ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

آموزش و فعالیت های فرهنگی شخصی ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

آموزش و فعالیت های فرهنگی شخصی ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

به نام خدای علی و فاطمه

به قول شاعر که میگه:
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست...

حقیر میون دریای خادمان حضرت اباعبدالله مثل قطره هم نیستم که به چشم بیام ولی دلم می خواد هر جور که می تونم ارادت خودم رو به عاشقان ارباب بی کفن و رهروان ولایت نشون بدم آرزو دارم حتی به اندازه یک سطر هم که شده مطلبی جهت استفاده ستایشگران امام حسین قرار بدم شاید بتونم از این راه کمی کسب ثواب کنم

آرزو دارم اینجا پاتوق حزب اللهی ها و عاشقان سیدعلی خامنه ای بشه

جهت سلامتی و فرج حضرت صاحب الزمان و طول عمر امام خامنه ای صلوات


طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی


امشب بهانه ها همگی جور می شود            حتی شراب کاسه ای از نور می شود

وقتی نگاه یار قدم رنجه می کند                       چشم تمام صاعقه ها کور می شود

بهر خوش آمدید به پای ادیب عشق               شعر و شعور اهل ادب شور می شود

لعلی که غمزه های نگاهش درست کرد                    والله باعث تب انگور می شود

از بس که محو او شده ماه چهارده                پشت نقاب، جلوه ی مستور می شود

بلقیس را بگو که سلیمان ما ببین               آن کس که شاه روبرویش مور می شود

با زلف ذوالفقار زِ قبضه درآمده                           دنیا برای خصم علی گور می شود

وقتی دعای فاطمه پشت و پناه اوست          چشم حسود از نظرش دور می شود

امشب جمال محشر کبری جلا گرفت         ذکر اَنَا الحق است که شیپور می شود

یوسف ترین قمر سر بازار آمده

در جلوه ای زِ حیدر کرّار آمده

امشب تمام ﻣﺄذنه ها را اذان بده                             آیات روح بخش خدا را نشان بده

سجاده پهن کن که مکبّر به صف شده                     قدقامتت نشان زمین و زمان بده

الله اکبر تو مرا مست می کند                             جامی بیار و بر دل خسته توان بده

هرکس قنوت دست تو را دید،سجده کرد          قدری سجود سجده کنان را امان بده

امشب به پای منبر تو آسمان نشست                 دستی برای عرش الهی تکان بده

بی اذن تو تکلم مدح تو کار کیست؟                      در حدِّ چند بیت ، سخن را زبان بده

هرچیز هست و نیست مسخّر به نام توست      لطفی کن و دوباره زمان را مکان بده

ته مانده ی غذات نمک گیر می کند                     آقا بیا یکی دو سه تا استخوان بده

دستی برای دامنتان جور کرده ام                         بالی برای پر به سوی آسمان بده

