ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

آموزش و فعالیت های فرهنگی شخصی ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

آموزش و فعالیت های فرهنگی شخصی ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

به نام خدای علی و فاطمه

به قول شاعر که میگه:
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست...

حقیر میون دریای خادمان حضرت اباعبدالله مثل قطره هم نیستم که به چشم بیام ولی دلم می خواد هر جور که می تونم ارادت خودم رو به عاشقان ارباب بی کفن و رهروان ولایت نشون بدم آرزو دارم حتی به اندازه یک سطر هم که شده مطلبی جهت استفاده ستایشگران امام حسین قرار بدم شاید بتونم از این راه کمی کسب ثواب کنم

آرزو دارم اینجا پاتوق حزب اللهی ها و عاشقان سیدعلی خامنه ای بشه

جهت سلامتی و فرج حضرت صاحب الزمان و طول عمر امام خامنه ای صلوات


طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی


نم نمک بوی بهاران میرسد                     بوی سرسبزی ریحان میرسد

باز دل ها در تلاطم آمده                                بار دیگر باز طوفان میرسد

باظهورش در کویر قم ولی               حلم و علم و فضل و عرفان میرسد

عیدی ام شکی ندارم امشب از                   سوی آقای خراسان میرسد

مژده ای دادند ای هم میهنان                       خواهر سلطان ایران میرسد

شاه بانوی من است و سرخوشم        از بهشتش بوی سوهان میرسد

از سر دیوانگی حالم بد است

آرزویم یک سفر قم-مشهد است

@@@

مریم و حوا وهاجر آمده               نه غلط گفتم که بهتر آمده

عاشقانه باز هم دل میدهیم                  دلبرانه باز دلبر آمده

اختیار آفرینش دست اوست           شافع فردای محشر آمده

مجتهده عالمه چون عمه اش                 راوی الله اکبر ‌آمده

قاطعانه گویمت اغراق نیست     چون خود زهرای اطهر آمده

آسمانی ها همه کف میزنند       دختر موسی بن جعفر آمده

تربت پاکش حریم کبریاست

هستی سلطان علی موسی الرضاست

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

سفره دار قدیمی دنیا             ای کریم شفیعه ی فردا

گنبدت را نگاه می کرم            خوش به حال پر کبوترها

 پیش تو بی اراده می گویم          السلام علیک یا زهرا

طعم سوهان شهر تو برده است    تلخی کام روزه دار مرا

 کار خورشید می کند آری        ذره ای را که می بری بالا

 با همین شور و حال و تاب و تبم

راهی جاده ی سه شنبه شبم

 @@@

سجده ها و قیام های منی         ‌هدف احترام های منی

السلام علیک یا بانو                تو علیک السلام های منی

زینب دومی و بعد رضا               عمه جان امام های منی

لحظه های خوش حرم رفتن        استواری گام های منی

 در دلم با تو درد و دل کردم       یکی از هم کلام های منی

انعکاس جمالی زهرا

حضرت زینب امام رضا

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@



جهت مشاهده ادامه اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید







نم نمک بوی بهاران میرسد
بوی سرسبزی ریحان میرسد
باز دل ها در تلاطم آمده
بار دیگر باز طوفان میرسد
باظهورش در کویر قم ولی
حلم و علم و فضل و عرفان میرسد
عیدی ام شکی ندارم امشب از
سوی آقای خراسان میرسد
مژده ای دادند ای هم میهنان
خواهر سلطان ایران میرسد
شاه بانوی من است و سرخوشم
از بهشتش بوی سوهان میرسد
 
از سر دیوانگی حالم بد است
آرزویم یک سفر قم-مشهد است
 
مریم و حوا وهاجر آمده
نه غلط گفتم که بهتر آمده
عاشقانه باز هم دل میدهیم
دلبرانه باز دلبر آمده
اختیار آفرینش دست اوست
شافع فردای محشر آمده
مجتهده عالمه چون عمه اش
راوی الله اکبر ‌آمده
قاطعانه گویمت اغراق نیست
چون خود زهرای اطهر آمده
آسمانی ها همه کف میزنند
دختر موسی بن جعفر آمده
 
