ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

آموزش و فعالیت های فرهنگی شخصی ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

آموزش و فعالیت های فرهنگی شخصی ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

به نام خدای علی و فاطمه

به قول شاعر که میگه:
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست...

حقیر میون دریای خادمان حضرت اباعبدالله مثل قطره هم نیستم که به چشم بیام ولی دلم می خواد هر جور که می تونم ارادت خودم رو به عاشقان ارباب بی کفن و رهروان ولایت نشون بدم آرزو دارم حتی به اندازه یک سطر هم که شده مطلبی جهت استفاده ستایشگران امام حسین قرار بدم شاید بتونم از این راه کمی کسب ثواب کنم

آرزو دارم اینجا پاتوق حزب اللهی ها و عاشقان سیدعلی خامنه ای بشه

جهت سلامتی و فرج حضرت صاحب الزمان و طول عمر امام خامنه ای صلوات


طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی


شعری برای ماه رجب دست و پا کنید                دل را پر از ترنُّم  ِ یا ربَّنا کنید 

آئینه وار خوبیُّ و بد را جدا کنید                       توشه برای روز مبادا سَوا کنید 

با کیمیا مس دل خود را طلا کنید           باب ُ الجواد واشده  رو بر رضا کنید

حرف من و تو نیست نوا از نقاره هاست            این جودنامه تحفه ای از جانب رضاست 

حالا که خنده بر لب سلطان ماسواست         غم از دل شکسته ی این نوکرش جداست 

امشب مدینه شاهد تابیدن سَخاست                     آری جواد آمده  غوغا به پا کنید

جود ِ وجود آمد و هستی بها گرفت            آمد جواد و فرصت هر طعنه را گرفت 

روی لب رئوف حرم خنده پا گرفت               تابید ماه و در بر خورشید جا گرفت 

شهر مدینه با قدم او صفا گرفت               با این صفای ناب مدینه صفا کنید 

آمد قرار سینه ی زار ِ پدر شود              سدّی برای طعنه و طوفان شر شود 

خاک از نگاه معتبرش بارور شود               صحرای داغ با قدمش پر ثمر شود 

سنگر برای حفظ بشر در خطر شود        در این حریم سینه ی افسرده جا کنید

افسرده ایم و غصّه شده بین  سینه جا         خنده بر این لب و دل ما با تب آشنا 

تب کرده ایم از غم هجران دلربا                         تنها دوای ماست نگاه تو یا رضا 

آقا بده حواله ی شش گوشه را به ما                امضاء برات دیدن کرب و بلا کنید

دردانه ی رئوف حرم یکّه تاز جود           هر کس که نوکریِّ تو را کرده برده سود 

عشق تو ریشه کرده در این قلب و تار و پود         اصلاً اگر نگاه تو بر نوکرت نبود

هرگز نمی نشست به لبهایم این سرود           بود و نبود من به فدای وِلا کنید 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

روزی که روی نفس خودم پا گذاشتم                دل را به پشت خانه ی تو جا گذاشتم 

بیمار چشم تو دل من گشت و بعد از آن                   یک سو دگر طریق مداوا گذاشتم 

هر دلخوشی که عشق تو جایی در آن نداشت             آن را برای مردم دنیا گذاشتم 

وقت عروج تا به مقام گدایی ات                         پا روی شانه های مسیحا گذاشتم
 
زلفم گره به زلف تو خورده ست یا جواد 

دل از دلم نگاه تو برده ست یا جواد 

ای دلخوشی زندگی و حاصل رضا                           دردانه ی رضا و عزیز دل رضا 

چشم انتظار مرد غریبی نشسته بود             لطف خدا به یمن تو شد شامل رضا 

میلاد تو سرور دل اهل بیت بود                           ای از تو پر شده ز صفا منزل رضا 

دیگر نیاز نیست به انگور زهر دار                     حالا که خنده های تو شد قاتل رضا 

سوگند می خورم که تو را دوست دارمت 

یا حضرت جواد رضا دوست دارمت 

خوشبو شدند با نفس تو گلاب  ها                        تاثیر یافتند ز چشمت شراب ها 

اصلا بعید نیست ز دوزخ به امر تو                            برداشته شوند تمام عذاب ها 

ملک خصوصی تو و اجداد پاک توست          روی زمین وجب به وجب خاک و آب ها 

هفتاد حرف علم فقط در کف شماست            گفتند از شما همه ی این کتاب ها 

علم شما نبود ، دو عالم بنا نبود 

خورشید و ماه و ارض و سما روی پا نبود

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

بیا به شهر مدینه نگاه را حس کن            به دل سفر کن و نزدیک راه را حس کن 

بیا به روی مسیح آفرین حق بنگر              شمیم یوسف بیرون ز چاه را حس کن 

بیا به صفحه اعمال عاشقان امشب            شروع بخشش و ردّ گناه را حس کن 

بیا به برکه چشم رضا زشوق امشب          جمال منعکس و روی ماه را حس کن 

شکوفه ای علوی بردرخت طوبی بین          بیا حضور ولی عهد شاه را حس کن 

مدینه مکّه شد وجلو ه گاه زهرا شد 

بخوان ترانه که سلطان عشق بابا شد
 
رسید آنکه به قرآن عشق کاتب شد           شبیه جدّ خودش مظهر العجائب شد

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد          همانکه ماه رخش قبله کواکب شد

