ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

آموزش و فعالیت های فرهنگی شخصی ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

آموزش و فعالیت های فرهنگی شخصی ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

به نام خدای علی و فاطمه

به قول شاعر که میگه:
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست...

حقیر میون دریای خادمان حضرت اباعبدالله مثل قطره هم نیستم که به چشم بیام ولی دلم می خواد هر جور که می تونم ارادت خودم رو به عاشقان ارباب بی کفن و رهروان ولایت نشون بدم آرزو دارم حتی به اندازه یک سطر هم که شده مطلبی جهت استفاده ستایشگران امام حسین قرار بدم شاید بتونم از این راه کمی کسب ثواب کنم

آرزو دارم اینجا پاتوق حزب اللهی ها و عاشقان سیدعلی خامنه ای بشه

جهت سلامتی و فرج حضرت صاحب الزمان و طول عمر امام خامنه ای صلوات


طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی


خوب است که مادر دل نَر داشته باشد                 دور و بَر خود چند پسر داشته باشد

خوب است که مادر نرود جز به ره عشق       چون فاطمه احساس خطر داشته باشد

خوب است برای مدد زاده ی حیدر                 از نسلِ علی سایه ی  سَر داشته باشد

می گفت به فرزندِ یَلَش مادرِ عبّاس                          بایست علمدار جگر داشته باشد

خوب است که در لشکرِ خود زاده ی زهرا                بالای سَرِ خیمه قمر داشته باشد

وقتی خطری مایه ی تهدید امام است               اینجاست که باید سپری داشته باشد

روزی که امان نامه ی کفّار بیاید                           دل باید از این فتنه خبر داشته باشد

حیف است که خون با عرقِ شرم نریزیم            چون اهل حَرَم دیده ی تَر داشته باشد

با فاطمه گویم که منم دل نگرانت

جانِ پسرانم به فدای پسرانت

یا امِّ بنین حالِ گرفتار ندیدی                                  دستانِ قَلَم، اشکِ علمدار ندیدی

بر پیکرِ بی دستِ علمدارِ رشیدَت                               آشفتگیِ سیّد و سالار ندیدی

مادر به خدا بس که وفا داشت ابالفضل                   غوغای مُواساتِ سپهدار ندیدی

گر آب نیاورد نگو آبرویش رفت                                در بارش آن دیده و رخسار ندیدی

یک لشکرِ قد ارکه بنشست به زانو                          پا تا سَرِ او تیر چُنان خار، ندیدی

شقُّ القمر کوفه که در علقمه رُخ داد                             تکرارِ رُخ حیدر کرّار ندیدی

آنقدر ادب داشت که با سَر به زمین خورد              سجّاده ی خون بر بدن یار ندیدی

پس داد هر آن درس که در نزد تو آموخت                        بالندگیِ مکتبِ ایثار ندیدی

مادر که شود امِّ بنین هیچ غمی نیست

در عهد و وفای پسرش هیچ کمی نیست

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

ابروان تو مرا سمت مصلی می کِشد                        گریه چشمان تو راهی دریا می کِشد

از خجالت آب گشتی تا که دیدی دختری          عکس مشکی را بروی خاک صحرا می کِشد

ماه جایش آسمان است علتش اینست اگر                   آسمان دارد تو را بالا و بالا می کِشد

یک عمود آهنی آمد سرت پاشیده شد                      ناله ات ام البنین را دارد اینجا می کِشد

راهزن هایی که دور پیکرت حلقه زدند                کارشان در علقمه دارد به دعوا می کِشد

تا رسیدم پیش تو دیدم که یک دست کبود               یک به یک از پیکر تو تیرها را می کِشد

سینه و پهلوی تو بوی مدینه می دهد            می کِشی درد عجیبی را که زهرا می کِشد

رفتی و با رفتنت ای پاسبان خیمه ها                 نانجیبی معجر از سرهای زن ها می کِشد

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@



جهت مشاهده دیگر اشعار

وفات مادر وفا و ادب حضرت ام البنین(س)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید








عاشق شدم که از همه بهتر بخوانی ام

عاشق که مثل یاس، معطر بخوانی ام

من از قبیله های  بزرگم که آمدم

خدمتگذار خاکی این در بخوانی ام

دارم چقدر چله و دارم چقدر نذر

تا خاک پای حضرت حیدر بخوانی ام

پر پر زدم  به  عشق تو در آسمان شهر

شاید کرم کنی و کبوتر بخوانی ام

باور کن ای همیشه گل ای مهربان پسر

ام البنین شدم که تو! مادر بخوانی ام

جان می دهم به لذت "یُمّاه" گفتنت

اما به شرط اینکه مکرر بخوانی ام

**

عباس را فدای تو کردم به این امید

تا ظهر داغ، برادر بخوانی اش...