تربت پاکش حریم کبریاست
هستی سلطان علی موسی الرضاست
 
عشق هم با او تبانی میکند
سینه ها را آسمانی میکند
روز محشر روز رستاخیز هم
چادر او سایه بانی میکند
در مدینه همچو جد خود علی
با یتیمان مهربانی میکند
رونوشت دست خطش حجت است
جای بابا حکم رانی میکند
او کریمه است و زمهمانان خود
با کرامت میزبانی میکند
جای جایش خانه داری کرده است
جای جایش روضه خوانی میکند
 
رزق و روزی محرم میدهد
حال گریه اشک نم نم میدهد
 
دختری اعجوبه و زهراترین
در میان عالمین زیباترین
نطق او نطق علی مرتضاست
در بلاغت بهترین شیواترین
گفته ام در محضر اخت الرضا
السلام ای بانوی ایران زمین
روز اول با غبار راه تو
گشته است آب و گل آدم عجین
دختر معصوم و خود معصومه است
به چه نامی به چه اسمی دلنشین
اوست که باب نجات عالم است
ریشه های چادرش حبل المتین
 
زینب ثانی آل حیدر است
مثل زینب قصه اش درد آور است
 
بهتر اینکه دیده اش دریا نشد
خیمه ی غم در دلش برپا نشد
خوب شد دردی به زانویش نداشت
خوب شد دیگر قد او تا نشد
خوب شد با قلب محزون و غمین
پابرهنه راهی صحرانشد
خوب شد جام شرابی را ندید
پای او بزم جسارت وانشد
روی ناقه هم حجابش حقظ شد
خوب شد چون زینب کبری نشد
 
خوب شد دیگر نشد رویش کبود
خوب شد راسی به نی دورش نبود
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
واژه واژه غزلیات مرا جان دادند
طبع سرشار مرا رزق فراوان دادند
قلم از اوست همه دفتر شعرم از اوست
صله ام گردوغبار ره جانان دادند
تا که دیدند به یمن قدمش میجوشم
به دل غمزده مستی دوچندان دادند
ای که در پای تمنای رخش میسوزی
به غم و درد دل سوخته پایان دادند
مشرک و کافر و مرتد گرفتند از ما
بانگاهش نفسی تازه مسلمان دادند
نه مسلمان که با معجزه ی چشمانش
میثم و حمزه و یا مالک و سلمان دادند
بخداوند قسم از نفسش روز ازل
به دیارش ادب و حکمت و عرفان دادند
روز اول به گدایی درش هرکس رفت
شک ندارم که به او تاج سلیمان دادند
از همان لحظه ی آغاز جنون ام بی شک
دل من را به کف خواهر سلطان دادند
سربلندیم - به قرآن-همه از آن روزی
که به مملکت ما " قم " و "خراسان " دادند
 
 
افتخاری هم اگر هست فقط از این است
مهر او را به دل مردم ایران دادند
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
ما را برای گدایش شدن آفریده اند
قمری آب و هوایش شدن آفریده اند
او را برای طواف و برای عروج
ما را برایِ برایش شدن آفریده اند
این خانم با کرم، محترم را برای
وقف امام رضایش شدن آفریده اند
اصلاً تمامی ایران زمین را برای
ملک خصوصی پایش شدن آفریده اند
 