چقدر آمدنش بر رضا مبارک بود                که شکر و سجده برای امام واجب شد

به کوری همه بخل طینتان جهان                تمام جود خدا را رسید و صاحب شد 

رسید آنکه جواد الائمه  شد نامش 

همانکه جود و کرم هست تشنه جامش

جمال بی مثلش جلوه گاه خورشیدی            زبان پر گهرش آیه های تو حیدی 

دلیل بندگی حق ولایت تامش                     خدا ستیز بود هرکه کرده تردیدی 

به جای پای خدا پا نهد هرآنکس که        کند همیشه از این شاهزاده تقلیدی 

بگو بگو به خدا عشق او فزونتر ده             برای ما بپسند آنچه خود پسندیدی 

تمام جلوه الله در  رخش پیداست               رواست جای خدا گر ورا پرستیدی

چه کفر باشد وایمان دلم بود آزاد 

منم گدای ازل  زاده امام جواد

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@


جهت مشاهده دیگر اشعار

ولادت حضرت جوادالائمه (ع)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید








ای کعبۀ امید دل ای قبلۀ مراد!
ریحانۀ امام رضا، حضرت جواد
باب الکرم، امام نهم، سیدالعباد
جن و بشر به مهر تو دارند اتحاد
ای کوثر امام رضا نجل فاطمه
جود جوادیِ تو شده شامل همه
ای خاک کاظمین تو عطر بهشت من
مهر شما ز روز ازل سرنوشت من
بوی گِل محبت تو در سرشت من
خطی بکش به نامۀ اعمال زشت من
بر قلب من ولای علی را نوشته‌اند
نـام محمّد بـن علـی را نوشته‌اند
من کیستم گدای تو یا حضرت جواد
خاک در سرای تو یا حضرت جواد
یک عمر آشنای تو یا حضرت جواد
دارم به لب ثنای تو یا حضرت جواد
تا صبح حشر گردن من زیر دین توست
هر جا سفر کنم دل من کاظمین توست
احسان و بذل و جود و کرامت مرام تو
در چارده جواد، جواد است نام تو
گیرد پدر به اوج جلال احترام تو
دل‌ها کبوتر حرم و مرغ بام تو
بر پای قطره‌ات سر خجلت، یم آورد
هستی به پیش کثرت جودت کم آورد
ای کاظمین تو نجف و کربلای من
نام تو استجابت و ذکر و دعای من
صحن تو و رواق تو سعی و صفای من
پیش از من و ولادت من، آشنای من
جایی که با تو گفت رضا، جان فدای تو
درِّ سخن چگونـه بریـزم بـه پای تو؟
مأمون چو دید عزت و قدر و جلال تو
چندین هزار مسئله در یک سؤال تو
خود را حقیر یافت به پیش کمال تو
گردید با تمام حشم پایمال تو
در پیش عزت و شرف مرتضایی‌ات
پی برد بـر حقیقت ابن الرضایی‌ات
در سینۀ تو علم خداوند عالم است
این است و نیست، نیست به جز این، مسلم است
گفتار تو تمام چو آیات محکم است
مبهوت و لال نزد تو یحیی ابن اکثم است
او را نمـانـده زهره که آرد دمـی دگر
گویی که رخت بسته سوی عالمی دگر
گفتار علمی تو جهان را فراگرفت
آثار تو زمین و زمان را فراگرفت
احسان تو عیان و نهان را فراگرفت
تنها زمان نه، کون و مکان را فراگرفت
تقوا و علم و جود و کرامت از آن توست
اقرار می‌کـنم که امـامت از آن توست
تو کیستی که جود نهد چهره بر درت
تعظیم برده خصم، مکرر به محضرت
بخشی به قاتل پدرت، حرز مادرت
دردا که امّ فضل چه آورد به سرت
آن رو سیـاه روی پدر را سفید کرد
آخر تو را به فصل جوانی شهید کرد
در بین حجره سوختی و دست و پا زدی
گه جد و گاه مادر خود را صدا زدی
وز سوز سینه ناله به یاد رضا زدی
وز ناله شعله بر دل اهل ولا زدی
چندین کنیز چشم سوی حجره دوختند
بـر غربت تـو پشت در بستـه سوختند
هر روز بـود لشکر غم در مقـابلت
مانند شمع آب شد و سوخت حاصلت
بگریست در مصیبت تو چشم قاتلت
بر تو چه می‌گذشت خدا داند و دلت
هر لحظه از حیات تو یک عمر ماتم است
فریاد سینه سوز تو در نظم «میثم» است
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
هرگاه قصد روى تو ابن الرضا کنم
با نام تو خداى دلم را صدا کنم
گویند جود توست فزون از جوادها
با ذکر یا جواد دلت را رضا کنم
بى‏طعم‏چشمهاى‏توعاشق‏نمى‏شدم
کاش اى حبیب حقّ نمک را ادا کنم
بى توشه دعاى تو امداد کى شوم
کى مى‏توان بدون اجابت دعا کنم
هردل‏که‏فیض‏دوستى‏ات‏داشت‏کوثرى‏است
دل‏راچنین‏قرین‏بهشت‏خداکنم
اى در صحیفه ازلى ثبت، نام تو
نام تو را به اسم محمد صدا کنم
ذکر جواد سوره قلب و لسان ماست
صل على جواد سرود زبان ماست
***
اى کعبه‏اى که کعبه تو را گم نمى‏کند
دل قبله‏اى به جز تو تجسم نمى‏کند
اى خنده ملیح تو لبخند کبریا
بى خنده تو غنچه، تبسم نمى‏کند
اى همصداى وحى، تویى نفس ناطقه
عیسى به مَهد وَرنَه تکلّم نمى‏کند
قرآن تویى نماز تویى معرفت تویى
بى معرفت کسى که تعلم نمى‏کند
باید بهشت با تو، به آدم شود حلال
وَرنه چنین اراده گندم نمى‏کند
توفیق، رحمتى است فرآیند جود تو
