ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

آموزش و فعالیت های فرهنگی شخصی ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

آموزش و فعالیت های فرهنگی شخصی ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

به نام خدای علی و فاطمه

به قول شاعر که میگه:
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست...

حقیر میون دریای خادمان حضرت اباعبدالله مثل قطره هم نیستم که به چشم بیام ولی دلم می خواد هر جور که می تونم ارادت خودم رو به عاشقان ارباب بی کفن و رهروان ولایت نشون بدم آرزو دارم حتی به اندازه یک سطر هم که شده مطلبی جهت استفاده ستایشگران امام حسین قرار بدم شاید بتونم از این راه کمی کسب ثواب کنم

آرزو دارم اینجا پاتوق حزب اللهی ها و عاشقان سیدعلی خامنه ای بشه

جهت سلامتی و فرج حضرت صاحب الزمان و طول عمر امام خامنه ای صلوات


طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

۲۷ مطلب با موضوع «**********فاطمیه********** :: روضه و مناجات با حضرت زهرا» ثبت شده است

عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


دشمنان و حسودها برای هر کسی که پیغمبر به او مهر می ورزید یک نقشه ای کشیدند. دیدند پیغمبر عاشق

علیست یک نقشه برای علی کشیدند، علی را خانه نشین کردند. دیدند همه باید پیغمبر را یا رسول الله صدا بزنند،

تنها کسی که در عالم می تونه به پیغمبر بگه «بابا» ، فاطمه (سلام الله علیها) است

که نقشه برای فاطمه (سلام الله علیها) کشیدند.

دیدند پیغمبر حسین را می گیرد و از نوک پا تا سر او می بوسد و می بوید

لذا به جای جای بوسه های پیغمبر زخم زدند ...  .

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

مگه پیغمبر برا علی وصیت نکرده، می شه برا امام حسن (علیه السّلام) و امام حسین (علیه السّلام) که امامند،

وصیت نکرده باشه؟ (زبانحال) پسرم یه روز با مادرت می ری مسجد، فدک را مادر می گیره،

دست در دست مادرت داری ...

امام حسن (علیه السّلام) فرمود: حسین جان !

ما قصه ی یک روح و دو پیکر بودیم                  از حق برادری فراتر بودیم

در نرگس تو طشت طلا را دیدم            آن شب که گل سینه ی مادر بودیم

امروز سر به سینه ی پیغمبرند، دو تا داداش به هم خیره شدند، چند جا اینطور، چشمشون به هم افتاده،

یکی امروز رو سینه ی پیغمبر، یه دل شب هم علی گفت: بیایید وقت وداع با مادره،

همین که سر به سینه ی مادر گذاشتند، چشمشون به هم افتاد ...

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

گاهی که پیغمبر را سنگ می زدند، یه دفعی خانمی می اومد خودش را سپر قرار می داد،

سنگ ها را به جان می خرید، اون خدیجه بود ...

باید از چنین مادری دختری مثل فاطمه (سلام الله علیها) بیاید که سپر ولایت بشه ...  .

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

ختم رسل امشب بار سفر بسته                                   از ماتمش گریان زهرای دلخسته

از رحلت بابا سیه پوش است                              آن اسوده ی تقوا ا گریه مدهوش است

امشب فلک ازدل شور و نوا دارد                                  خیل ملک برسر دست عزا دارد

شب رحلت جانگداز رسول خدا است ، شب شهادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی ،

عاشقان مدینه دلها را روانه مدینه منوره کنیم ، یا رسول الله اگر چه این عاشقان مدینه نیستند

اما به یاد شما در این جا اقامه عزا گرفتند . میان بستر قلب عالم خلقت افتاده ،اطراف بستر عزیزانش نشسته اند

. ( پدر چراغ خانه است ) پیغمبر گاهی از هوش می رود گاهی به هوش می آید ، علی گریه می کند ،

فاطمه گریه می کند ، وقتی پیغمبر اشکهای چشم دخترش فاطمه را دید فرمود : گریه نکن دخترم

اوّل کسی که به من ملحق می شود تویی بابا .

امّا کربلا ،روز عاشورا وقتی میوه ی دلش حسین به میدان می رفت

دید سکینه نار دانه اشک می ریزد ابی عبد الله از ذوالجناح پیاده شد

صدا زد دخترم با اشکهای چشمت قلبم آتش مزن همه بگوئیم حسین ...

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@



جهت مشاهده دیگر روضه ها و گریزهای

شهادت جانسوز حضرت رسول اکرم (ص)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید






عاشق جوادالائمه عاشق ولایت
عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


کس ندارد خبر از حال دلم بجز خدا

حجره ی بسته شده، قتلگه ابن الرضا

در میان سینه ام نمانده دیگر نفسی

هر چه گویم تشنه ام، آبم نمی دهد کسی

امشب شب شهادت امام جواد است. خوشا به احوال آن عزیزانی که امشب کاظمین زائر حرم امام

جوادند، امشب با امام زمان برای غربت امام جواد اشک می ریزند، ناله می کنند. هر کجا نشستی

در این مکان مقدس دلها را روانه ی حرم با صفای امام جواد کنید، بیاد آن امامی که گوشه ی حجره

غریبانه صدا می زد جگرم، قربان مظلومی تو یا جواد الائمه، در میان امامان معصوم دو امام در خانه

خیلی مظلوم بودند، یکی امام حسن مجتبی (ع) و یکی هم امام جوادالائمه (ع)، حتی در خانه

هم محرم نداشتند، توی خانه هم غریب بودند. امام جواد صدا زد ام الفضل، جگرم می سوزد.

