ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

آموزش و فعالیت های فرهنگی شخصی ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

آموزش و فعالیت های فرهنگی شخصی ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

به نام خدای علی و فاطمه

به قول شاعر که میگه:
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست...

حقیر میون دریای خادمان حضرت اباعبدالله مثل قطره هم نیستم که به چشم بیام ولی دلم می خواد هر جور که می تونم ارادت خودم رو به عاشقان ارباب بی کفن و رهروان ولایت نشون بدم آرزو دارم حتی به اندازه یک سطر هم که شده مطلبی جهت استفاده ستایشگران امام حسین قرار بدم شاید بتونم از این راه کمی کسب ثواب کنم

آرزو دارم اینجا پاتوق حزب اللهی ها و عاشقان سیدعلی خامنه ای بشه

جهت سلامتی و فرج حضرت صاحب الزمان و طول عمر امام خامنه ای صلوات


طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

۶ مطلب با موضوع «*******مرثیه و شهادت****** :: شهادت امام جواد» ثبت شده است

 

  با کلیک نمودن بر روی تصویر فوق به بخش

ویژه نامه شهادت حضرت جوادالائمه (ع)

وارد شوید

 این ویژه نامه از سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی

گرفته شده است

 



عاشق جوادالائمه عاشق ولایت

 

  خواهر نداشتم که پرستاری ام کند           مادر نداشتم که مرا یاری ام کند

این بی کسی خلاصه به بی مادری نشد          بابا نبود رفع گرفتاری ام کند

تنها جفای همسر من قاتلم نشد           اصلاً کسی نبود که دلداری ام کند

جود مرا به زهر جفایش جواب داد            نیّت نداشت اینکه وفاداری ام کند

همراه دست و پا زدنم هلهله کنان        با پای کوبی اَش طلبِ خاری ام کند

در خانه ام محاصرۀ دشمنان شدم       یک یار نیست تا که علمداری ام کند

دیگر کسی به داد دل من نمی رسد           باید اَجل بیاید و غمخواری ام کند

سوز عطش مرا به دل قتلگاه برد              هادی کجاست چارۀ بیماری ام کند

جان دادم و کسی به روی سینه ام نبود         یاد حسین وقت بلا یاری ام کند

رأسم جدا نشد که میان اسیرها                   بالای نیزه شاهد بازاری ام کند

با سُّم اسب، پیکر من آشنا نشد            خونم نریخت تا همه جا جاری ام کند

نعش مرا به مکر و اهانت به بام بُرد     یک لحظه هم نخواست نگهداری ام کند

طاغوت از مبارزۀ من امان نداشت          عمری ز کینه خواست دل آزاری ام کند

مهدی بیا که تازه شده داغ فاطمه

با قامت خمیده عزاداری ام کند

 @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

دارد از آه پر از درد خبر می ریزد                         لخته لخته وسط حجره جگر می ریزد

آنقدر روی زمین جای پر از زخمی است         آسمان نذر غمش یک دهه پر می ریزد

آب ، ناکام تر از خشکی لب های کبود                  چندمین بار پیاپی پس در می ریزد

نسل زهراست که اینگونه زمین می افتد         مادری از جگرش وای پسر می ریزد

زن بی رحم از این ناله بدش می آید               چقدر دور و برش (هلهله گر) می ریزد

خوب شد بام غریبش کبوتر دارد          خوب شد ورنه چه کس خاک به سر می ریزد؟

حرف بی آبی و جان کندنی آمد به میان               یاد گودال ز هر دیده ی تر می ریزد

یک نفر کاش به آن لشکر نیزه می گفت

یک گلو مانده، سرش چند نفر می ریزد

 @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

 افتاده بین حجره و آبش نمی دهند                  میگوید آب آب و جوابش نمی دهند

این قوم جاهلی که به دست امام خویش          آب از برای کسب ثوابش نمی دهند

حاجت به آبِ روی زمین ریختن نبود                یک رو به قبله را که عذابش نمی دهند

***

از بسکه کف زدند و شده هلهله به پا             ماندم درون خانه عروسی است یا عزا

در کودکی ای آنکه زدی مشت بر زمین                    حالا به جاش آمده زهرا بیا ببین