وقتی زمان خلق دوعالم فرا رسید

ما را خدا به پای رکاب تو آفرید


جهت مشاهده ادامه اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید








صبح الست بود و خدا بی حساب داد
آرامشی به هستی در اضطراب داد
عشق آفرید و عالم و آدم خطاب کرد
بر هر که بوده فرصت یک انتخاب داد
با چارده ظهور، خدا پرده را گشود
من را به دست این دلِ خانه خراب داد
از من نبود حرفی و عشق از طُفیلشان
مشتی گرفت و خاک مرا پیچ و تاب داد
می خواست تا تبار مرا هم نشان دهد
آن جا به جای آب به خاکم شراب داد
انگور تاک های بهشتی رسیده بود
من تشنه بودم و به لبم جام ناب داد
من چون تو مست، مست تماشا شدیم ما
پیمانه نوش یوسف زهرا شدیم ما
باغ بهشت زمزمه ی او گرفته است
امشب که عطر نرگس شب بو گرفته است
امشب کلیم، خادم این طاق نصرت است
از دشتِ عرش نافه ی آهو گرفته است
یونس به دست مجمرِ اسپند بیاورد
یوسف خمیده دسته ی جارو گرفته است
رخصت نداده اند که جبریل هم رسد
یک گوشه در بغل سر زانو گرفته است
عیسی گلاب و آینه را چرخ می دهد
مریم به عرش چادر بانو گرفته است
حتی خلیل قبله ی خود گم نموده و
سر را به سوی آن خَم ابرو گرفته است
از شوق، صبر حضرت زهرا سر آمده
امشب اگر غلط نکنم حیدر آمده
تکیه بزن به کعبه، امیر سوارها
پایان بده به سردی این انتظارها
چشم مرا به آب بصیرت زلال کن
پیدا کنم مسیر تو را در غبارها
از چشمه ی معارف خود جرعه ای ببخش
باران ببار بر تن این شوره زارها
پای مرا به راه ولایت ثبات دِه
دستم بگیر تا گذرم از حصارها
بین تنور عاشقیت شیعه ام نما
مقداد وار مثل همه سر به دارها
بر ندبه های ساده ی من برگ و بار دِه
پُر کن تمام سال مرا از بهارها
خط می کشم به روی تمامی جمعه ها
تا جمعه ای که سر زند از روزگارها
جز عطر عشق بر سر گیسو نمی زنی
تو با حسین، عشق خدا مو نمی زنی
همسایه ی قدیمی دل های ما سلام
ای عابر غریبه ی این کوچه ها سلام
وقتی عبور می کنی این بار چندم است
من دیده ام تو را و نگفتم تو را سلام
شاید تویی همان که سر کوچه زودتر
گفتی برای بار هزارم به ما سلام
دیدم به روی سنگ مزاری نوشته بود
من را که کشت؟ داغ تو آقا بیا سلام
بر حمد و بر قیام و رکوع و سجود تو
بر قامت و قیامت بی انتها سلام
بر جلوه ی قنوت و سلام تشهدّت
وقت اذان به اشهد ان لا الا سلام
اما گمان کنم که جواب تو می رسد
تا می کنی به جانب کرب و بلا سلام
جانم اسیر اشهد انَّ امیر توست
آقا خوشا به حال دلی که اسیر توست
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
سینه ام آباد گل نرگس است
دل خوش امداد گل نرگس است
یاد خدا یاد گل نر گس است
شب شب میلاد گل نر گس است
دل به ولای گل نرگس ببند
بهر ظهورش صلواتی بلند
محو تماشای تو بودن خوش است
غرق تمنّای تو بودن خوش است
واله و شیدای تو بودن خوش است
خاک کف پای تو بودن خوش است
گر که لب یار دلم وا شود
صد گره از کار دلم وا شود
ای که ولای تو شده یاورم
خاک سر کوی تو تاج سرم
ناز تو را با دل و جان می خرم
ای به فدایت پدر و مادرم
کاش شوم مورد تایید تو
مست شوم از مِی توحید تو
غنچه به یاد تو شکوفاتر است
دل به امید تو شکیباتر است
گفته نبی عشق تو گیراتر است
مهدی من از همه زیباتر است
باعث آرامش دل ها تویی
عشق علی یوسف زهرا تویی
ای که ولای تو مرا دین شده
قلب من از عشق تو آذین شده
عاشق عشق تو خدا بین شده
زمزمه روز و شبم این شده
منتظران را به لب آمد نفس
ای شه خوبان تو به فریاد رس
ای که جمال تو نصیبم نشد
دیدن خال تو نصیبم نشد
وصف کمال تو نصیبم نشد
گر چه وصال تو نصیبم نشد
صبح و مسا رو به خدا می کنم
بهر ظهور تو دعا می کنم
دل شده شیدای تو یابن الحسن
غرق تمنای تو یابن الحسن
خانهٔ دل جای تو یابن الحسن
گریه شب های تو یابن الحسن
برده قرار از دل افلاکیان
بی خبر از حال تواند خاکیان
یوسف دل ترک سفر کی کنی؟
کاخ ستم زیر و زبر کی کنی؟
باز درِ فتح و ظفر کی کنی؟