بى تو خدا اِفاقه به مَردم نمى‏کند
رخسار توست آینه روى مصطفى
رفتار توست خلق خوش و خوى مرتضى
***
با وصف روى تو به دل اى‏گل ملال نیست
بى مدح تو حیات برایم حلال نیست
از کنهِ ذاتِ هستىِ دل خیزد اسم تو
بى مهر تو روال دلم جز زوال نیست
توحید با ولاى تو توصیف مى‏شود
با رمزعشق، درک حقیقت محال نیست
در خاک هم به حبّ تو امرار مى‏کنم
در قبر از محّبِ تو جاى سؤال نیست
هرجا به چشم‏دل نگرم محضرشماست
فرقى زیاد بین فراق و وصال نیست
تقوى ملاک کشف و کرامات عاشق‏است
رُو مدعى نیاز به خواب و خیال نیست
سِرّ خدا خزانه علم آشناىِ وحى
آمد به پاى عشق به سوى خداى وحى
***
اى نو تو ز مهد تو ساطع به آسمان
سَبابه سپاس تو رافع به آسمان
گردد زمین تهى اگر از یاوران تو
یک خلقت است بر تومدافع‏به‏آسمان
گِرد سرت چو هاله‏اى از نور شد پدید
شد شاکرت حکیمه ز صانع به آسمان
تنها نه بر زمین سبب خیر و برکتى
دارى هزار جلوه نافع به آسمان
خورشید از فضا به زمین نور مى‏دهد
نور تو از زمین شده لامع به آسمان
کون و مکان زمین و زمان ملک‏حضرتت
بر دست توست رمز طبایع به آسمان
اى دل بیا به دیدن هفت آسمان رویم
دور از همه بساط زمین و زمان رویم
***
مادر تو را به دیده تمثال، دیده است
بابا تو را بعد چهل سال دیده است
اى آروزى کوثرى آلِ فاطمه
در تو رضا رخ على و آل دیده است
شیعه غمت به دیده منت خریده‏است
زیرا تو را چو کعبه آمال دیده است
یثرب پس از گذشتن از آن سالهاى تلخ
باباى غصه دار تو خوشحال دیده است
جبرئیل غیر خویش به اطراف مهد تو
چندین هزار جُفت، پر و بال دیده است
خاک حجاز، بوسه گه اهل دل ز توست
نورِ قمر، ضیاء بصر آب و گل ز توست
***
ما زنده‏ایم در کنف نور اهل بیت
ما بنده‏ایم، بنده دستور اهل بیت
غفلت نمى‏خرند به بازار عاشقى
مهر تعهد است به منشور اهل بیت
کار از پى ثواب‏وعقاب‏عاشقانه‏نیست
ما عاشقیم بلکه نه مزدور اهل بیت
بیهوده نیست خلقت و عمر گران ما
ما نوکریم و خادم و مامور اهل بیت
با اهل بغض دست تولّا نمى‏دهیم
خصمیم با محارب و منفور اهل بیت
شیعه تمام عمر مهیاى یارى است
دارد به سر هوا و به دل شور اهل بیت
یارب رسان تو منتقم اهل‏بیت را
بنما سپاه منسجم اهل‏بیت را
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
ای وجودت حیات‌بخش وجود
سائل درگهت کرامت و جود
مظهر کامل امام رضا
آفتاب دل امام رضا
قبلة حاجت همه، حرمت
دشمن و دوست سائل کرمت
ماه، آیینه‌دار طلعت تو
رخ شمس‌الشموس صورت تو
آیة هشت سورة نوری
به جوادالائمه مشهوری
خلف پاک مرتضایی تو
کوثر حضرت رضایی تو
ملک و جن و انس مهمانت
دو جهانی نشسته بر خوانت
کاظمینت درون سینة ما است
نجف و مکّه و مدینة ما است
تو جوادی و ما گدای توئیم
هر چه هستیم خاک پای توئیم
لطف تو، عجز ما، بود معلوم
هر دو هستیم لازم و ملزوم
کرم و جود تا ادا گردد
هر جوادی پی گدا گردد
من اگر در گدائیم کاهل
تو به جود و کرامتی کامل
تو محمد ، علی است ابن و ابت
کنیه ابن الرضا ، تقی لقبت
تو گلی و وجود گلخانه
ای به ریحانه روح و ریحانه
رنگ رخسار مرتضی داری
نقش گلبوسة رضا داری
پدرت گفت نازنین پسرم
ای فدای تو مادر و پدرم
پدران تو برترین پدران
پسران تو بهترین پسران
یم جود و فتوّت اید همه
اهلبیت نبوّت اید همه
دلتان بحر بی کرانة علم
کیست غیر از شما خزانة علم؟
معدن خیر و مظهر خیرید
اول خیر و آخر خیرید
ابر باریده با ولای شما
خلق خلقت بود برای شما
همگی باب‌های ایمانید
امنای خدای رحمانید
تا صف حشر اصل هر کرمید
رکن ارکان و قادَةُ الاُمَم اید
علم‌ها قطره و تو دریایی
عالمی بنده و تو مولایی
دو جهان ذرّه و تو خورشیدی
که به قلب همه درخشیدی
پیش علم تو علم عالم چیست؟
در حضور تو پور اکثم کیست؟
تو به بزم سخن تکلم کن
تو به روی رضا تبسم کن
نفس حلم زنده از سخنت
بوسة علم بر لب و دهنت
یک کلام تو صد سپهر کمال
یک سؤال تو سی هزار سؤال
تو دهی، ای کرم گدای درت
حِرز مادر، به قاتل پدرت
ای خجل گشته دشمن از کرمت
ای مسیحا نیازمند دمت
تو که در هر دلی حرم داری
تو که با دشمنت کرم داری
تو که بر خشم خصم می‌خندی
به روی دوست در نمی‌بندی
اَنت بابُ المراد ادرکنی
یا امام جواد ادرکنی
سیّدی میثم ام قبولم کن
خاک ذریّة رسولم کن
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
شعری برای ماه رجب دست و پا کنید
دل را پر از ترنُّم  ِ یا ربَّنا کنید
آئینه وار خوبیُّ و بد را جدا کنید
توشه برای روز مبادا سَوا کنید
با کیمیا مس دل خود را طلا کنید
باب ُ الجواد واشده  رو بر رضا کنید