هر چند نانی نداریم، گندم که داریم
گیرم مدینه نرفتیم ما قم که داریم
زهرا حضورش نیازی به مردم ندارد
اصلاً ظهورش مدینه یا قم ندارد
بالی که این آسمان را ندارد چه دارد؟
آن کس که این آستان را ندارد چه دارد؟
من حاجتم را به دست مسیحا ندادم
بال و پرم را به این آسمان ها ندادم
قمری ام در کرمخانه لانه گرفتم
من حاجتم را از این آستانه گرفتم
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
عصمت تباری که همسایه اش را ندیده
همسایه اش نیز هم، سایه اش را ندیده
بانوی والا مقامی که ما فوق نور است
خورشید هفت آسمانی که ما فوق نور است
جبریل حتی حریف کمالش نمی شد
آیینه هم رو به رو با جمالش نمی شد
پروازها با قنوتش به بالا رسیدند
اعجازها با نگاهش به این جا رسیدند
غیر از خدایا خدایا صدایی ندارد
روی زمین غیر محراب جایی ندارد
سجاده اش با مناجات کردن گره خورد
گهگاه با نور خیرات کردن گره خورد
در بارگاه جلالی، تعبد، تعبد
در آستان کمالی، تهجد، تهجد
امروز باران ترینِ عنایت به دستش
فردا فراوان ترینِ شفاعت به دستش
با لطف بسیار دست بگیری که دارد
چه خوب تا می کند با فقیری که دارد
خورشید شب های تنهای محتاجی ماست
یا رحمة الله فردای محتاجی ماست
بالا پریدند پرهای ما با نگاهش
چه سر به زیرند سرهای ما با نگاهش
از یک طرف دخترِ مردِ مشکل گشاهاست
از یک طرف خواهرِ آبروی گداهاست
او حلقه ی اتصال رضا با جواد است
باب الحوائج ترینی که بابِ مراد است
وقتی که می خواست از خانه اش در بیاید
یعنی به سمتِ حریم پیمبر بیاید
دور و برش از برادر برادر قرُق بود
راه از پسر های موسی بن جعفر قرُق بود
دست پسرهای موسی ابن جعفر نقابش
پای پسرهای موسی بن جعفر رکابش
تا چادرش خاکی از ردّ پایی نگیرد
تا معجر با حجابش به جایی نگیرد
 
او آمد و مایهٔ افتخار همه شد
دسته گل مریمی بهار همه شد
گیرم نبودیم اما سلامش که کردیم
گیرم ندیدیم، ما احترامش که کردیم
ما سر بلندیم از این که گلابش نکردیم
با ازدحام سر کوچه آبش کردیم
او آمد و طرز خواهر شدن را نوشت و...
قربانِ قبل از برادر شدن را نوشت و...
چه خوب شد که مسیرش به مقتل نیفتاد
چه خوب تر بارها از روی تل نیوفتاد
گودالی از کشمکش های لشکر ندید و...
ای وای! بالای سر نیزه ها سر ندید و...
ای وای! از آن خواهری که برادر ندارد
بوسه زند بر گلویش اگر سر ندارد
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
ری زاده ایم و مزرعه سبز گندمیم
هر صبح با حسین شما در تکلمیم
ما شیعه ولایت مولا، نسب نسب
سلمان پابرهنه ای از نسل چندمیم
گاهی میان خنده خورشید گریه ایم
گاهی میان گریه زهرا تبسمیم
همسایه حریم تو همسایه خداست
پس صد هزار شکر که همسایه قمیم
آن قدر عاشقان و بزرگان و عالمان
دلداده تواند که ما بین آن گمیم
ای دست گیر صبح قیامت سرم فدات
هم خانواده هم پدر و مادرم فدات
بالاتر از پریدن پرهاست بام تو
ماها نمی رسیم به شان مقام تو
خم می شود تمامی دنیا برابرت
ای احترام آل عبا احترام تو
باید هزار بار نشست و بلند شد
وقتی که می رسند بزرگان به نام تو
این شان توست حرمت توست احترام توست
گوید اگر "فداکِ ابوک" امام تو
آباد گشت قلب زمین زیر پای تو
آباد گشت مسجد دین با کلام تو
یعنی تمام هستی دین مال فاطمه است
یعنی تمام ملک زمین مال فاطمه است
تو آمدی که رحمت دنیای ما شوی
منجی تا قیامت کبرای ما شوی
ما مرده ایم و تو نفست مرده زنده کن
پس واجب است این که مسیحای ما شوی
تو خانمی و جلوه بالای هر سری
اصلاً عجیب نیست که آقای ما شوی
تو آمدی که با برکات نسیمی ات
روزیِ یا امام رضاهای ما شوی
اصلاً قرار بود در ایران زمین ما
چون فاطمه بیایی و زهرای ما شوی
مهمان چند روزه ایران خوش آمدی
همشیره امام خراسان خوش آمدی
شهر تو آشیانه ی امن امام هاست
گلدسته ات مطاف شب و روز انبیاست
بانو! قسم به پنجره های ضریح تو
این آستانه ایست که باب الرضای ماست
روی در حریم تو زیبا نوشته اند
"این جا حریم دختر پیغمبر خداست
این جا به احترام قدم نه، که از شرف
گیسوی حور و بال ملک فرش زیر پاست
این جا مس تو را به نگاهی طلا کنند
تا اسم اعظم است چه حاجت به کیمیاست"×
این جا مدینهٔ دگر آل فاطمه است
این جا دل شکسته به دنبال فاطمه است
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
سفره دار قدیمی دنیا
ای کریم شفیعه ی فردا
 