شام غم هجر، سحر کی کنی؟
صوت دل آرای تو بشنیدنی ست
خیمه سبزت به خدا دیدنی ست
کاش که من از تو خبر داشتم
از غم تو دیده ی تر داشتم
کاش که در پای تو سر داشتم
بر رخ ماه تو نظر داشتم
کاش که در دولت هم عهدیت
بشنوم آوای انا المهدیت
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
من کیم قلب وجودم من کیم جان جهانم
من کیم نور عیانم من کیم سر نهانم
من کیم کهف حصینم من کیم مهد امانم
من کیم مولای خلقت در زمین و آسمانم
من کیم فرمان روای ملک حی لامکانم
من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
من کیم من آسمانی مصلح خلق زمینم
من کیم من دست تقدیر خدا در آستینم
من کیم من وارث پیغمبر و قرآن و دینم
من کیم سر تا قدم مولا امیرالمؤمنینم
من کیم من آخرین تیر الهی در کمانم
من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
من کیم من آفتاب یازده خورشید نورم
من کیم من مصحفم تورات و انجیل و زبورم
من کیم من مظهر عفو خداوند غفورم
من کیم من آن کلیم هستم که عالم گشته طورم
من یگانه مصلح عالم امام انس و جانم
من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
ماه شعبان خنده زن بر آفتاب منظر من
بوسه گاه جده ام زهرا جبین مادر من
سیزده معصوم را روح و روان در پیکرم من
جان به قرآن می دهد لعل لب جان پرور من
نقش جاء الحق به بازویم شهادت بر زبانم
من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
بیشتر از آنکه کامم تر شود از شیر مادر
داشتم بر آسمان معراج چون جدم پیمبر
بر لبم گردید جاری آیة قرآن چو حیدر
بر همه مستضعفین دادم نوید فتح را سر
با گل لبخند بابا بوسه میزد بر دهانم
من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
من به چشم شیعیانم جلوة الله و نورم
من میان دوستانم ، گرچه پندارند دورم
ملک هستی بهر مواجی بود از شوق و شورم
دوستان آماده نزدیک است ایام ظهورم
می رسد دیگر به پایان انتظار شیعیانم
من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
گرچه چون یوسف به چاه غیبت کبری اسیرم
هرکجا باشم به کل عالم خلقت امیرم
غیبتم را هست سری نزد دادار قدیرم
تا در اقطاع زمین با دوستانم انس گیرم
گه به سهله گه به کوفه گه به قم گه جمکرانم
من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
من همان خون خدا هستم که در جوش و خروشم
بانگ هل من ناصر جدم بود دائم به گوشم
پرچم سرخ حسین ابن علی باشد به دوشم
پر شود از عدل این عالم به عزم سخت کوشم
چون پیمبر گله ی صحرای هستی را شبانم
من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
انبیا و اولیا هستند یک سرلشکر من
عیسی و مریم نماز آرد به جا پشت سر من
آیة فتحًا مبینا نقش بر انگشتر من
حکم حکم من زمین و آسمان فرمان بر من
پایگاهم کوفه پا بر قلة هفت آسمانم
من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
جامه ی ختم رسل پوشیده بر قد رسایم
ذوالفقار مرتضی در پنجه ی مشکل گشایم
چارده خورشید پیدا در جمال دل ربایم
می رسد از کعبه بر گوش همه عالم صدایم
جمع می گردند در یک لحظه گردم دوستانم
من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
می رسد روزی که با عدلم اروپا را بگیرم
وز پی احیای قرآن کل دنیا را بگیرم
پنجة قهر افکنم حلقوم اعدا را بگیرم
داد حیدر ، داد محسن ، داد زهرا را بگیرم
داد ثاراللهیان را از یزیدیان ستانم
من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
منتظر باشند مهدیون به امید وصالم
ی رسد روزی که گیرم پرده از ماه جمالم
من امید مصطفی من آرزوی قلب آلم
من شما را آبرویم ، عزتم ، قدرم ، جلالم
من به میثم شهد وصل خویشتن را می چشانم
من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
برنائب برحق امامت صلوات  برصاحب انوار قیامت صلوات خواهی که به روز حشر نگردی مایوس  بفرست به پیشگاه مهدی صلوات
 
