آیه الله العظمی مرعشی نجفی را تهدید به قتل نمود،

و هم از کرامت آیه الله مرعشی به حساب می آید.

اما دلها بسوزد...

برای مادر مظلومه ای که دست آن بی حیا به ساحتش بی حرمتی کرد و گل صورتش را ارغوانی کرد اما ...

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

بانویی مدت ها بر اثر بیماری طولانی و شدید یکی از نزدیکانش (فرزند یا برادر و...) رنج می برد،

از معالجات و درمان ها نتیجه نگرفته بود، دستش از هما جا بریده و به حرم حضرت معصومه(ع)

پناهنده شد، و به آن بانوی ارجمند توسل جست، همچنان به توسل خود ادامه داد، تا این که شبی

در عالم خواب دید حضرت معصومه(ع) به بالین او آمد و فرمود: "بیمارت را به حرم من بیاور و در این

مکان خاص(که در عالم خواب نشان داد) بگذار، بناست عمویم حضرت عباس(ع) به زیارت من بیاید،

شفای بیمار تو را از عمویم می طلبم."

این بانو می گوید: پس از بیدار شدن از خواب، خوشنود شدم،

و به دستور حضرت معصومه(ع) عمل کردم، شخص بیمارم را به آن مکام خاص

از حرم حضرت معصومه(ع) بردم، او به محض این که در آن مکان نشست، احساس سلامتی کرد،

و با خوشحالی گفت:"خوب شدم وشفا گرفتم."

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

در این سفر دور گروهی از برادران و خدمتکاران به همراه حضرت معصومه(ع) بوده اند)

وقتی که به ساوه رسیدند، حضرت معصومه(ع) بیمار شد، پرسید از این مکان تا قم چقدر راه است؟

عرض کردند: ده فرسخ، به خدمتکار دستور داده که به جانب قم رهسپار گردند،‌به این ترتیب به قم آمد

و به منزل موسی بن خزرج بن سعد اشعری که از اصحاب امام رضا(ع) بود، وارد شد.

اما روایت صحیح تر این است که: چون خبر ورود آن بانوی با عظمت حضرت فاطمه معصومه(ع)

به آل سعد رسید، همگی به اتفاق به استقبال او رفتند تا او را به قم دعوت کنند،

در میان آنها موسی بن خزرج به کاروان حضرت معصومه(ع) رسید، زمام شتر آن حضرت را گرفته

و به طرف قم آمد و در منزل خود با کمال افتخار از آن بانو پذیریی کرد،

ولی پس از 16 یا 17 روز آن بانوی ارجمند،

رخت از جهان بربست و پسران سعد را در سوگ خود نشانید.

اما دلها بسوزد:

راوى گوید: گماشتگان ابن زیاد، اسیران و اهل بیت عصمت علیه السّلام و مبارک امام علیه السّلام

را به سمت شام شوم حرکت دادند همین که به نزدیک دمشق رسیدند، ام کلثوم علیه السّلام

به شمر بن ذى الجوشن، فرمود: از تو درخواستی دارم.

شمر گفت : حاجت تو چیست ؟

ام کلثوم فرمود: چون ما را داخل شهر مى نمایید از دروازه اى ببرید که تماشاچیان و تردد کنندگان

در آن کم باشند؛ و به لشکریان خود بسپار که سرها را از میان محمل ها و کجاوه ها بیرون آوردند

و اندکى از ما دور ببرند؛ تا خوارى و خفت ما مقدارى کم شود.

آن نانجیب از راه بغى و عدوان و کفر و طغیان بر ضد خواهش آن مکرمه دوران، امر نمود که سرها را

بر بالاى نیزه زدند و در وسط محمل ها نگاه داشتند و آل رسول را بر همین حال از راهى وارد

دمشق نمودند که ازدحام خلق در آن بسیار بود.

سپس ایشان را بر در مسجد جامع نگاه داشتند، در آن مکانى که اسیران کفار را نگاه مى داشتند

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@


جهت مشاهده دیگر روضه ها و گریزهای

رحلت شهادت گونه حضرت فاطمه معصومه (س)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید



عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


حضرت زهرا (س) از رسم تشییع جنازه ی عرب ناراحت بود ؛ چون بدن میت

را روی تخته ای می گذارند و روپوشی روی آن می اندازند .حجم بدن میت معلوم بود .

اسما عرض کرد : آن زمانی که من در حبشه بودم ؛ مردم حبشه برای حمل جنازه چیزی را

که پوشاننده بود ساخته بودند به طوری که دیواره داشت و حجم بدن معلوم نبود .

اسماء به درخواست حضرت زهرا (س) آن را ساخت .