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

ای امیرالمؤنین را یار یا امّ البنین

ای سرا پا پاکی و ایثار یا امّ البنین

مکتب تو مهربانی اسوه ی تو فاطمه

داری از او همچنان آثار یا امّ البنین

دامنت عبّاس پرور، همسرت مولا علی

مرتضی خو فاطمه رفتار یا امّ البنین

بهر فرزندان زهرا بعد زهرا مادری

از تو آید ای علی را یار یا امّ البنین

از تو برد عبّاس میراث وفا و عشق را

تا که شد سقّا و پرچمدار یا امّ البنین

زن پدر نه مادر ریحانه های فاطمه

از محبّت از وفا سرشار یا امّ البنین

بوده ای چون حضرت زهرا غریب شهر خویش

غربت قبرت کند اقرار یا امّ البنین

چار فرزند تو در صحرای سرخ کربلا

چار شیر بیشۀ پیکار یا امّ البنین

جعفر و عثمان و عونت اختر و عبّاس ماه

بین آل احمد مختار یا امّ البنین

خویش را پیوسته می خواندی کنیز فاطمه

در حضور عترت اطهار یا امّ البنین

چار فرزند شهیدت گشت تقدیم حسین

در زمین کربلا هر چار یا امّ البنین

چار داغت بود بر دل باز بود اشکت روان

بر حسین آن رهبر احرار یا امّ البنین

بود نامت فاطمه دردا که همچون فاطمه

گریه کردی روز و شب بسیار یا امّ البنین

فاطمه از داغ پیغمبر تو از داغ حسین

سینه پر از ناله های زار یا امّ البنین

می کشیدی با سر انگشت نقش چار قبر

می زدی آتش به دل صد بار یا امّ البنین

گریه کن یا فاطمه در ماتم آن فاطمه

کز عدو پیوسته دید آزار یا امّ البنین

تو نخوردی سیلی از دشمن میان خانه ات

تو ندیدی صدمه از مسمار یا امّ البنین

دست تو سالم و لیکن بازوی زهرا شکست

پیش چشم حیدر کرّار یا امّ البنین

گریه کن ای مادر عبّاس بهر فاطمه

ای روان اشک تو بر رخسار یا امّ البنین

چشم «میثم» در غم تو در عزای فاطمه

گشته از خون جگر سرشار یا امّ البنین

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

قسمت این بود که تو محرم حیدر باشی

به علی مونس و هم خانه و همسر باشی

قسمت این بود که در زندگی مشترکت

به عزیزان دل فاطمه مادر باشی

آفرین بر تو که هنگام ورودت گفتی

آمدی خادمۀ خانه کوثر باشی

قسمت این بود که در بین تمامی زنان

تو فقط صاحب یک ماه و سه اختر باشی

قمرت یک نفره لشگر انصار خداست

پس عجب نیست که تو مادر لشگر باشی

خاک این خانه تو را قبلۀ حاجات کند

متعجب نشو گر شافع محشر باشی

غم این خانه زیاد است زیاد است زیاد

سعی کن مرهم زخم دل دختر باشی

این یتیمان همه به واژۀ در حساس اند

نکند در بزنند و تو پس در باشی

چار تا بچه این خانه همه مادری اند

نکند تب بکنی گوشۀ بستر باشی

سعی کن بیشتر از زینب و کلثوم و حسن

فاطمه دور و بر این شه بی سر باشی

سعی کن ثانیه ای تشنه نماند این گل

یار این سوخته دل تا دم آخر باشی

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

تا که سائل می رسد بر در خجالت می کشد

چون که دیگر نیست آب آور خجالت می کشد

تا که او را فاطمه در خانه می نامید علی

زینبش می دید از حیدر خجالت می کشد