تو از شنیده های غمش قد خمیده ای            اکنون ببین هرآنچه که قبلا شنیده ای

در پشت درب بسته ی حجره نشسته است

یک مادری که خسته و پهلو شکسته است

***

مادر تلاش کرد ولی درب بسته را                دست شکسته اش نتوانست وا کند

این پشت در نشسته ی افتاده از نفس        دستش بلند شد پسرش را دعا کند

میگفت ای خدا نکند مثل کربلا                 این بار هم کسی سری از تن جدا کند

آمین فوج فوج کبوتر بلند شد

تا سایه ای برای تنش دست و پا کند

***
لب تشنه ، دست وپا زده است مانده بی پناه

این حجره جلوه ایست ز گودال قتلگاه

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

چشم در چشم تو می دوزد و بد می خندد           دست و پا می زنی و در به رویت می بندد

سر و کار جگرت تا که به زهرش افتاد                      نقل شادی عوض مرهم زخمت می داد

اینچنین ناله نکن عرش خدا می لرزد                               در خراسان دلت قلب رضا می لرزد

پسرت نیست سر از خاک تو را بردارد                                  کمی از رنج غریبیِ شما بردارد

از ترک های لبت درد عطش می بارد                             چقدر حجره به گودال شباهت دارد

افتابت به لب بام تماشایی شد                                 تا سه روز از بدنت خوب پذیرایی شد

دل خورشید به تنهایی تان می سوزد

چهره ات گفت که عمرت چه جوان می سوزد

 @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

 

 

جهت مشاهده دیگر اشعار

شهادت حضرت جوادالائمه (ع)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید

 


عاشق جوادالائمه عاشق ولایت
عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


کس ندارد خبر از حال دلم بجز خدا

حجره ی بسته شده، قتلگه ابن الرضا

در میان سینه ام نمانده دیگر نفسی

هر چه گویم تشنه ام، آبم نمی دهد کسی

امشب شب شهادت امام جواد است. خوشا به احوال آن عزیزانی که امشب کاظمین زائر حرم امام

جوادند، امشب با امام زمان برای غربت امام جواد اشک می ریزند، ناله می کنند. هر کجا نشستی

در این مکان مقدس دلها را روانه ی حرم با صفای امام جواد کنید، بیاد آن امامی که گوشه ی حجره

غریبانه صدا می زد جگرم، قربان مظلومی تو یا جواد الائمه، در میان امامان معصوم دو امام در خانه

خیلی مظلوم بودند، یکی امام حسن مجتبی (ع) و یکی هم امام جوادالائمه (ع)، حتی در خانه

هم محرم نداشتند، توی خانه هم غریب بودند. امام جواد صدا زد ام الفضل، جگرم می سوزد.

کنیزان صدای امام جواد را شنیدند ظرفی پر از آب

کردند به طرف حجره ی امام جواد حرکت کردند. یک وقت ام الفضل گفت: آب را کجا می برید؟ گفتند:

برای عزیز فاطمه، جوادالائمه، امّا یکوقت دیدند صدای امام جواد خاموش شد، همین که در باز کردند

دیدند جگر گوشه ی امام رضا جان داده، امّا یا جوادالائمه، شما در میان حجره صدا می زدی جگرم

می سوزد، ولی جدّ غریبت حسین هم میان گودال قتلگاه صدا می زد لشکر جگرم می سوزد.

هلال می گوید: صدای العطش امام حسین را شنیدم، ظرفی پر از آب کردم. آمدم طرف قتلگاه،

دیدم شمر از گودال قتلگاه بیرون می آید، گفت: هلال آب کجا می بری؟ گفتم: آب می برم برای

حسین فاطمه، گفت: هلال زحمت نکش من حسین را سیراب کردم. گفتم: نانجیب تو که آب

نداشتی، عبا را کنار زد دیدم سر بریده حسین، هلال می گوید: دیدم شمر می لرزد، گفتم: نانجیب

تو که سر حسین فاطمه را جدا کردی دیگر چرا می لرزی؟

گفت: همین که خواستم سر حسین فاطمه را جدا کنم، شنیدم از گوشه ی قتلگاه صدای ناله ای

می آید، کسی صدا می زند غریب مادر حسین، شهید مادر حسین، مظلوم مادر حسین...

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

امام رضا (ع) وارد شدند ، دیدند امام جواد (ع) در حالی که سنش کمتر از چهار سال بود ، دستش

را به زمین زده و سرش را به طرف آسمان بلند کرده است و مدت طولانی در فکر فرو رفته اند ،

قربانت گردم چرا در فکر طولانی فرو رفته ای ؟ فرمود : به خاطر مصائبی که بر مادرم فاطمه (ع) وارد

شد . سوگند به خدا آن دو نفر ار از قبر بیرون می آوردم ، سپس با آتش آنها را می سوزانم ، سپس

خاکسترشان را در دریا پراکنده می نمایم ...