برصاحب ذوالفقار حیدر صلوات بروارث برحق پیمبر صلوات خواهی که خداوند گناهت بخشد بفرست بر این امام و رهبر صلوات
برصبر حسن و خوی احمد صلوات  براختر دوم امامت صلوات خواهی که خداوندببخشد همه عصیان تورا بفرست براین امام بی حد صلوات
برخاتم اوصیاء مهدی صلوات برصاحب عصر ما مهدی صلوات خواهی که خداوند بهشتت ببرد بفرست توبر حضرت مهدی مضطر صلوات
 
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
نرگس آن شب انتظار یاسمن را می کشید
ابر نازی سایه سرو چمن را می کشید
سیب سرخ عاشقی خندید بر شاخ درخت
لاله بر تن کرده از دیبا و یاقوت رخت
ماه در شام غمش در آسمان می دید خواب
می زند سنجاق عشقش را به زلف آفتاب
لاابالی بلبل آشفته و شوخ و زرنگ
برده از جام می مفتونی هفتاد رنگ
در غیاب باغبان فرصت غنیمت داشته
رفته و از باغ او یک سوگلی برداشته
با اقاقی های عاشق ایستاده صف به صف
دسته ای سوزانده عود و دسته ای هم کف به دف
از زمین سامره باد یمانی تا وزید
یوسف از فرط شعف انگشت دستش را برید
طوطی رند طرب بگرفت این فرخنده فال
در جوابش آمد از هنگامه عید وصال
هیچ کس جز چشم نرگس این تجلی را ندید
ناگهان رخساره ی سلطان گلها شد پدید
هاتف شوریده زد بر سینه داغ عاشقی
خوانده خیر مقدمش در کوچه باغ عاشقی
مژده ای یاران عاشق یار خوش عهدی است این
گل بیفشانید به به حضرت مهدی است این
پرده ای انداخته بر صورتش رنگین کمان
بسته از الوان خود بر گاهوار او رمان
از طلای کاکلش هم سیم و هم زر ریخنه
لوح محفوظ خدا بر گردنش آویخته
بر تنش مریم لباسی از زبرجد دوخته
بر لبش روح القدس آیات حق آموخته
لب مگو معجونی از شهد و شراب سلسبیل
می چکد از لعل مستش شیر خرمای نخیل
حسن بی همتا به دریای نگاهش غوطه ور
ریخته بر ساحل مژگان او در و گهر
حضرت داوود تصنیف جدیدی ساز کرد
با سلیمان نبی تا مهد او پرواز کرد
موسی از سینا به سینا ی جمال او شتافت
خواست زود آید هزاران موج دریا را شکافت
خضر آب زندگانی را رها کرد و نخورد
پیش قطره قطره ی آب دهانش کاسه برد
این خبر آفاق را پُر کرد و از هر شهر و کو
آمدند ی بر تماشای رخ آن ماه رو
روز و شب نرگس به صحن باغ میخواند این دعا
یاسمن را از حسودان چمن پنهان نما
حق وِ را از لطف ، از چشم حسودش دور کرد
غنچه را در هاله ای از نور خود مستور کرد
رفت و رفت و از دیده ی چشم انتظاران شد نهان
حلقه عشاق شد بی نور یار مهربان
سیب جایش را به برگ زرد پاییزی سپرد
سوخت جان لاله و از غصه جانش، فسرد
بلبل آشفته می زد بر سر خود وای وای
سوگلی روز و شبش شد گریه های های های
طوطیان در شکرستان غمش مضطر شدند
آن اقاقی ها که میگفتم همه پرپر شدند
سالها رفت و کسی این بوستان را در نزد
هیچ قمری درهوای عشق بازی پر نزد
غنچه روزی می رسد با خار بیرون از نیام
آید و برپا کند در باغ جشن انتقام
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
امشب بهانه ها همگی جور می شود