حرف من و تو نیست نوا از نقاره هاست
این جودنامه تحفه ای از جانب رضاست
حالا که خنده بر لب سلطان ماسواست
غم از دل شکسته ی این نوکرش جداست
امشب مدینه شاهد تابیدن سَخاست
آری جواد آمده  غوغا به پا کنید
جود ِ وجود آمد و هستی بها گرفت
آمد جواد و فرصت هر طعنه را گرفت
روی لب رئوف حرم خنده پا گرفت
تابید ماه و در بر خورشید جا گرفت
شهر مدینه با قدم او صفا گرفت
با این صفای ناب مدینه صفا کنید
آمد قرار سینه ی زار ِ پدر شود
سدّی برای طعنه و طوفان شر شود
خاک از نگاه معتبرش بارور شود
صحرای داغ با قدمش پر ثمر شود
سنگر برای حفظ بشر در خطر شود
در این حریم سینه ی افسرده جا کنید
افسرده ایم و غصّه شده بین  سینه جا
خنده بر این لب و دل ما با تب آشنا
تب کرده ایم از غم هجران دلربا
تنها دوای ماست نگاه تو یا رضا
آقا بده حواله ی شش گوشه را به ما
امضاء برات دیدن کرب و بلا کنید
دردانه ی رئوف حرم یکّه تاز جود
هر کس که نوکریِّ تو را کرده برده سود
عشق تو ریشه کرده در این قلب و تار و پود
اصلاً اگر نگاه تو بر نوکرت نبود....
هرگز نمی نشست به لبهایم این سرود
بود و نبود من به فدای وِلا کنید
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
باده را تا آخرش سر می کشم
آسمانی می شوم پر می کشم
همچو مِی می خواستم یک دل شوم
با اجازه، گر شود، دعبل شوم
او پدر را می ستاید من پسر
او ز جان گفت است من هم از جگر
لیک شعر ما کجا آقا کجا
ذکر افلاک است ما اُحصی ثنا
ما کجا و صحبت از مدح امام
سیر تا خورشید روی پشت بام؟
ما کجا و باده های سلسبیل
دست ما کوتاه خرما بر نخیل
سائلی بودم که تو ره دادی ام
من مریض عشق، مادرزادیم
لکنتم را رفع کن در این رسا
باز می گویم که لا اُحصی ثنا
ای تو آقازادۀ خورشید طوس
روح و جان حضرت شمس الشموس
گوشه ای ز آب لبت نهر رجب
حوض کوثر! سید عالی نسب!
السلام ای حضرت باب المراد
باب حاجات تمام این بلاد
یا رئوف بن رئوف بن رئوف
یا کریم و یا جواد و یا عطوف
ای به گهواره مسیحا را امام
ای مسیح بن مسیحا! السلام
شد مسیحا خاکبوس بر درت
مریم عذرا کنیز مادرت
بی سبب لیلا به تو مجنون نشد
بی سبب روی تو گندم گون نشد
التماس چشم چشمه سارها
برکت و روزی گندم زارها
سفره های نان به زیر دین توست
رنگ گندم ها از این رو عین توست
برکت از میلاد تو لبریز شد
عشق لایزرع چه حاصل خیز شد
کار مژگان بلندت شد شکار
از دل صیدت درآوردی دمار
دل به یک لحظه شود تسلیم تو
امر کن تا جان شود تقدیم تو
پیشکش بر غمزه، سر آورده ام
زخم می خواهم، جگر آورده ام
زخم تو کار مسیحا می کند
زخم تو دردم مداوا می کند
السلام ای درد و درمان رضا
السلام ای وصلۀ جان رضا
بوسه بر کفش تو زد یک پیرمرد
می گرفت از روی نعلین تو گرد
گرد کفشت خاک یا این که زر است
سرمۀ چشم علی جعفر است
دستخط آمد برای تو ز طوس
نامه را بر دیده بگذار و ببوس
نامه شرح غصه ی هجران توست
شرح دلتنگی بابا جان توست
میوۀ قلب پدر عمرت بلند
سر سلامت باشی از شر و گزند
شد دلم تنگ و ز دوری تو چاک
یا جواد بن علی روحی فداک
کاش بابای تو در آن حجره بود
زهر بود و جسم تو زرد و کبود
یک کبوتر پر شکسته در قفس
سخت تا کام تو می آمد نفس
پشت در کف بود و سوت و هلهله
در میان آسمان ها زلزله
بین حجره بال و پر می خورد زخم
تشنه بودی و جگر می خورد زخم
تشنه بودی آب را بر خاک ریخت
خاک بر روی سرش افلاک ریخت
قلب بابای خراسانی شکست
دیده ات را دست زهرا تا که بست
باز هم بی احترامی بر امام
می شود تشییع جسمت تا به بام
کاش می بردند جسمت با عبا
ای علی اکبر به روی بام ها
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
نهمین نوح رسیده است شود سرور شهر
با همین عمر کمش سایه شود بر سر شهر
نهمین نور دمیده است زمین بی تاب است
پسر حضرت ارباب خودش ارباب است
نهمین جود رسیده است گداها شادند
خبر آمدن عشق به هم می دادند
چه کسی جود و کرم اینهمه بی حد دیده؟
سومین دفعه ی دنیاست محمد دیده
نور چشم پدری بعد چهل سال رسید
و چهل سال پدر طعنه ی بسیار شنید
آخرین شام ازین چلّه ی تار آمده است
ماهی از دامن خورشید به بار آمده است
آمده بار امامت بکشد بر دوشش
یاوه گویان همه ساکت، و پدر مدهوشش
علم از درک مقامات پسر جا مانده
دهن شهر از این معجزه ها وا مانده
خردسال است ولی مثل پدر تابیده است
تکه ی آینه ای رو به روی خورشید است
دهم ماه رجب آمده خورشید نهم
حالت شهر شده مثل شب سیزدهم
مژده دادند مریدان که مراد آمده است
نهمین حیدر کرار، جواد آمده است
 