گنبدت را نگاه می کرم
خوش به حال پر کبوترها
 
 
 
پیش تو بی اراده می گویم
السلام علیک یا زهرا
 
طعم سوهان شهر تو برده است
تلخی کام روزه دار مرا
 
کار خورشید می کند آری
ذره ای را که می بری بالا
 
با همین شور و حال و تاب و تبم
راهی جاده ی سه شنبه شبم
 
سجده ها و قیام های منی
‌هدف احترام های منی
 
السلام علیک یا بانو
تو علیک السلام های منی
 
زینب دومی و بعد رضا
عمه جان امام های منی
 
لحظه های خوش حرم رفتن
استواری گام های منی
 
در دلم با تو درد و دل کردم
یکی از هم کلام های منی
 
انعکاس جمالی زهرا
حضرت زینب امام رضا
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
علـــّامه ی مُخدّره ی عالم وجود
چشمش به روی دست رئوف حرم گشود
مهتاب سر گذاشته بر دوش آفتاب
عاشق گرفته خانه در آغوش عشق ناب
خنده شکفته روی لب هفتمین امام
داده به او نجابت و عشق و یقین سلام
یک شعبه از سروش زلالیِّ کوثر است
آئینه ی حقایق زهرای اطهر است
یک زینبیِّ شیر صفت از تبار شیر
مسئولیــّت  موظبت از آیه و بشیر
همراه گاه شوق و غم ثامن الحجج
همپا مقام طوف قمش با بقیع و حج
بر سفره ی کرامت او آسمان نشست
در بارگاه رحمت او جانمان نشست
وا شد دوباره بال و پر یاکریم دل
شد راهیِّ مسافرتی تا حریم دل
وقتی نگاه من گره بر گنبدت زدند
روی لبم دو نام نکوساحت آمدند
اینبار سینه را پر از احساس دیده ام
انگار در مدینه ام و یاس دیده ام
فرمان رسید و اهل دم و زمزمه شدم
با یک سلام زائر دو فاطمه شدم
در صحن آسمانیّــت آرام می شوم
من زائر شهیده ی گمنام می شوم
از هشت درب باغ اِرم سه از این حرم
وا کرده رب ُّو ساکن جنــّات داورم
با حب ُّ و مِهرت عاقبتم نیک می کنم
دل را کمی به فاطمه نزدیک می کنم
در بزم مدح و وصف تو فریاد می کشم
پر چون کبوتری به گوهرشاد می کشم
وقتی سلام قم به سوی طوس می رود
حتما ً سلام برده به پابوس می رود
حالا که شد مسیر دلم مشهد الرّضا
می خوانم از شفیعه ی او در صف جزا
سلطان دعای زائر بی بیِّ قم نوشت
او گفته با شفاعتتان می روم بهشت
امــّا بهشت نیست تسلــّای قلب ما
تنها دوای درد دل ماست کربلا
آنجا که صد بهشت بر آن چشم رَشک داشت
کــَفـّین و تلِّ زینب و میدان مشک داشت
جز نینوای یار دلم را قرار نیست
رمزی برای عشق به جز انتظار نیست
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
ما اهل تمنــّای عروجیم و به اوجیم
دریای شما بوده که دلداده ی موجیم
عمریست ملقــّب به غلامیِّ نگاریم
ما شیفته ی گفتن از این ایل و تباریم
همسایه ی دیوار به دیوار حریمم
جیره خور هر روزه ی احسان کریمم
از گنبد تو می شنوم سوره ی کوثر
آید به مشام دل و جانم بوی مادر
دلها همه در فصل مناجات و نیاز است
دستم به هوای کرمت باز دراز است
لبخند لب حضرت خورشید ببینید
آرام دل رهبر توحید ببینید
این فاطمه ی موسیِّ جعفر گل زهراست
معصومه ی زینب صفت گلشن طاهاست
روزی خور احسان کریمه دو جهانند
زُوّار حرم ساکن قطعیِّ جــَنانند
در مدح قم او قلم عشق نوشتهَ ست
اینجا سه در از هشت در باغ بهشت است
در مرتبت و علم رسیده به کجاها؟!
فرموده امامش که فِداها  وُ أبوها
ای جلوه ای از جمعه ی جاری شدن رب
در صورت تو سیرت زهراست مرتــّب
تو عالمه و فاضله و هانیّه هستی
در فکر رضا هر نفس و ثانیّه هستی
مهتاب شب غربت شمس حُــججی تو
راه دل ما سوی دعای فرجی تو
در صحن و سرای کرم آرام گرفتم
از کوثر الطاف حرم جام گرفتم
با نوکریّت شهره ی شهری شده ام من
با  عشق رضا تا به حرم آمده ام من
دلتنگ خراسانم و شبهای گوهرشاد
بنداز دلم را گره بر پنجره فولاد
اینبار اگر پنجره فولاد بگیرم
می خواهم از الله سر ِ راه بمیرم
یا رب نظری کن شوم از جمع شهیدان
با دیدن دلدار سفر کرده دهم جان
جز حب ُّو ولایت به خدا توشه ندارم
ای کاش شود گوشه ی شش گوشه مزارم
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
از شب میلاد تو اینگونه حاصل می شود
ماه روز اول ذی القعده کامل می شود
بارها سر در میارد از شب میلاد تو
تا که جبرائیل ازخورشید غافل می شود
گوئیا شأن نزولش می شود ایران ما
هرچه بر "موسی بن جعفر"سوره نازل می شود
پای او "شاه چراغ "ودستها "عبدالعظیم"
چشم ایران چون که مشهدگشت-قم=دل می شود
خاک مشهد نسخه ی ایرانی کرب وبلاست
حضرت معصومه زینب را معادل می شود
هرچه قابل تر در این مجموعه ناقابل تر است
هرچه ناقابل در این مجموعه قابل می شود
هرکسی از خویش داخل گشت خارج می شود
هرکسی از خویش خارج گشت داخل می شود
هرکسی درشهر عاقل گشت عاشق هم نشد
هرکسی درصحن عاشق گشت عاقل می شود
 