حتی شراب کاسه ای از نور می شود
وقتی نگاه یار قدم رنجه می کند
چشم تمام صاعقه ها کور می شود
بهر خوش آمدید به پای ادیب عشق
شعر و شعور اهل ادب شور می شود
لعلی که غمزه های نگاهش درست کرد
والله باعث تب انگور می شود
از بس که محو او شده ماه چهارده
پشت نقاب، جلوه ی مستور می شود
بلقیس را بگو که سلیمان ما ببین
آن کس که شاه روبرویش مور می شود
با زلف ذوالفقار زِ قبضه درآمده
دنیا برای خصم علی گور می شود
وقتی دعای فاطمه پشت و پناه اوست
چشم حسود از نظرش دور می شود
امشب جمال محشر کبری جلا گرفت
ذکر اَنَا الحق است که شیپور می شود
یوسف ترین قمر سر بازار آمده
در جلوه ای زِ حیدر کرّار آمده
امشب تمام ﻣﺄذنه ها را اذان بده
آیات روح بخش خدا را نشان بده
سجاده پهن کن که مکبّر به صف شده
قدقامتت نشان زمین و زمان بده
الله اکبر تو مرا مست می کند
جامی بیار و بر دل خسته توان بده
هرکس قنوت دست تو را دید،سجده کرد
قدری سجود سجده کنان را امان بده
امشب به پای منبر تو آسمان نشست
دستی برای عرش الهی تکان بده
بی اذن تو تکلم مدح تو کار کیست؟
در حدِّ چند بیت ، سخن را زبان بده
هرچیز هست و نیست مسخّر به نام توست
لطفی کن و دوباره زمان را مکان بده
ته مانده ی غذات نمک گیر می کند
آقا بیا یکی دو سه تا استخوان بده
دستی برای دامنتان جور کرده ام
بالی برای پر به سوی آسمان بده
وقتی زمان خلق دوعالم فرا رسید
ما را خدا به پای رکاب تو آفرید
سر میزنم به سینه ی صحرای انتظار
موجم برای صخره ی دریای انتظار
طی می کنم به شوق تمنای وصل دوست
امروز را به نیّت فردای انتظار
ما را گدای خانه ی آقا نوشته اند
هستیم تا ابد پسِ درهای انتظار
پرونده ی قبولی عرض ارادتم
ﺗﺄیید می شود پیِ امضای انتظار
باید هزار مرتبه شکر خدا کنم
وقتی رسیده ام به بلندای انتظار
این انتظار روزی من را رسانده است
سر می نهم به خاک کف پای انتظار
باید تمام آنچه منم را رها کنم
از خود گذشتگی ست الفبای انتظار
از کودکی قنوت نمازم برای توست
عمرم حلال شد به تمنای انتظار
مُستَشهَدینَ بَینَ یَدَیک تو از ازل
گفتند: اِنَّ ذِکرَکَ أحلی مِنَ العَسَل
ای مستجاب گریه ی چشم انتظارها
ای آشنای غصه ی دل بیقرارها
یوسف ترین جمال فرستاده ی خدا !
ای آخرین نمونه ی پروردگارها
یک عمر را بخاطر یک روز مانده ام
آثار عاشقی ست از این گونه کارها
پای رکاب تو همه سردار می شوند
آماده ام شبیه همین سر به دارها
چشمم به آسمان غروب سه شنبه بود
امّا نیامدی سر قول و قرارها
گوشه نشین مجلس تنهایی توٲم
بانی بزم هرشب گوشه کنارها
قدری برای اشک شما روضه خوان شوم
حاجت گرفته ام زِ همین راه ، بارها
از روی نیزه ها سری افتاد روی خاک
کوچکترین ستاره ی نیزه سوارها
وقتی رباب دید، صدا زد: ازاین به بعد
رحمی کنید بر گلوی شیرخوارها
در زیر آفتاب نشست و زِ غم سرود:
ای نیزه! کاش کودک نازم پسر نبود
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
 