یکی یک دانه شدی دلبر بابا شده ای
خوش به حال دل رعیت که تو آقا شده ای
بس که هر بیت نشانی ز حضورت دیده
در دل مثنوی ام شوق غزل پیچیده
زلف بر باد بده، من که دلم بر باد است!
ناز بنیاد کن این مشتری ات آماده است
سرم از بابت بیعانه نثار قدمت
در ره عشق شما سخت ترین هم ساده است
تو جواد بن رضا بنده غلام بن غلام
هر که در خانه ی تو گشته غلام آزاده است
خاک نعلین شما اوج کمالات من است
اعتباری هم اگر هست نگاهت داده است
پر زده مرغ خیالم پیِ اوج آمده است
زیر پاهای شما خسته شده است افتاده ست
آسمان حرمت مثل خراسان آبی است
آبی کاشی ات از گنبد گوهرشاد است
پنجره های ضریحت سوی مشهد باز است
پشت هر پنجره یک پنجره ی فولاد است
 
کاش یک بار بیفتد گذرم سمت شما
چه مسیری است مسیر سفرم سمت شما
هر قدم راه رسیدن به تو بوسیدنی است
بعد شش گوشه دوتا گنبدتان دیدنی است
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
از عرش ندا آمده أین الرَّجبیُّون
پیغام خدا آمده أین الرَّجبیُّون
شفّافیِّ آئینه ی این سینه خدائیست
مصراع به مصراع من اینبار رضائیست
اِیوان ِ طلا در نظرم آمده مَردم
جَلدم به هوای کَرم و دانه ی گندم
اینبار قلم   دست شما حضرت سلطان
دل مال تو هرجا که دلت خواست بگردان
لبخند لبت دلخوشیِّ عرش معلّاست
دُردانه ی تو نور دل حیدر و زهراست
یکدانه گل خانه ی تو اصل وجود است
از نسل رئوف آمده و معدن جود است
بخشیدنش از جنس خداوند و پیمبر
روح و بدنش قالبی از حیدر و کوثر
صبر و کرمش خاطره ی جنگ جمل گفت
گهواره نشین حیِّ علی خیر العمل گفت
در هر نفسش کرب و بلایی شده تفسیر
با نام عمو روی لبش آمده تکبیر
سجّاد ه ی سجّاد گرفتار صدایش
یادآور باقر شده آثار و ندایش
در نطق و بلاغت همه ی قدرت عاشق
در صدق و صفا صفحه ای از صورت صادق
خشمش شده در بند یل ِ طاقت و کظمش
خشنودیِّ حق حاصلی از طاعت و عزمش
تحکیم حکیم و وصیِّ والیِّ طوس است
تفسیر خدا  گل   پسر شمس ِ شموس است
از نسل جوادت رسد امِّید به موعود
با عدل خدا فتنه شود یکسره نابود
از واژه ی ارشاد و هدایت به زکاوت
از فصل غریبیِّ زکی تا به تلاوت
قرآن خدا قاریِّ قرآن مجید است
قربان لبی که دم نابش " وَ نُرید" است
منجیِّ غم کرب وبلا تا خود کوفه ست
تیغ دودم حیدریَّش مزد سقیفَه ست
امروز نیازی به گداییِّ درش نیست!!!
سیصد نفر و سیزدهی با پسرش نیست!!!
تنها شده فرزند تو در حلقه ی یاران
زهراست که هر جمعه شود ندبه ی باران
هر زمزمه ی فاطمیُّون و رجبیُّون
گوید که بیا یوسف پنهان دل ِ خون
ما دلشدگان  دلخوش دیدار تو هستیم
ما مشتریّان سر ِ بازار تو هستیم
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
مینویسم سر خط نام خداوند رضا
شعر امروز بپرداز به لبخند رضا
آنکه با آمدنش آمده محشر چه کسی ست؟
از تو در آل نبی با برکت تر چه کسی ست؟
آنکه از آمدنش عشق بیان خواهد شد
" عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد "
آسمان! از سر خورشید تو خواب افتاده؟
یا که از چهره ی این طفل  نقاب افتاده؟
بی گمان حافظ چشمان تو ابروی تو بود
" دوش در حلقه ی ما قصه ی گیسوی تو بود "
آسمان از نفسش یک شبه منظومه نوشت
روزی شعر مرا حضرت معصومه (س) نوشت
عدد سائل این خانه زیاد است امروز
شعر وارد شده از باب جواد است امروز
باز با لطف رضا (ع) کار من آسان شده است
کاظمین دلم امروز خراسان شده است
دوست دارم که بگردم حرم مولا را
بوسه باران کنم از یاد تو پایین پا را
بنویسید که تقویم بهاری بشود
روز او روز پسر نام گذاری بشود
خالق از دفتر توحید جناس آورده
جهل این قوم چرا چهره شناس آورده؟
شک ندارم که از این حیله ی ابتر مانده
رو سپیدیست که بر چهره ی کوثر مانده
به رضا (ع) طعنه زدن جای تأسف دارد
گر چه یعقوب شده، مژده ی یوسف دارد
این جوان کیست که معنای قیامت شده است
سند محکم اثبات امامت شده است
گندمی باشد اگر رخ نمکش بیشتر است
با پیمبر (ص) صفت مشترکش بیشتر است
این جوان کیست که سیمای پیمبر (ص) دارد
بنویسید رضا (ع) هم علی اکبر (ع) دارد
اهلبیت آینه ی بی مثل قرآن اند
این جوان کیست که از خطبه ی او حیرانند؟
نسل در نسل، شما مایه ی ایمان من ید
من نفس می کشم از اینکه شما جان من ید
نزند دشمنت از روی حسادت نظرت
چند روزیست پریشان شدم آقا! پسرت...
غصه ای نیست اگر این همه دشمن دارد
پسرت حرز تو را تا که به گردن دارد
پسرت مثل علی(ع) بوده، امیر است امیر
پسرت چشمه ی جوشان غدیر است غدیر
آخر شعر من از قلب هدف می گذرد
کاظمین تو هم از راه نجف می گذرد
تا ز مولا ننویسیم ادب کامل نیست
چون که بی نام علی (ع) ماه رجب کامل نیست
یا علی (ع) یا اسد الله عنان دست تو است
جلوه کن باز یدالله جهان دست تو است
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
روزی که روی نفس خودم پا گذاشتم
دل را به پشت خانه ی تو جا گذاشتم
بیمار چشم تو دل من گشت و بعد از آن
یک سو دگر طریق مداوا گذاشتم
هر دلخوشی که عشق تو جایی در آن نداشت
آن را برای مردم دنیا گذاشتم
وقت عروج تا به مقام گدایی ات
پا روی شانه های مسیحا گذاشتم
 