کنیزان صدای امام جواد را شنیدند ظرفی پر از آب

کردند به طرف حجره ی امام جواد حرکت کردند. یک وقت ام الفضل گفت: آب را کجا می برید؟ گفتند:

برای عزیز فاطمه، جوادالائمه، امّا یکوقت دیدند صدای امام جواد خاموش شد، همین که در باز کردند

دیدند جگر گوشه ی امام رضا جان داده، امّا یا جوادالائمه، شما در میان حجره صدا می زدی جگرم

می سوزد، ولی جدّ غریبت حسین هم میان گودال قتلگاه صدا می زد لشکر جگرم می سوزد.

هلال می گوید: صدای العطش امام حسین را شنیدم، ظرفی پر از آب کردم. آمدم طرف قتلگاه،

دیدم شمر از گودال قتلگاه بیرون می آید، گفت: هلال آب کجا می بری؟ گفتم: آب می برم برای

حسین فاطمه، گفت: هلال زحمت نکش من حسین را سیراب کردم. گفتم: نانجیب تو که آب

نداشتی، عبا را کنار زد دیدم سر بریده حسین، هلال می گوید: دیدم شمر می لرزد، گفتم: نانجیب

تو که سر حسین فاطمه را جدا کردی دیگر چرا می لرزی؟

گفت: همین که خواستم سر حسین فاطمه را جدا کنم، شنیدم از گوشه ی قتلگاه صدای ناله ای

می آید، کسی صدا می زند غریب مادر حسین، شهید مادر حسین، مظلوم مادر حسین...

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

امام رضا (ع) وارد شدند ، دیدند امام جواد (ع) در حالی که سنش کمتر از چهار سال بود ، دستش

را به زمین زده و سرش را به طرف آسمان بلند کرده است و مدت طولانی در فکر فرو رفته اند ،

قربانت گردم چرا در فکر طولانی فرو رفته ای ؟ فرمود : به خاطر مصائبی که بر مادرم فاطمه (ع) وارد

شد . سوگند به خدا آن دو نفر ار از قبر بیرون می آوردم ، سپس با آتش آنها را می سوزانم ، سپس

خاکسترشان را در دریا پراکنده می نمایم ...

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@


جهت مشاهده دیگر روضه های مکتوب شهادت امام جواد (ع)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید





عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


بعد شهادت امام رضا ابا صلت یک سال در زندان بود می گوید : یک وقت دلم گرفت احساس

دلتنگی کردم بعد شهادت امام رضا ، یک شب بیدار ماندم و مشغول دعا و عبادت شدم متوسل

شدم به امام جواد خدا را بحق جواد الائمه قسم دادم مرا نجات دهد هنوز دعای من تمام نشده بود

دیدم امام جواد در زندان نزد من حاضر است . فرمود : ابا صلت چه کاری داری ؟ گفتم آقا یکسال

زندانم بعد شهادت پدر بزرگوارتان، فرمود : کجا می خواهی بروی من آزادت کنم ؟ 1 گفتم آقا من

یکسال زندانم چرا الان آمدی مشکل مرا حل کنی و مرا نجات دهی ؟  فرمود اباصلت تو امروز گفتی

یا امام جواد الائمه ادرکنی من هم پاسخ تو دادم .

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

امروز امام رضا عزا دار است ، اگر با دیده دل نگاه کنی امروز ثامن الحجج گریان است در غم میوۀ

دلش جوادالائمه ، بگو آقا آجرک الله ، آخر روز شهادت میوۀ دلش امام جواد ، جوان از دست داده آن

هم جوانی مثل جواد الائمه ، در شهر غربت ، با لب تشنه ، در حجره در بسته ، بگو امام رضا میوۀ

دلت را با لب تشنه شهید کردند . اما کربلا جوان امام حسین علی اکبر را از دم شمشیر و نیزه ، تا

حسین فاطمه ناله علی اکبررا شنید با عجله آمد، یک قدری امام حسین به آن بدن نگاه کرد

نشست کنار بدن ، سر علی را به دامن گرفت ، دلش آرام نشد ،سر جوانش را به سینه چسبانید

دلش تسلی پیدا نکرد ، همه دارند نگاه می کنند ببینند حسین با علی اکبر چه  می کند ، یک وقت

دیدند خم شد صورت به صورت علی گذاشت ، هی صدا می زد ، میوۀ دلم علی .

لب گشا حرف بزن ، من به فدای سخنت                     مخفی از عمه تو ، بوسه زنم بر دهنت

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@


جهت مشاهده دیگر روضه های مکتوب شهادت امام جواد (ع)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید



عاشق جوادالائمه عاشق ولایت
عاشق جوادالائمه عاشق ولایت
عاشق جوادالائمه عاشق ولایت
عاشق جوادالائمه عاشق ولایت
عاشق جوادالائمه عاشق ولایت
عاشق جوادالائمه عاشق ولایت
عاشق جوادالائمه عاشق ولایت
عاشق جوادالائمه عاشق ولایت