ای عشق ببین حال پریشانی ما را ای شوق نشان آتش حیرانی ما را
ای شور بیاور میِ توفانی ما را تا صبح ببین ناد علی خوانی ما را
ما مرد شرابیم اگر هست بیارید
ما را به در بیت علی مست بیارید
دیدند همه قبله ی دنیا شدنش را ذوق علی و گرم تماشا شدنش را
دیدند و ببینید مهیا شدنش را لبخند علی و شب بابا شدنش را
تنها نه پدر عاشق خندیدن او بود
تا صبح نبی منتظر دیدن او بود
انگار شب قدر مقدر شده امشب انگار نبی باز پیمبر شده امشب
برخیز زمین گوش زمان کر شده امشب برخیز و ببین فاطمه مادر شده امشب
یک جلوه ز تصویر خداوند رسیده
امشب پسر شیر خداوند رسیده
بگدار که یعقوب گشاید نظرش را تا با تو فراموش نماید پسرش را
هیچ است اگر عشق بریده است سرش را رو کرده خدا با تو تمام هنرش را
لبخند بزن گردش این روز و شب از توست
شیرینی افطار پیمبر رطب از توست
یک چشم بگردان و زمین زیر و زبر کن یک ناز بفرما همه را خون به جگر کن
بند آمده این راه از آن کوچه گذر کن ما خاک قدمهات به ما نیز نظر کن
چشمان تو محراب سحرهای حسین است
پسران تو پسرهای حسین اند
وای از جلوات جبروتی که تو داری از شدت نور ملکوتی که تو داری
فریاد از آن اوج سکوتی که تو داری حق گرم تماشای قنوتی که تو داری
پیش تو ذلیلم به ضریحی که نداری
یک عمر دخیلم به ضریحی که نداری
دور و برتان این همه بیمار اگر هست یا این همه در شهر بده کار اگر هست
این قدر گدا بر در و دیوار اگر هست تقصیر که شد این همه سر بار اگر هست
دیدند کرم روی کرم می دهی آقا
ماندیم عجب بوی کرم می دهی آقا
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
مطلع شعر من از عشق تو حیران شده است بیت در بیت دلم بی سر و سامان شده است
عالم پیر دگر باره چه در بر دارد گوئیا شور جوانیست که در سر دارد
لحظه آمدنش غصه نهان خواهد شد "عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد"
وخدا خواست که یک برگ دگر رو بکند جهت قبله نما روی به آن سو بکند
مژده آمدنش تا به پیمبر دادند همه ذرات جهان در تب و تاب افتادند
نور خورشید ز دامان قمر می آید چقدر طفل به مادر به پدر می آید
چهره اش ، ناز نگاهش به پیمبر رفته کرم و عاطفه اش نیز به مادر رفته
این پسر کیست چنین جلوه محشر دارد از همین کودکی اش هیبت حیدر دارد
ماه مهمانی حق نیز به مهمانی اوست امشب افطار علی بوسه به پیشانی اوست
و در آن لحظه که این کودک شیرین آمد شک ندارم که خدا نیز به تحسین آمد
تا در آئینه ی او حُسن خدا را دیدند نام او را ز سماوات حَسن نامیدند
بر لبان علی و فاطمه لبخندآمد کوچه امشب به تماشای حسن بند آمد
و خداوند روی سر در افلاک نوشت هست او سید و آقای جوانان بهشت
دشمنش خوار و ذلیل است مریض است مریض پسر حیدر و زهراست عزیز است عزیز
مادرش نام مرا سائل این خانه نوشت روزی شعر مرا نیز کریمانه نوشت
پدرش گفت بیاییم و گدایش باشیم کاش امشب همه مشمول دعایش باشیم
سائل خانه ات از حد و عدد بیرون است آسمان نیز به درگاه شما مدیون است
نظری کن که در این ماه مسلمان بشویم کاش بر سفره ی افطار تو مهمان بشویم
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
باعث خلقت دنیاست حسن نمک خانه زهراست حسن
فاطمه گرچه حسینی باشد ضربان دل زهراست حسن
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
جهت مشاهده دیگر اشعار
ولادت حضرت امام حسن مجتبی(ع)
به ادامه مطلب مراجعه نمایید