عرض میکنیم :ای اسماء خدا خیرت بدهد که این تابوت دیواره دار را ساختی وگرنه نمی دانم

در جریان تیراندازی به تابوت امام حسن (ع) چه بر سرجنازه ی امام می آمد ؟حضرت عباس (ع)

چه حالی میشد و چه میکشید ؟ نمیدانم امام حسین (ع) در آن حال چه میکرد ؟ به هر حال

در جریان تشییع جنازه ی امام حسن و تیرباران جنازه ی او تابوت بین بدن و تیرها فاصله ایجاد

کرده بود ولی دلها بسوزد برای غریب کربلا

بدن امام از تیرها و نیزه ها و شمشیرها و سنگها و چوبها و... قطعه قطعه شد

و زیر سم اسبان قرار گرفت و استخوانهایش خرد شد .

کی بود گمانم که کند دشمن جانی           بر مصحف صد پاره پاره ی من اسب دوانی 

ممنوع شود دیدگانم از اشک فشانی                    مهلت ندهندم که کنم مرثیه خوانی 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

جنازه ی امام حسن (ع) را تیرباران کردند,اما بین تیر و بدن امام (ع) تابوت واسطه بود .

بمیرم برای آن مظلومه ای که بین درو دیوار قرار گرفت ؛

اما بین میخ در و سینه اش هیچ واسطه ای نبود .....

اگر هفتاد تیر کین برروی تنم آید                                          خدا داند که با آن زخم میخ دربرابر نیست 

چهل سال است می پرسی که در کوچه چه ها دیدم        اگر پاره جگر گشتم به جز از داغ مادر نیست 

اگر چه دشت پر خونم ، دل و چشمت پراز خون کرد          بمیرم از برای چشم تو این طشت آخر نیست 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

زینب (س) فکر میکرد برادرش مثل دفعه های قبل میخواهد زهر راپس بیاورد .

بایک امیدی طشت آورد ، ولی ناگهان متوجه شد پاره های جگر آقا درون طشت است

..ای وای برادم ....ای وای حسنم .....اینجا حضرت زینب (س) خودش طشت آورد ؛

ولی یک جا برایش طشت آوردند .

طشت طلا سر بریده ی برادر ....مجلس یزید ...مجلس نامحرمان ...چوب خیزران ....

از دو طشت آمد صدای شورو شین           گاهی از طشت حسن ؛ گاه از حسین 

برسر آن طشت قاسم سینه چاک             عابدین در شام بود از غم هلاک 

گرزلبهای حسن خون میچکید              خورده لبهای حسین چوب یزید 

تکیه بردوش حسین زد مجتبی                 بود بالین حسین خاک کربلا 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

در این مملکت وقتی جنازه های شهدا را میآوردند ،

مردم ، زن و مرد برای تشییع جنازه ها جمع میشوند و تابوت شهدا را گلباران میکنند .

مراسم میگیرند و با شکوه خاصی آنها را دفن میکنند ....

اما دلها بسوزد برای آن امامی که تابوت او را به جای گلباران تیرباران کردند .

بعدکشتن تیرباران ،پیکرت گردید کاش                   این جنایت درکنار قبر پیغمبر نبود 

یادسیلی خوردن مادر تورا میکشت سخت         حاجتی دیگر به زهر و قاتلی دیگر نبود 

پیش خواهر از دهانت خون دل آمد برون          بعد مادر کاش دیگر زنده این خواهر نبود 

می نشستی پای منبر میشنیدی ناسزا      خون دل خوردن زغلتیدن به خون کمتر نبود 

کی گمانم بود قبرت همچو جان گیرم به بر           هیچ جانی جسم را اینگونه درد آور نبود 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

امام صادق (ع) فرمود : وقتی امام حسین (ع) به بالین برادر آمد

و آن وضع و حال برادر را مشاهده کرد ؛گریست . امام حسن (ع) فرمود : چرا گریه میکنی ؟

فرمود : چرا نگریم که تو را مسموم میبینم . فرمود اگر چه مرا مسموم کردند ؛

ولی آنچه بخواهم ( از آب و شیر و ...) در اینجا آماده است

و برادران و خواهرانم و بستگانم جمعند ؛

ولی " لا یوم کیومک یا ابا عبدالله یزدلف الیک ثلاثون الف رجل یدعون

انهم من امه جدنا فیجتمعون علی قتلک و سفک دمک ...."

از آن سوزم حسینم جسم من در خاک سپارد         ولی کس نیست جسم او از خاک بردارد 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@


جهت مشاهده دیگر روضه ها و گریزهای

شهادت امام حسن مجتبی(ع)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید




عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


یا رسول الله! لحظات اخر سینه ات سنگین شد .چشم باز کردی چهره ی نازنین حسنین(ع) را

برای اخرین بار دیدی .اما قربان ان اقایی که سینه اش سنگین شد . چشم باز کرد .