 
رتبه ها بر عکس دنیا می دهد اینجا جواب
شاه باترفیع در صحن تو سائل می شود
درحریمت شعر گفتن کار خودرا می کند
"شاطر عباس قمی" هم گاه "دعبل "می شود
اشک وقتی واقعی شد در حرم هم سرگرفت
پس به جای مُهر پیشانی من گل می شود
هرکسی طرز ارادت را به تو توضیح داد
صاحب یک جلد توضیح المسائل می شود
گوشه ای از لطف پنهان تو که معلوم نیست
گوشه ای از لطف معلوم تو"فاضل"می شود
تاچهل شهرمجاور وسعت اکرام توست
پس من ِهمسایه ات رانیز شامل می شود
مشکلات سختم آسان شد ولی کاری بکن
دل بریدن از تو دارد باز مشکل می شود
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
دلم سه شنبه شبی باز راهی قم شد
کنار درب حرم، بین زائران گم شد
نگاه چشم ترم تا به گنبدت افتاد
دوباره شیفته ی رنگ زرد گندم شد
به یاد مسجد و باب الجواد افتادم
سرود عاشقی ام، یا امام هشتم شد
به محض بردن نام امام آینه ها
لبان آینه هایت پر از تبسّم شد
به استحاله کشاندی مرا به لبخندی
دو چشم مملو اشکم، دو خمره ی خم شد
 
سلام بر تو و بر خاندان اطهارت
سرم به زیر قدوم تمام زوّارت
 
از آب شور حرم ، شوق و شور می گیرم
وضو برای تشرّف به طور می گیرم
ستاره ام، که در این آسمان ظلمانی
از آفتاب حضور تو نور می گیرم
چقدر زائر عاشق شبیه کودکی ام
ضریح مرقدتان را به زور می گیرم
چه افتخار عظیمی است آمدی اینجا
عجیب نیست که حسّ غرور می گیرم
برای رد شدنم از پل صراط جزا
ز دست لطف تو برگ عبور می گیرم
 