زلفم گره به زلف تو خورده ست یا جواد
دل از دلم نگاه تو برده ست یا جواد
 
ای دلخوشی زندگی و حاصل رضا
دردانه ی رضا و عزیز دل رضا
چشم انتظار مرد غریبی نشسته بود
لطف خدا به یمن تو شد شامل رضا
میلاد تو سرور دل اهل بیت بود
ای از تو پر شده ز صفا منزل رضا
دیگر نیاز نیست به انگور زهر دار
حالا که خنده های تو شد قاتل رضا
 
سوگند می خورم که تو را دوست دارمت
یا حضرت جواد رضا دوست دارمت
 
خوشبو شدند با نفس تو گلاب ها
تاثیر یافتند ز چشمت شراب ها
اصلا بعید نیست ز دوزخ به امر تو
برداشته شوند تمام عذاب ها
ملک خصوصی تو و اجداد پاک توست
روی زمین وجب به وجب خاک و آب ها
هفتاد حرف علم فقط در کف شماست
گفتند از شما همه ی این کتاب ها
 
علم شما نبود ، دو عالم بنا نبود
خورشید و ماه و ارض و سما روی پا نبود
 
حق ، چشم من به شوق رخت آفریده ، تر
مرغوب تر ، هر آنچه بود آبدیده تر
هر کس که دید روی تو را جز خدا ندید
در حد خویش رنگ رخش شد پریده تر
زیبا ترین جمال اگر روی یوسف است
زیباتر است پیش تو دستش بریده تر
اقرار به ولایت تام تو کرده اند
در باغ میوه های لذیذ و رسیده تر
 
