ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

آموزش و فعالیت های فرهنگی شخصی ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

آموزش و فعالیت های فرهنگی شخصی ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

به نام خدای علی و فاطمه

به قول شاعر که میگه:
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست...

حقیر میون دریای خادمان حضرت اباعبدالله مثل قطره هم نیستم که به چشم بیام ولی دلم می خواد هر جور که می تونم ارادت خودم رو به عاشقان ارباب بی کفن و رهروان ولایت نشون بدم آرزو دارم حتی به اندازه یک سطر هم که شده مطلبی جهت استفاده ستایشگران امام حسین قرار بدم شاید بتونم از این راه کمی کسب ثواب کنم

آرزو دارم اینجا پاتوق حزب اللهی ها و عاشقان سیدعلی خامنه ای بشه

جهت سلامتی و فرج حضرت صاحب الزمان و طول عمر امام خامنه ای صلوات


طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

۶ مطلب با موضوع «*******مرثیه و شهادت****** :: تخریب بقیع» ثبت شده است


تا حالا کی دیده یه روضه خونی با لب خونی روضه ی حسین (علیه السّلام) بخونه، اول روضه خونی که

لباش خونی بود، امام حسن (علیه السّلام) بود. لایوم کیومک یا ابا عبدالله هی برمی گشته ابی عبدالله

نگاه می کرد، گریه می کرد و می فرمود: حسین جان ! اینجوری گریه نکن، داداش ! الان تو بالا سرمی،

خواهرم هست، پسرام هستند، همه دور بستر من گریه می کنند … .

یه روز می آد سی هزار نفر تو را با اولاد و زن و بچه ات محاصره می کنند،

تو را بین دو نهر آب با لب تشنه می کشند …

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

درِ خانه باز شد، عباس بن علی (علیه السّلام) وارد شد، سر گذاشت به دیوار، شروع کرد به گریه کردن،

زینب (سلام الله علیها) فرمود: برادر ! این چه گریه کردن است چی شده؟ عرضه داشت: خانم جان !

شمشیر حیدری دارم، بازوی علوی دارم، اما جلو چشمام بدن برادر من را تیرباران کردند،

(زبانحال) کاش این تیرها به بدن من می خورد، خدا همون موقع دعاش را مستجاب کرد نه یک تیر، نه دو تیر،

اندازه ی 4000 تیرانداز به او تیر زدند، بدنی که دست نداره با صورت رو زمین افتاد … .

(زبانحال) عباس (علیه السّلام) مستجال الدعوه است، بچه ها تشنه اند، تا دستهاش را بریدند، مشک را

به دندان گرفت، لبهاش خنک شد، یاد لبهای خشک بچه های حسین (علیه السّلام) افتاد،

گفت: خدایا ! من را راحت کن … .

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

در همه جای عالم نمی شود اسم حسین (علیه السّلام) را بیاوری، اما اسم زینب (سلام الله علیها)

را نیاوری از آن طرف هیچ جایی نمی شود اسم امام حسن (علیه السّلام) را بیاوری، اما اسم مادر را نیاوری

مگه نبود به خواب عبدالزهرا آمدند، گفتند: چرا روضه ی ما را نمی خوانی؟عبدالزهرا گفت: آقاجان مگر روضه ی

شما بیست و هشت صفر نیست؟ جگر پاره و طشت نیست،  من همیشه می خوانم.فرموده باشد:

عبدالزهرا ! این روضه ی ما هست، ولی روضه ی اصلی ما آن موقع بود که دستم در دست مادرم

تو کوچه های مدینه می رفتیم، نانجیب سر راه ما را گرفت … .

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

شما یه نگاهی به مدینه کن، ببین با جنازه امام مجتبی چه کردن، طبق وصیت آوردن با پیغمبر تجدید عهد کند،

آمدن ابی عبد الله دید جنازه را تیر باران کردند، بدن برادر را از مسجد بیرون آورد، برد در بقیع، بدن را دفن می کرد،

مثل باران گریه می کرد، صدا می زد حسن جان غارت زده کسی نیست مالش را برده با شند، کسی است

که با دست خود برادر را در قبر بخو اباند،یا امام رضا یا حسن مجتبی، وقتی که رفتید روز مرگ بدنتان دفن شد،

ولی بدن ابی عبد الله سه روز ماند، عا قبت چادر نشینان بدن  را دفن کردند.

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@



جهت مشاهده دیگر روضه ها و گریزهای

شهادت امام حسن مجتبی(ع)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید





عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


یک طرف کاغذ و یک سو قلمش افتاده                         قلمش نه دمِ تیغ دو دمش افتاده

آخرین لحظه همان لحظه ی تلخی ست که مرد       دیده از دست ابالفضل علمش افتاده

دیده که دست و سر و چشم عمو عباسش                  تا دم علقمه در هر قدمش افتاده

نفسش را رمقی نیست و در خاطر مرد                           زخم های تن آقا رقمش افتاده

بعدِ این قدر مصیبت که سرش آوردند                            تازه تیغ آمده بر قدّ خمش افتاده

آخرین لحظه به یاد فقط این جمله ی "شمر"