سلام بر تو و بر خاندان اطهارت
سرم به زیر قدوم تمام زوّارت
 
نسیم مرقدتان عطر کوچه باغ بهشت
بَرَد ز خاطره ها غصّه ی فراق بهشت
رواق های حریمت بهشت نور و بلور
بلند گنبد نورانیت، چراغ بهشت
مدام روز قیامت پی تو می گردم
نمی روم به جهنّم، و یا سراغ بهشت
شکسته باد دو پایم، اگر که روز حساب
بدون تو بگذارم قدم به باغ بهشت
 
منم مدیحه سرایی که آرزو دارم
جوار باغ تو باشم، شده کلاغ بهشت!
 
سلام بر تو و بر خاندان اطهارت
سرم به زیر قدوم تمام زوّارت
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
سائل لطف نوشتند بنی آدم را
سر ِ این سفره نشاندند همه عالم را
صبح فردا عجبی نیست اگر بنشانند
یک طرف آسیه و یک طرفت مریم را
حس ِ معراج نشینیِ من این است فقط
گوشه ای از حرمت پهن کنم بالم را
در ضریحت شرف آدمیت ریخته اند
پس محال است که آدم نکند آدم را
همه بالفعل مسیح اند اگر پخش کنند
نفس ِ دختر موسایِ مسیحا دم را
مثل یک عرش برای تو حرم ساخته اند
کاش میشد حرم حضرت زهرا هم را
 
با گدایی حرم فخر به دنیا داریم
هرچه داریم از این دختر موسی داریم
 
قصد کردی بکِشی و بکِشانی همه را
تا به معراج ِ بلندت برسانی همه را
ریشه های دلِ ما رشته ای از چادر توست
چادرت را بتکان تا بتکانی همه را
به خدا ذره ای از خانمی ات کم نشود
چه برانی همه را و چه بخوانی همه را
تربت پای تو بودن چه به ما می آید
پس چه بهتر سر راهت بنشانی همه را
یک دو قربانی ما نیست برازنده ی تو
وقت آن است بیایی بستانی همه را
 
بشکند گر سر عشاق فدای سر تو
همه ی ما به فدای نخی از معجر تو
 
ما گداییم همه وقت نظر داشتنت
خاک پاییم همه وقت گذر داشتنت
آمدی مردم ایران به نوایی برسند
ورنه جز اینکه بهانه ست سفر داشتنت
علم شد تربت سجاده ی بیت النّورت
حوزه ی علمیه شد لطف سحر داشتنت
یک نفس در جگرت سوخت و شد روح الله
برکت داشت چقدر ، آهِ جگر داشتنت
فتنه ای آمد و چون فاطمه جمعش کردی
ای به قربان تو و سینه سپر داشتنت
 
در طریقت نفس از پا که بیفتد خوب است
سیر معراج به اینجا که بیفتد خوب است
 
گاه بابا سخنش را به تو تنها میگفت
چون نبی گرچه علی داشت به زهرا میگفت
جایگاه تو چنان در نظرش بالا بود
جای آن داشت به تو اُمِّ ابیها میگفت
دست خطِ تو که میدید فقط می بوسید
تا که یادِ تو می افتاد "فداها" میگفت
خبر از عصمت بی چون و چرایت میداد
هر امامی که مقامات شما را میگفت
عمه ی کرب و بلا در تو تجلی کرده
باید این آینه را زینب کبری میگفت
 
بر روی چشم همه جای شما محفوظ است
احترام تو در این شهر خدا محفوظ است
 
مطمئن باش در این شهر پریشان نشوی
بی برادر نشوی پاره گریبان نشوی
مطمئن باش کسی سنگ نمی اندازد
از عبورت ز سر کوچه پشیمان نشوی
محملت بر روی چشم همگان جا دارد
به خدا مورد آزار مغیلان نشوی
آن قدر پوشیه و حله سرت میریزند
زیر یک معجر پاره شده پنهان نشوی
زیور آلات تورا مردم اینجا نبرند
وسط خیمه ی آتش زده حیران نشوی
 
محملت شعله ور از واژه ی غارت نشود
حَرمت بسته به زنجیر اسارت نشود





عاشق جوادالائمه عاشق ولایت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.