محصول های مزرعه ی سبز عترت ایم
محکوم به تحمل عمری محبت ایم
 
لطف تو گر نبود حیاتی نداشتیم
حتی به سفره نان بیاتی نداشتیم
نام تو را اگر که "محمد" نمی گذاشت
ما ذکر ناب چون صلواتی نداشتیم
روز جزا برای تجلی لطف توست
ورنه نیاز به عرصاتی نداشتیم
محشر خبر نبود اگر از حضور تو
ما که امید برگ براتی نداشتیم
 
روزی که دست ماست به دامان مادرت
آیا شود سری بزنی تو به نوکرت ؟
 
ای که به جود حق تو فقط مظهری جواد
همچون حسن تو ناز گدا می خری جواد
ابتر همان کسی ست که زخم زبان زده
کوری چشم کوردلان کوثری جواد
نه سال زیر سایه ی نور رضا فقط
کار تو بود از پدرت دلبری جواد
باید عصای پیری بابای خود شوی
باید کنی براش علی اکبری جواد
 
هر جا محاسن پدری هم سفید بود
گر داشت او پسر به دلش باز امید بود...
 
تو آمدی چراغ سرای رضا شوی
تو آمدی که صاحب دلهای ما شوی
تو آمدی نگفته به ماها کنی کرم
کی مایه ی خجالت دست گدا شوی ؟
با آن همه فضائل و جودت روا نبود
دور تو کف زنند و تو تشنه فدا شوی
هرگز سزا نبود سه روز و دو شب به خاک
بر پشت بام خانه تو بی جان رها شوی
 
صد شکر ، جسم پاک شما زیر پا نرفت
راست جدا نشد به روی نیزه ها نرفت
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
بیا به شهر مدینه نگاه را حس کن
به دل سفر کن و نزدیک راه را حس کن
بیا به روی مسیح آفرین حق بنگر
شمیم یوسف بیرون ز چاه را حس کن
بیا به صفحه اعمال عاشقان امشب
شروع بخشش و ردّ گناه را حس کن
بیا به برکه چشم رضا زشوق امشب
جمال منعکس و روی ماه را حس کن
شکوفه ای علوی بردرخت طوبی بین
بیا حضور ولی عهد شاه را حس کن
 
مدینه مکّه شد وجلو ه گاه زهرا شد
بخوان ترانه که سلطان عشق بابا شد
 
رسید آنکه به قرآن عشق کاتب شد
شبیه جدّ خودش مظهر العجائب شد
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
همانکه ماه رخش قبله کواکب شد
چقدر آمدنش بر رضا مبارک بود
که شکر و سجده برای امام واجب شد
به کوری همه بخل طینتان جهان
تمام جود خدا را رسید و صاحب شد
 
رسید آنکه جواد الائمه  شد نامش
همانکه جود و کرم هست تشنه جامش
 
جمال بی مثلش جلوه گاه خورشیدی
زبان پر گهرش آیه های تو حیدی
دلیل بندگی حق ولایت تامش
خدا ستیز بود هرکه کرده تردیدی
به جای پای خدا پا نهد هرآنکس که
کند همیشه از این شاهزاده تقلیدی
بگو بگو به خدا عشق او فزونتر ده
برای ما بپسند آنچه خود پسندیدی
تمام جلوه الله در  رخش پیداست
رواست جای خدا گر ورا پرستیدی
 
چه کفر باشد وایمان دلم بود آزاد
منم گدای ازل  زاده امام جواد
 
بهشت عاشق عطر و شمیم گیسویش
کلیم عابد محراب طور ابرویش
ترانه ساز غزل ها صدای زیبایش
قیامت ابدی می کند بپا هویش
ستاره عاشق برق نگاه پر فیضش
بهار ، فصل خزان  بهار مینویش
یگانه ی پدر است و پدر بود عاشق
به چشم های زلال نگاه جادویش
قنوت دست گدایش روا کند حاجت
محّل رفع نیاز پیمبران کویش
 
زچشمه برکاتش می  ولا عشق است
ز او شنیدن عرض دل گدا عشق است
 
خمار دیده جام شرابناک توأم
منم که آدم دارو درخت و تاک توأم
همیشه ایمن هرز دعای تو هستم
به جستجوی  نهم  در پی پلاک توأم
منم که حرفه اجدادی ام گدایی توست
به رسم عشق و جنون عبد سینه چاک توأم
منم دخیل بخیلی که با تو می مانم
همیشه زنده ام از عشق چون هلاک توأم
زیادی گلتان هستم وخوشم آقا
که هم سرشت شمایم غبار خاک توأم
 
توئی ادامه  نسل بلند وپر ثمرت
دلیل خنده رخشنده  لب پدرت
 
چه خوب آمدی ای امتدا پیغمبر
رسید ارث ولایت به دست  تو آخر
ولید برتر و خوش یمن نسل ثار الله
صدای قلب امامت ، سلاله کوثر
برای اهل دو عالم تو حجت اللهی
برای شاه غریبان توئی  علی اکبر
بیا به جمع شلوغی به امربابایت
که از تو بهره بگیرند مسلم وکافر
عصای پیری بابائی و عصای زمین
بشر توئی و کرامات توست فوق بشر
 