که: "خودم می کِشم و می کُشمش" افتاده

دمش از بسکه حسینی ست چو پایین رفته            باز در پای دمش بازدمش افتاده

مثل بین الحرمین است مدینه اما               سر پا نیست... در این سو حرمش افتاده

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

گر چـه امشب پـیـکـرم می سوزد از زهـر جفا

خـوب شـد، راحـت شـدم از غصّه هــای کــربـلا

روضـه خــوانِ کــربـلا و مـــادرم زهـــرا شـدم

سوخـتــم از مــاجـــرای پـهـلـوی خـیــر النـســا

گـر چـه این زهـر هشام بـی حـیـا جـانـم گرفت

شیشه ی عمـرم شکسته شد میـان خیمه هـا

مـن تــمــام مـــاجـــرای کــــربــلا را دیـــده ام

عمـر مـن ســر شد مـیــان گــریــه و بــزم عــزا

بـا دو چشم خـویـش دیدم حلق اصغر پـاره شد

آن چنان تیر سه پر را زد که شد رأسش شد جدا

بـا دو چشم خـویـش دیدم اربـاً اربـا شد عـلــی

داغ اکــبـــر آتـــشــی زد بــــر دل خــون خـــدا

بـا دو چشم خـویـش دیدم مشک سقا پاره شد

فـرق او از ضـرب کـیـنـه شـد شبـیـه مـرتـضـی

بـا دو چشم خـویـش دیدم جدّ مظلومم حسین

در مـیـان قـتـلـگـاه خـویـش می زد دست و پــا

بـا دو چشم خـویش دیدم خیمه ها آتش گرفت

الامــانِ کــودکــان، مـی آمــد از ارض و سمــا

بـا دو چشم خـویـش دیدم عمّه را سیلی زدند

مـعـجـر از سـر می کشیدند دشمنـانِ بـی حـیـا


@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@


جهت مشاهده دیگر اشعار شهادت امام باقر (ع)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید




عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


من ذاکر انا الیه راجعونم                      من خاطرات جانگداز دشت خونم

در کربلا بودم صغیری پنج ساله             همراه بابایم مرا بردند اسیری

دیدم پرستوهای دین را پر بریدند       در قتلگه جدم حسین را سر بریدند

آقا امام باقر همه صحنه های دلخراش کربلا را شاهد بود ، عاشورا را دیده ، قتلگاه را

دیده امام باقر ، کوفه را دیده امام باقر، اما امروز مدینه یک پارچه غوغا بود ، مردم با سر

و پای برهنه عقب جنازه امام باقر راه می رفتند آقا امام صادق شال عزا به گردن

انداخته ، بدن امام باقر را آوردند کنار قبر عزیزانش دفن کردند ، مردم

تجلیل و احترام کردند پسر فاطمه را ، اما دلهای آماده:

ولی از شما می پرسم بدن پسر اینطور برداشته می شود احترام می شود اما بدن

مادرش چند نفربیشتر نبودند غریبانه بدن زهرا را تشییع کردند غریبانه دفن کردند با

همین حال صدا بزنید یا زهرا

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

آقای محمد علی مجاهدی (پروانه) می گوید : روزی در باغی به خدمت آقای مجتهدی

رسیدم . آن روز حال بکا و گریه ی شدیدی داشتند.

گریه های بی اختیار ایشان را بارها دیده بودم و برایم تازگی نداشت، ولی چیزی که

فکر مرا مشغول کرده بود استمرار این حال گریه در آن روز بود.

بعد از مدتی که آقا آرام تر شدند علت را جویا شدم.

فرمود: آقا جان روز عجیبی است امروز در و دیوار گریه می کنند. آسمان و زمین گریه

می کنند باید امروز شهادت یکی از ائمه باشد .

اتفاقا یکی از روحانیون به دیدار آقا آمد و از وی پرسیدند که امروز مصادف با چیست؟

روحانی مذکور پاسخ داد به روایتی روز شهادت امام باقر علیه السلام است...

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@


جهت مشاهده دیگر روضه های مکتوب شهادت امام باقر (ع)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید




عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


کاش روزی بنویسند به بقیــــع
یک فراخوان کمک، طرح احداث ضریح

کاش روزی بنویسند به بقیــــع
کارگران مشغولند، کار احداث ضریح

کاش روزی بنویسند به بقیــــــع
چند روز مانده به اتمام ضریـــــح

کاش روزی بنویسند به بقیـــــع
مهدی فاطمه(عج) آید به تماشای ضریح

کاش روزی بنویسند به بقیـــــع
عید امسال، نماز ،صحن عتیق

کاش روزی بنویسند به بقیــــــع
فلش راهنما، مرقد زهرای(س) شفیع




عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


یوم الهدم :

تا به حال نام یوم الهدم را شنیده اید ؟ یوم الهدم یعنی روز ویران کردن …

سالروز تخریب بقیع را پیشاپیش به تمام مسلمان جهان پیشاپیش تسلیت عرض می نمائیم.
در هشتم شوال سال ۱۳۴۴ هجری قمری پس از اشغال مکه ، وهابیان به سرکردگی عبدالعزیز بن سعود روی به مدینه آوردند و پس از محاصره و جنگ با مدافعان شهر ، سرانجام آن را اشغال نموده ، مأمورین عثمانی را بیرون کردند و به تخریب قبور ائمه بقیع و دیگر قبور هم چنین قبر ابراهیم فرزند پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قبور زنان آن حضرت ، قبر ام البنین مادر حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام) و قبر عبدالله پدر پیامبر و اسماعیل فرزند امام صادق (علیه السلام)  و بسیاری قبور دیگرپرداختند .


جهت مشاهده ادامه مطالب و تصاویر مربوطه به ادامه مطلب مراجعه نمایید



عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


ذکر دودمه و دم پاره تخریب بقیع توسط وهابیت

دودمه

 

شد بقیع ویرانه و دل های ما دار البکا    العجل ای مقتدا

بهر نابودی این آل سعود بی حیا          العجل ای مقتدا

 

************

دم پـاره

 

بقیع شده ویرانسرا       مهدی بیا مهدی بیا



 

عاشق جوادالائمه عاشق ولایت