ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

آموزش و فعالیت های فرهنگی شخصی ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

آموزش و فعالیت های فرهنگی شخصی ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

به نام خدای علی و فاطمه

به قول شاعر که میگه:
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست...

حقیر میون دریای خادمان حضرت اباعبدالله مثل قطره هم نیستم که به چشم بیام ولی دلم می خواد هر جور که می تونم ارادت خودم رو به عاشقان ارباب بی کفن و رهروان ولایت نشون بدم آرزو دارم حتی به اندازه یک سطر هم که شده مطلبی جهت استفاده ستایشگران امام حسین قرار بدم شاید بتونم از این راه کمی کسب ثواب کنم

آرزو دارم اینجا پاتوق حزب اللهی ها و عاشقان سیدعلی خامنه ای بشه

جهت سلامتی و فرج حضرت صاحب الزمان و طول عمر امام خامنه ای صلوات


طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی


ممنونتم یه بار دیگه درِ خونت زانو زدم

واسه قبولی دعام بازم پیش تو رو زدم

من میدونم چه کاره ام،من میدونم که روسیام

امّا خودت گفتی اگه حاجت دارم پیشت بیام

حاجت اوّلم اینه : خدا آقامو برسون

دیگه بسه خسته شدم از دوری صاحب زمون

یعنی بدا دل ندارن؟ مگه آقا برا خوباس؟

توی همین آدم بدا ، حساب عاشقا جداس

آره درسته آخدا ، عاشق گُنا نمیکنه

اما آقام مهربونه ، منو رها نمیکنه

بااینکه من گنهکارم،میدونه که دوسش دارم

آقای من خوب میدونه کسی روجز اون ندارم

بدونِ یارمهربون ، زندگیمون حروم میشه

میدونم آخرش میاد، غصه هامون تموم میشه

حاجت دوّمم چیه ؟ منو ببر به کربلا

یا که براتمو بده ، بازم برم امام رضا

شبهای جمعه همیشه زودی دلم پر میگیره

با ذکر یا کرب و بلا زندگی از سر میگیره

یاد اباالفضل میکنه ، کنار نهر علقمه

یاد همون سرداری که گرفته بوی فاطمه

یاد خیام بی عمو ، اشک چشای بچه ها                                         

که ناامیدن و میگن : عمو بیا عمو بیا

بارون می باره از چشام به یاد عمّه ای غریب

به یاد اون خانمی که به لب داره أمَّن یجیب

میگه الهی بمیرم حسین من یار نداره

می مُردم و نمی دیدم که اون علمدار نداره

میگذره و میاد همون لحظه که بین دشمنا

تنهامیشه برادرش،ای وای سرش میشه جدا

میاد میون گودی و می بوسه رگهای داداش

تا سَرُو بالا میکنه ، به نیزه می افته نگاش

آقام غریب رو نیزه ها آیه ی قرآن میخونه

یه شب میاد با دخترش می شینه کنج ویرونه

دخترمیگه بابا دلم تنگ شده بود برا نگات

بابا میگه که دخترم : فدای لرزش صدات

دخترمیگه بابا ببین به زخم دل نمک زدن

رو نیزه ها خودت دیدی چطور منو کتک زدن

میگه بابا ببین شدم شبیه زهرا مادرت

تو این شباخیلی زیادزحمت دادم به خواهرت

دامنِ من آتیش گرفت،موی سرم سفید شده

خواب می دیدم دیشب که باز یه فاطمه شهید شده

خدا به آبروی اون شهید دشت کربلا

به حق شاه تشنه لب ، حاجتامونو کن روا

تو یاری کن رهبرمون ، شفا بده مریضامون

سایبونِ رحمتتو خودت نگهدار برامون

بازم ببخش گناهمو ، به حق آسمونیات

تا به ابد من می مونم ، ( اسیرِ ) مهربونیات


عاشق جوادالائمه عاشق ولایت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.