مادری کرده برای زینب اما باز هم

تا صدایش می کند مادر خجالت می کشد

کاروان آمد مدینه چون که عباسی ندید

دید پاشیده شده لشگر خجالت می کشد

مادر ساقی دشت کربلا با این مقام

از علی و آل او دیگر خجالت می کشد

مادر ماه است اما کاروان را دیده و

از نبود چند تا اختر خجالت می کشد

اینقدر حرف از دو دست بستۀ زینب نزن

حضرت ام البنبن بدتر خجالت می کشد

صحبت از مشک و علم شد باز هم ام البنین

رو گرفته با دو چشم تر خجالت می کشد

گاه از روی سکینه گاه از زینب ولی

بیشتر از مادر اصغر خجالت می کشد

چار تا اولاد داده حضرت ام الادب

باز از اولاد پیغمبر خجالت می کشد

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

اهل عالم هنر خصلت عباس من است

عشق در سایۀ شخصیت عباس من است

منم آن یار امین حامی دین، اُم بنین

هرچه دارم همه از دولت عباس من است

همسرم شیر خدا و پسرانم همه شیر

شیر مردان وله از صولت عباس من است

در شب چاردهم ، ماه که پر نورتر است

عکسی از نیم رخ صورت عباس من است

هنر آن نیست که لب تشنه بمیری به کویر

هنر آن است که در طینت عباس من است

تشنه لب داخل دریا شد و عطشان برگشت

این همان قطره ای از همت عباس من است

غیرت الله علی بی بدل است ، اما گفت

بدل غیرت من غیرت عباس من است

نه فقط یثرب و شامات و نه ایران و عراق

کرده کاری همه جا صحبت عباس من است

هر کسی را نتوان باب حوائج گفتن

به حقیقت قسم این شهرت عباس من است

کوه ها شد متحیر به ثبات قدمش

سروها در عجب از قامت عباس من است

جثه اش گر چه ز شمشیر جفا کوچک شد

این بزرگی است، که از عزت عباس من است

قدرت آن نیست به یک حمله سپاهی بکشی

قدرت لَم یزلی قدرت عباس من است

یا علی گفت و امان نامه ز دشمن نگرفت

دین فروشی بری از ساحت عباس من است

هی نگویید چرا ام بنین پیر شده

سبب حالت من حالت عباس من است

دستهای پسرم گشته قلم در لب آب

صفحه سینه پر از محنت عباس من است

این شنیدم زده فریاد، غریبم مولا

غصه قلب حسین غربت عباس من است

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

هر روز غروب توی بقیع

می شکنه بغض آسمون

ستاره ها داد می زنن!!!

ام البنین روضه نخوون

 

هر روز صدای گریه هاش

می رسه تا عرش خدا

ازسوز روضه خوندنش

قیامتی میشه به پا

 

مدینه کربلا میشه

شهر فرشته ها میشه

آدم و یعقوبم میان

مدینة البکاء میشه

 

فرقی نمی کنه براش

کسی نیاد تو روضه هاش

عالمُ بر هم می زنه

بغض نشسته تو صداش

 

به سینه و سر می زنه

بقیع باهاش نوحه گره

دَم تمومِ نوحه هاش

"حسین غریب مادره"

 

رو خاکایِ  سرد بقیع

صورت چار قبرکشیده

طوری-غریب حسین- میگه

انگارکه گودالُ دیده

 

پایِ بساط روضه هاش

عابرا گریه می کنن

بلند بلند فرشته ها

اون بالا گریه می کنن

 

از پسراش نشد یه بار

با کسی حرفی بزنه

زمزمه ی لبش شده:

حسین من بی کفنه

 

طاقت نداره، کارشه

شبا می ره سئوال کنه

با گریه می خواد از رباب

عباسشُ حلال کنه

 