دید شمر –لعنة الله علیه- خنجر به دست روی سینه مبارکش نشسته است.

اه از ان روز که بر سینه ی او            رفت ان دشمن دیرینه ی او 

اه از ان روز که ان خصم لعین       چکمه پوش امد و شد صدر نشین 

اه از ان روز که از او جان رفت                بدنش زیر سم اسبان رفت 

اه از ان روز که با حال شگفت             زینب از حنجر او بوسه گرفت 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

قریش رسول خدارا مذمم ؛ یعنی نکوهیده(در مقابل محمد به معنای ستوده) مینامیدند.

و او را دشنام میدادند .سخت ترین روزی که از سوی قریش بر رسول خدا گذشت ، روزی بود

که حضرت از منزل بیرون آمد . هرکه او را دید اعم از برده و آزاد ،تکذیبش کرد و آذار و اذیتش نمود .

رسول خدا در همین حال به منزل باز گشت و از شدت اندوه و غم ، جامه ای به خود پیچید؛

اما خداوند این آیه را بر او نازل کرد "یا ایها المدثر قم فانذر" ای جامه به خود پیچیده به پا خیز و انذار کن.

عرض من این است :بعد از  رسول خدا (ص)هم ، همان ها دو باره میدان یافتند.

آنجا به پیامبر (ص) دشنام میدادند و اینجا به امام معصوم امام حسن اشاره میکردند و

میگفتند:"یا مذل المومنین"؛ای ذلیل کننده مسلمان ها !...آنجا به رسول خدا توهین میکردند

و اینجا روی منبر رسول خدا ،در مقابل امام حسن (ع)به پدرش امیرالمومنین (ع) دشنام میدادند.

ای زمین و آسمان سوگوار غربتت             آفتاب حنجرم سنگ مزار غربتت 

شهر یثرب داغدار خاطرات رنج توست           خم شده پشت مدینه زیر بار غربتت 

از همه زخم زبان ،تهمت،خیانت از تو صبر        چشم تاریخ اشکبار روزگار غربتت 

کاش میشد روشنای تربت پاک تو بود            چلچراغ اشک ما در شام تار غربتت 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

جنازه ی مطهر پیامبر (ص)را بعد از سه شبانه روز به خاک سپردند.اگر چه مردم وفا نکردند

و از بدن آنطور که باید تجلیل نکردند؛اما به بدن هم جسارت نکردند.در کربلا هم جسد

امام حسین (ع)سه روز بی کفن بر روی زمین ماند ؛امااینجا هر چه توانستند

به این بدن جسارت کردند؛پیراهنش را ربودند؛انگشتر را با انگشت ربودند؛بدن را قطعه قطعه

پامال سم اسبان نمودند...

چرا عمامه ای بر سر نداری           چرا انگشت و انگشتر نداری 

اسیر زخم هما یک جای سالم          برای بوسه ی خواهر نداری 

تو را ای آیه ی تطهیر کشتند         به تیغ و نیزه و شمشیر کشتند 

به هم با دست خونین دست دادند           مرا با گفتن تکبیر کشتند 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@



جهت مشاهده دیگر روضه ها و گریزهای

شهادت جانسوز حضرت رسول اکرم (ص)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید






عاشق جوادالائمه عاشق ولایت

بس که از آه، دل شعله ورت می سوزد              با تماشای تو قلب پدرت می سوزد

ای جگرگوشه ی من شعله مزن بر جگرم            جگرم سوخت ز بس که جگرت می سوزد

زودتر از همه پیش پدرت می آیی                  زودتر از همه شمع سحرت می سوزد

زیر پرهای تو آرام گرفتم بابا                      حیف از آن روز که تو بال و پرت می سوزد

بعد من هر چه بلا هست سرت می آید      بعد من وای که پا تا به سرت می سوزد

گاه در کوچه ای از درد زمین می افتی     گاه از دست کسی چشم ترت می سوزد

گاه در پشت در خانه ی خود می نالی      چشم وا می کنی و دور و برت می سوزد

یک طرف دست تو در پای علی می شکند   یک طرف دخترکت پشت سرت می سوزد

از صدای تو در آن شعله علی می فهمد             که اگر فضّه نیاید پسرت می سوزد

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

در ماتم فراق پدر گریه می کنم                همراه شمس و نجم و قمر گریه می کنم

شب ها و روزها ز غمش مویه می کنم                 تا آخرین توان بصر گریه می کنم

خواب شبانه از سر زهرا پریده است                مانند شمع تا به سحر گریه می کنم

داغی عظیم دیده ام ای مردمان شهر                 با لحن جانگدازی اگر گریه می کنم

پیغمبر طوایف اهل بکاء شدم                             قدر تمام اشک بشر گریه می کنم