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@


جهت مشاهده دیگر روضه های مکتوب شهادت امام جواد (ع)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید





عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


این گونه آه مکش جوابت نمی دهند       حرف از عطش مزن که آبت نمی دهند

در بین هلهله ها ای عزیز من                     پاسخ به درد و پیچ و تابت نمی دهند

چشم انتظار لطف کنیزان خود مباش             مرهم برای قلب کبابت نمی دهند

دنیا نه جای توست، به عرش خدا برو                 آن جا ملائکه عذابت نمی دهند

وقتی کبوتران خدا سایه گسترند                     هرگز به دست آفتابت نمی دهند

می خواستند مثل حسین خون جگر شوی         پایان اگر به التهابت نمی دهند

یک روز هم حسین صدا زد که اصغرم

حرف از عطش مزن که آبت نمی دهند... 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

یارب از کینۀ همسر جگرم می سوزد                     من از این یار ستمگر جگرم می سوزد

دیده پر اشک لبم خشک و رخم بر روی خاک         سینه ام گشته پر آذر جگرم می سوزد

همچو مرغی که پرش سوخته از آتش زهر             کنج حجره زده پر پر جگرم می سوزد

بر روی خاک زمین پا نکشم پس چه کنم               که منِ تشنه لب، آخر جگرم می سوزد

شرر زهرِ جفایش فراموشم شد                         چون ز شادیش فزونتر جگرم می سوزد

به جوانی نه، که از دورۀ طفلی به خدا                      از غم و غصۀ دیگر جگرم می سوزد

خود جوانمرگ رضایم ولی در دم مرگ                      به جوانمرگی مادر، جگرم می سوزد

یاد آن کوچه و آن سیلی و آن روی کبود                   آیدم تا که به خاطر، جگرم می سوزد

یاد آن لحظه که گم کرد رهِ خانۀ خود                           به پریشانی مادر جگرم می سوزد

مادرم نقش زمین گشت علی آه کشید

من ز سوز دل حیدر جگرم می سوزد 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@


جهت مشاهده دیگر اشعار شهادت امام جواد (ع)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید



عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


بعد شهادت امام رضا ابا صلت یک سال در زندان بود می گوید : یک وقت دلم گرفت احساس

دلتنگی کردم بعد شهادت امام رضا ، یک شب بیدار ماندم و مشغول دعا و عبادت شدم متوسل

شدم به امام جواد خدا را بحق جواد الائمه قسم دادم مرا نجات دهد هنوز دعای من تمام نشده بود

دیدم امام جواد در زندان نزد من حاضر است . فرمود : ابا صلت چه کاری داری ؟ گفتم آقا یکسال

زندانم بعد شهادت پدر بزرگوارتان، فرمود : کجا می خواهی بروی من آزادت کنم ؟ 1 گفتم آقا من

یکسال زندانم چرا الان آمدی مشکل مرا حل کنی و مرا نجات دهی ؟  فرمود اباصلت تو امروز گفتی

یا امام جواد الائمه ادرکنی من هم پاسخ تو دادم .

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

امروز امام رضا عزا دار است ، اگر با دیده دل نگاه کنی امروز ثامن الحجج گریان است در غم میوۀ

دلش جوادالائمه ، بگو آقا آجرک الله ، آخر روز شهادت میوۀ دلش امام جواد ، جوان از دست داده آن

هم جوانی مثل جواد الائمه ، در شهر غربت ، با لب تشنه ، در حجره در بسته ، بگو امام رضا میوۀ

دلت را با لب تشنه شهید کردند . اما کربلا جوان امام حسین علی اکبر را از دم شمشیر و نیزه ، تا

حسین فاطمه ناله علی اکبررا شنید با عجله آمد، یک قدری امام حسین به آن بدن نگاه کرد

نشست کنار بدن ، سر علی را به دامن گرفت ، دلش آرام نشد ،سر جوانش را به سینه چسبانید

دلش تسلی پیدا نکرد ، همه دارند نگاه می کنند ببینند حسین با علی اکبر چه  می کند ، یک وقت

دیدند خم شد صورت به صورت علی گذاشت ، هی صدا می زد ، میوۀ دلم علی .

لب گشا حرف بزن ، من به فدای سخنت                     مخفی از عمه تو ، بوسه زنم بر دهنت

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@


جهت مشاهده دیگر روضه های مکتوب شهادت امام جواد (ع)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید



عاشق جوادالائمه عاشق ولایت