طفلی سکینه رو بگو

دل نداره نگاش کنه

روُش نمیشه مثل قدیم

ام البنین صداش کنه

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

آن کس که در میانۀ محشر امید ماست

ام البنین مادر سردار کربلا ست

او کز غم فراق علمدار در غم است

بانی  روضه های علمدار کربلاست

اینک اگر قلم به ورق می زنم بدان

از شور و شوق دلبری ماه کربلاست

زینب اگر سفیر غم غاضریه شد

بیرق به دست مادر سقای کربلاست

تنها دلیره ای که ابوفاضلش دهند

این فاطمه نشان گر غوغای کربلاست

ما را غزل اگر ز غم خیمه ها دهند

ام البنین ساقی غم های کربلاست

کان نو عروس تازه به حجله روانه شد

گفتا که خود کنیز شهیدان کربلاست

مادر که شد پسر به سر دست ها گرفت

گفتا که این فدایی ارباب کربلاست

در وصف حال او چه کنم قاصر است زبان

ام البنین مادر سردار کربلاست

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

بنال ای دل شب ام البنین است

شب تاب و تب ام البنین است

صدای قطره‌های آب لرزان

غم روز و شب ام البنین است

به طفلان حال عباسش بگوید

وفا چون مذهب ام البنین است

میان ناله‌ها امشب بنالد

ابالفضلم گلِ ام البنین است

اگر شد کار عباسش دلیری

شجاعت مکتب ام البنین است

اگر عباس او باب کرم شد

سخاوت منسب ام البنین است

کتاب غیرت و عشق و شهادت

نمی از مشربِ ام البنین است

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

من فدایی سر موی امیرالمؤمنینم
غیر زهرا را ندیدم در وجود آتشینم
خاک پایم سرمه‌ی چشم تمام عارفان و
لیک خود خاک کف پای امیرالمؤمنینم
دست بر دامان من دارد هر آن کو مانده در ره
من دخیل چادر بانوی روز واپسینم
هر گرفتاری برایم روضه می‌گیرد ولی من
روضه‌خوان خانه‌ی مولای افلاک برینم
خدمت درگاه من گر آرزوی اهل دل شد
خود کنیز نوگلان پاک ختم‌المرسلینم
در مصائب نی فقط سنگ صبور اهل دردم
در شداید محرم راز امام المتّقینم
«
مَن أراد الله…» باید راه آل‌الله پوید
در مسیر عشق اهل البیت نهج‌السالکینم
در دو عالم مرتضی باشد امام‌الصالحین و
در دو عالم مادر شمس عمادالصالحینم
با همان دستی که در حشر است اسباب شفاعت
من سهیم بخشش جرم تمام مجرمینم
اختر اقبال خود را جست‌وجو می‌کردم اکنون
کهکشان بخت و اقبال خودم را خوشه‌چینم
کس نرفته ناامید از خانه‌ی باب‌الحوائج
منتهای آرزوی دست‌های سائلینم
خواب دیدم ماه و اختر ریخت بر دامانم آخر
گشت تعبیر همان رؤیا که امروز این‌چنینم
من رعیت بودم و سلطان عالم با عنایت
انتخابم کرد و زان‌پس ساکن کاخ گِلینم
از همان دم کآمدم در خانه‌ی زهرا به خدمت
رشک اهل آسمانم، غبطه‌ی اهل زمینم
گریه کردم پابه‌پای زینب اما پاک کردم
اشک او با معجر خود، اشک خود با آستینم
من کجا و مادری کردن برای آل عصمت
عذر خدمت دارم و از روی زهرا شرمگینم
دادی از آن مزد عشقم را به پای شیر یزدان
کودکی را که برای نوکری شد جانشینم
چهره‌اش چون ماه کامل، چشم‌هایش عین ساحل
کودکی حیدرشمایل، گفت مولا آفرینم
یاوه‌گویان بعد از آن گفتند بر اولاد زهرا
نیست آن مهر و وفاداری و عشق اولینم
هست در یاد من از این شهر، بی‌مهری به مولا
نیست از اهل مدینه انتظاری بیش از اینم
قد کشید عباس با شیر من و نان ولایت
نان خوشبویی که خورد از دست شاهنشاه دینم
در حضور پاک اربابان خود آموخت این که
من دوزانو باادب پایین سفره می‌نشینم
خرده‌نانِ مانده از آن سفره را دادم به عالم
عالمی حاجت گرفت از سفره‌ی امّ‌البنینم
دور آل‌الله گرداندم گل رعنای خود را
تا بگویم که فدایی هم منم هم مه‌جبینم
بود لالایی طفل کوچکم نام حسین و
یاعلی بود آیه‌ی فاللهُ خیرُ الحافظینم
با اباالفضلم دل آل علی را شاد کردم
من که خیرالشاکرین از لطف خیرالوارثینم
هر زمان دلگیر بود از غم حسینم گفت مادر
اول صبح آمدم عباس را اول ببینم
سایه‌سارانم یکایک از سرم رفتند و تنها
زینب و کلثوم من ماند و حسین نازنینم
تا علیِ اکبر و قاسم به من گفتند مادر
در دلم گفتم که اکنون واقعاً امّ‌البنینم
کاروان جان من راهی دشت کربلا شد
گفتم عباسم تو هستی آبروی آخرینم
می‌روی با سید و مولای خود هرجا که او رفت
وقت برگشتن تو را بی سید و مولا نبینم
وای از آن روزی که در یثرب خبر دادند ما را
از به خاک افتادن فرزند مقطوع‌الیمینم
گفتم عباسم فدای زینبم شد شکر لله
من عزادار شه مظلوم مقطوع‌الوتینم
تا ابد در پیش فرزندان زهرا سربه‌زیرم
کشته من را مشک خالی، نی عمود آهنینم

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

 

 






عاشق جوادالائمه عاشق ولایت

نظرات  (۲)

شعر زیادی بود تقریبا 32 مصراع شو خوندم عالی بود ناب ناب

طرح پروِژه طراحی پروفایل فیس بوک برای شما دوست عزیز
در لینک زیر منتظر شما هستیم
http://unit-sardroud.blog.ir/post/339


با سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما بروز هستیم دوست عزیز خوشحال میشم تشریف بیارید خاک پاتون هستیم
دوست عزیز لیاقت داشت وبمون تبادل لینک هم در خدمتتون هستم
طیب الله
................
eheyat.blog.ir

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.