خشکد اگر که چشمه ی اشکم دوباره من      با دیده های سرخ جگر گریه می کنم

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

دخترم گریه ی تو  پشت مرا می شکند             بیش از این گریه مکن قلب خدا می شکند

چه کنی بر دل خود آب شدی از گریه               بغض سر بسته از این حال و هوا می شکند

تا که نشکسته ای از غصه کمی راه برو                        که قد و قامت تو زیر بلا می شکند

باز بوسیدم از این دست که زد شانه مرا            حیف یک روز کسی دست تو را می شکند

تو سیه پوش من و شهر به همدردی تو                   حرمت شیر خدا را همه جا می شکند

کودکانت همه در پشت سرت می لرزند                 که در خانه به یک ضربه ی پا می شکند

می دوی پشت علی تا که رهایش نکنی                ضربه ای می رسد و آینه را می شکند

بس که دنبال علی روی زمین می افتی                دل جدا سینه جدا دست جدا می شکند

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@



جهت مشاهده دیگر اشعار

رحلت جانسوز پیامبر اسلام(ص)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید



عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


دشمنان و حسودها برای هر کسی که پیغمبر به او مهر می ورزید یک نقشه ای کشیدند. دیدند پیغمبر عاشق

علیست یک نقشه برای علی کشیدند، علی را خانه نشین کردند. دیدند همه باید پیغمبر را یا رسول الله صدا بزنند،

تنها کسی که در عالم می تونه به پیغمبر بگه «بابا» ، فاطمه (سلام الله علیها) است

که نقشه برای فاطمه (سلام الله علیها) کشیدند.

دیدند پیغمبر حسین را می گیرد و از نوک پا تا سر او می بوسد و می بوید

لذا به جای جای بوسه های پیغمبر زخم زدند ...  .

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

مگه پیغمبر برا علی وصیت نکرده، می شه برا امام حسن (علیه السّلام) و امام حسین (علیه السّلام) که امامند،

وصیت نکرده باشه؟ (زبانحال) پسرم یه روز با مادرت می ری مسجد، فدک را مادر می گیره،

دست در دست مادرت داری ...

امام حسن (علیه السّلام) فرمود: حسین جان !

ما قصه ی یک روح و دو پیکر بودیم                  از حق برادری فراتر بودیم

در نرگس تو طشت طلا را دیدم            آن شب که گل سینه ی مادر بودیم

امروز سر به سینه ی پیغمبرند، دو تا داداش به هم خیره شدند، چند جا اینطور، چشمشون به هم افتاده،

یکی امروز رو سینه ی پیغمبر، یه دل شب هم علی گفت: بیایید وقت وداع با مادره،

همین که سر به سینه ی مادر گذاشتند، چشمشون به هم افتاد ...

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

گاهی که پیغمبر را سنگ می زدند، یه دفعی خانمی می اومد خودش را سپر قرار می داد،

سنگ ها را به جان می خرید، اون خدیجه بود ...

باید از چنین مادری دختری مثل فاطمه (سلام الله علیها) بیاید که سپر ولایت بشه ...  .

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

ختم رسل امشب بار سفر بسته                                   از ماتمش گریان زهرای دلخسته

از رحلت بابا سیه پوش است                              آن اسوده ی تقوا ا گریه مدهوش است

امشب فلک ازدل شور و نوا دارد                                  خیل ملک برسر دست عزا دارد

شب رحلت جانگداز رسول خدا است ، شب شهادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی ،

عاشقان مدینه دلها را روانه مدینه منوره کنیم ، یا رسول الله اگر چه این عاشقان مدینه نیستند

اما به یاد شما در این جا اقامه عزا گرفتند . میان بستر قلب عالم خلقت افتاده ،اطراف بستر عزیزانش نشسته اند

. ( پدر چراغ خانه است ) پیغمبر گاهی از هوش می رود گاهی به هوش می آید ، علی گریه می کند ،

فاطمه گریه می کند ، وقتی پیغمبر اشکهای چشم دخترش فاطمه را دید فرمود : گریه نکن دخترم

اوّل کسی که به من ملحق می شود تویی بابا .

امّا کربلا ،روز عاشورا وقتی میوه ی دلش حسین به میدان می رفت

دید سکینه نار دانه اشک می ریزد ابی عبد الله از ذوالجناح پیاده شد

صدا زد دخترم با اشکهای چشمت قلبم آتش مزن همه بگوئیم حسین ...

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@



جهت مشاهده دیگر روضه ها و گریزهای

شهادت جانسوز حضرت رسول اکرم (ص)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید






عاشق جوادالائمه عاشق ولایت