تمام جلوه چشم انتظاری پدری
نه ، بلکه بهر پدر جان و پاره جگری
 
سلام حق به شما ای طلوع زیبائی
قشنگی همه ی خواب های رویائی
تو نور اوّل وآخر تو دائما هستی
تو آفتاب ازل ماهتاب شبهائی
به سن ّ وسال تو کاری ندارم ای آقا
به سن ّ کودکی ات هم امام وآقائی
بیا و خانه تکان دل سیاهم باش
کنون که جا به دلم کرده ای عجب جائی
اگر چه پای تو برسنگ خورد وافتادی
ولی تو تا به قیامت همیشه بر پائی
 
به روی خاک زمین خوردی و شدی مضطر
زسینه ناله زدی وای مادرم مادر
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
وقتی بساط عشق بازی چیده می شد
سجاده سبزی کنارش دیده می شد
یک پیرِ عاشق بادعای مستجابش
در امتحان عاشقی سنجیده می شد
صبرش اگر چه شهره ی هفت آسمان بود
گه گاهی از زخم زبان رنجیده میشد
گویا دوباره کوثری در بین راه است
کم کم سحر شام دل غمدیده می شد
از نور زهراییِ این  فرزندخورشید
طومار غربت در جهان برچیده میشد
دانید این اسطوره دلدادگی کیست؟
در آسمانها این چنین نامیده میشد
 
او کیست؟آقازاده شمس الشموس است
آرامش جان و دل سلطان طوس است
 
او مثل نوری جلوه کرد و بهترین شد
همچون رسول الله پیغمبر ترین شد
از آسمانها آمد و جاری تر از اشک
مانند زهرا مادرش کوثرترین شد
سر تا به پایش بود توحید مجسم
بر باده رب الکرم ساغر ترین شد
او چندسالی گرچه مهمان بود مارا
اما تجلی کرد و نام آور ترین شد
بر تار گیسویش گره خورده دل ما
این شاه زاده ،تک پسر، دلبرترین شد
شد زندهیاد یوسف لیلا دوباره
ابن الرضا بود و علی اکبر ترین شد
در چند جایی که عیان شد غیرت او
با نام زهرا مادرش حیدر ترین شد
 
فرمودبابایش از او بهتر نباشد
مولود ازاو بابرکت تر نباشد
 
او آمد و ابن الرضایی کرد مارا
از برکت نامش خدایی کرد مارا
مشتی زخاکیم و قدم بر ما نهاد و
تاعرش بردو کبریایی کرد مارا
دست کریم این امام ذره پرور
یک عمر مشغول گدایی کرد مارا
صوت دل آرای مناجاتش سحر ها
سر مست جانان و هوایی کرد مارا
بوسیدن خال رطب دارش در این ماه
مهمان بزم باصفایی کرد مارا
یک قطره ی اشک از کنار سفره ی او
هر نیمه شب مردی بکایی کرد مارا
از گوشه صحن و سرای کاظمینش
مست حسین و کربلایی کرد مارا
 
نیمه نگاه اوست تسکین الفؤادم
کلب امیر کاظمین ،عبدالجوادم
 
لبخند او آرامش جان رضاشد
یوسف شدو مهمان کنعان رضا شد
سجاده بابا شده گهواره ی او
لالایی اش آهنگ قرآن رضا شد
ابرو تکان می داد و بابا عشق میکرد
با غمزه ای جانانه جانان رضا شد
آمد که باقی مانده توحید باشد
با نام او شیعه مسلمان رضا شد
قدش عصای پیری ِ این پیرمرد است
قد راست کرد اصل ارکان رضا شد
هر کس که از باب الجواد آمد زیارت
با دست پر مشمول احسان رضا شد
اما خدالعنت کند فامیل  بد را
که باعث قلب پریشان رضا شد
 
امشب دلم جایی دگر هم پرگشوده
ارباب ما آغوش بر اصغر گشوده
 
امشب نمی دانم چرا در پیچ و تابم
اشک دو چشمانم کند نقش بر آبم
می جوشم و می جوشم و لبریزم از اشک
چله نشینی پای خَم کرده شرابم
امشب دخیل گوشه گهواره هستم
دلگرمم و ایمن قیامت از عذابم
عشاق را گویم ازین پس تا قیامت
با نام اصلیم کنید اینسان خطابم
عالم همه دانند در کوی محبت
من ریزه خوار سفره ی طفل ربابم
با اذن سقا در حرم سرباز عشق ِ
ششماه سردار خیام بوترابم
ای کاش همچون حق شناس پاک طینت
عبد علی اصغر کند  زهرا حسابم
 
حالا که غم الود گشته ناله هایم
انگار باب القبله ی کرب و بلایم
 
اورا خدا می خواست مه پاره ببیند
مسند نشین کنج گهواره ببیند
بر روی دستان پدر با کام عطشان
با روی خونین ، حنجری پاره ببیند
وقتکه جسمش روی دستان پدر بود
آقای عالم را چه بیچاره ببیند
یک عمر با زخمی که مانده روی سینه
دور حرم بانویی آواره ببیند
اما در آخر چون عموجانش ابالفضل
اورا صف ِمحشر همه کاره ببیند
 
لب تشنگان  اشک را این طفل ساقیست
شش ماه تا قربانی ششماه  باقیست

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@




عاشق جوادالائمه عاشق ولایت

نظرات  (۱)

سلام
با اجازتون از متالب این پست کپی برداری کردم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.