عاشق جوادالائمه عاشق ولایت

نظرات  (۷)

۱۸ آذر ۹۲ ، ۱۵:۴۵ تربت خاکی شلمچه

یا صاحب الزمان کوچه ها را با آب و جارو برای آمدنتان تمیز میکنیم آقاجان بیا ....
به دلم برات شده آقا میاد آقا میاد.....
۱۸ آذر ۹۲ ، ۱۵:۴۶ تربت خاکی شلمچه
با عنوان زیر بروز هستیم و منتظر نظرات ارزشمندتون:

(عاشقان مهدی (عج) و شهدا)
۱۸ آذر ۹۲ ، ۱۵:۴۶ پایگاه بسیج 14 معصوم (ع) اصفهان

دست های مرا از تابوت بیرون گذارید تا دنیا پرستان بدانند که دست خالی از این دنیا می روم و چشم های مرا باز بگذارید تا کوردلان بدانند که کور کورانه این راه را انتخاب نکرده ام.
شهید حسین مداحی
۱۸ آذر ۹۲ ، ۱۵:۴۷ سید مجید باقری

با عرض سلام.مسطار به روز است با غزل «دلیل».
۱۸ آذر ۹۲ ، ۱۵:۴۷ انصارالزهرا

-------------------------_(/_\)
-------------------------,((((^`/-
------------------------((((--(6-/-
----------------------,(((((-,,----/
--,,,_--------------,(((((--\"._--,',;
-((((\\-,...-------,((((---\----`,@)
-)))--;'----`"'"'""((((---(------´´
(((--\------------(((------/
-))-|----------------------|
((--|--------.-------'---- -|
))--/-----_-'------`t---,.')
(---|---y;---,-""""-./---/\--
)---/-.\--)-\---------`/--/
---|.\---(-(-----------\-\'
---||-----//----------\\'|
---||------//-------_\\'|ا
---||-------))-----|_\--||
---/_/-----|_/----------||
---`'"------------------\_|
برات اسب گذاشتم که زود بیای
فقط اسب سواری که بلدی ؟؟
آپم خوشحال میشم که بیای.
۱۸ آذر ۹۲ ، ۱۵:۴۸ تربت خاکی شلمچه
وقتی آمدم هیچ به ذهنم خطور نکرده بود که به آنجا دل ببندم ولی عجیب بود آن خاک ها و شن های سوزان فکه و حال و هوای غریب طلاییه. میخواستم زمان از حرکت بایستد یا حداقل من تا اخرین نفس پیشتان بمانم و به پاکی شما و زلالی دلهایتان عمیق فکر کنم . می دانید من را بی انکه بدانم یا بخواهم دعوتم کردید و تکه ای از دلم را برداشتید و هنگام گناه جای تکه ی خالی به درد می اید پس چه میشود اگر دوباره مرا دعوت کنید تا تسلی خاطر یابم.
به امید آن روز نزدیک

عصر یک جمعه دلگیر دلم گفت بگویم بنویسم,
که چرا عشق به انسان نرسیده است, هنوز هم
که هنوز است غم عشق به پایان نرسیده است.
بگو حافظ دلخسته زشیراز بیاید بنویسد که هنوز
هم که هنوز است, چرا یوسف گمگشته به کنعان
نرسیده است وچرا کلبه احزان به گلستان نرسیده
است. عصر این جمعه دلگیر وجود توکنار دل هر
بی دل آشفته شود حس, تو کجایی گل نرگس
تبریک به مناسبت ولادت امام زمان.
دعا بفرمایید.یا زهرا.
۱۸ آذر ۹۲ ، ۱۵:۴۸ انصارالزهرا

سر راهت در انتظارم ..... برده هجرت صبر و قرارم ...... جز ظهورت ای گل زهرا ..... به خدا حاجتی ندارم
کجایى اى همیشه پیدا از پس ابرهاى غیبت؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.