ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

آموزش و فعالیت های فرهنگی شخصی ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

آموزش و فعالیت های فرهنگی شخصی ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

به نام خدای علی و فاطمه

به قول شاعر که میگه:
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست...

حقیر میون دریای خادمان حضرت اباعبدالله مثل قطره هم نیستم که به چشم بیام ولی دلم می خواد هر جور که می تونم ارادت خودم رو به عاشقان ارباب بی کفن و رهروان ولایت نشون بدم آرزو دارم حتی به اندازه یک سطر هم که شده مطلبی جهت استفاده ستایشگران امام حسین قرار بدم شاید بتونم از این راه کمی کسب ثواب کنم

آرزو دارم اینجا پاتوق حزب اللهی ها و عاشقان سیدعلی خامنه ای بشه

جهت سلامتی و فرج حضرت صاحب الزمان و طول عمر امام خامنه ای صلوات


طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

 

جهت مشاهده مجموعه اشعار قرائت شده توسط

حاج منصور ارضی

در دهه سوم ماه مبارک رمضان سال 1392

به ادامه مطلب مراجعه نمایید

 



مناجات با خدا - شب بیست و یکم رمضان المبارک 1392

ﺑﺎﺭﻡ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺩﺭ ﺧﺎﻧﮥ ﯾﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ
ﮔﻤﺮﺍ ﺳﺮﮐﻮ ﻧﮕﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ
ﻣﻦ ﻤﺎﻧﻢ ﮐﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭﻭ ﻋﯿﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ
ﺑﯿﻘﺮﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﯾﮏ ﮔﻮﺷﻪ ﮐﻨﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ


ﺑﺎ ﮐﺮﯾﻤﺎ ﺳﺨﻦ ﺍ ﻓﻘﺮ ﮔﺰﺍ ﺍﺳﺖ، ﮔﺰﺍ
ﺻﺤﺒﺖ ﺍ ﺑﻨﺪﺩﺭﻣﺎﻧﺪ ﺧﻼ‌ ﺍﺳﺖ، ﺧﻼ‌

ﻣﻦ ﺷﻨﯿﺪ ﺑﻪ ﺣﺮﺭﻭﯼ ﺳﯿﻪ ﻋﯿﺒﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﻧﺰ ﻏﻔﺎﺩﻭﺻﺪ ﮐﻮ ﮔﻨﻪ ﻋﯿﺒﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﺑﻪ ﺣﺮﻣﺪ ﻣﺎﻧﺪﺭﻩ ﻋﯿﺒﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﻧﮑﻪ ﺧﻮ ﮔﻨﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺗﺒﻪ ﻋﯿﺒﯽ ﻧﯿﺴﺖ


ﻋﯿﺐ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻮﻣﯿﺪ ﺣﻤﺖ  ﺑﺸﻮ
ﺧﻮﺭﻡ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺘﺎ ﺑﻪ ﻧﻘﻤﺖ ﺑﺸﻮ
ﻋﯿﺐ ﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﯾﺎﻟﻢ ﮐﺎ ﻧﺪﺍﺷﺖ
ﻋﯿﺐ ﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﮔﻤﺸﺪ ﺍﻗﺮﺍ ﻧﺪﺍﺷﺖ
ﻋﯿﺐ ﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ‌ ﺩﻝ ﻣﻦ ﯾﺎ ﻧﺪﺍﺷﺖ
ﻋﯿﺐ ﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺟﻨﺲ ﺧﺮﯾﺪﺍ ﻧﺪﺍﺷﺖ


ﺗﺎ ﺧﺮﯾﺪﺍﺩﻝ ﺧﺴﺘﻪ ﺣﺴﯿﻦ()ﺍﺳﺖ
ﻣﺰ ﺍﯾﻦ ﻗﻔﻞ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﻪ ﺣﺴﯿﻦ()ﺍﺳﺖ
ﻣﺎ ﮐﻪ ﻟﺐ ﺗﺸﻨﮥ ﺍﻟﻄﺎ ﺧﺪﺍﯾﯿﻢ ﻤﻪ
ﻣﺎ ﺍﺿﺎﻓﺎ ﮔِﻞِ ﺁﻝ ﻋﺒﺎﺋﯿﻢ ﻤﻪ
ﺍﻧﺶ ﻣﻮﺧﺘﮥ ﮐﺮُ ﺑﻼ‌ﺋﯿﻢ ﻤه
ﻣﺎ ﻗﺴﻢ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺧﻮﺪﺍﺋﯿﻢ ﻤﻪ


ﺳﺖ ﺑﯿﻌﺖ ﻣﯽ ﺍﺳﺖ ﻻ‌ﯾﺖ ﻧﮑﺸﯿﻢ
ﭘﺎ ﺧﻮﺭﻩ ﭘﺎﺪﺍﯾﺖ ﻧﮑﺸﯿﻢ
ﺁﺭﯼ ﺳﺮ ﺍﯾﻦ ﺳﻔﺮ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ ﮐﺮﯾﻤﺎ ﮐﺮﯾﻢ
ﺻﺎﺣﺒﺎ ﻧﻤﮏ ﺳﻔﺮﮤ ﺍﺣﺴﺎ ﻏﺪﯾﺮ
ﻧﺪ ﺍﮔﺮ ﯾﮏ ﺷﺒﻪ ﻣﺎ ﺍ ﺑﻪ ﻋﻠﯽ()
ﻻ‌ﻗﻞ ﺑﺮﻭﯼ ﻣﺎ ﺧﺪﺍ ﺍ ﻧﺒﺮﯾﻢ
ﭘﺎ ﺍﯾﻦ ﺳﻔﺮ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ ﺗﻤﺎﺪﺍﺀ
ﺑﺎﻧﯿﺎﻧﻨﺪ ﻤﻪ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺁﻝ ﻋﺒﺎﺀ


ﻣﻦ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺳﺮ ﻋﺪ ﺗﻮ ﻣﺤﮑﻢ ﻧﺸﺪ
ﻋﯿﻦ ﻋﺪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺗﻮ ﻣَﺤﺮَ ﻧﺸﺪ
ﺑﺎ ﻋﺎ ﺍﺳﺖ ﻟﯽ ﻻ‌ﯾﻖ ﺍﯾﻦ ﻢ ﻧﺸﺪ
ﺍﯾﻦ ﻤﻪ ﻟﻄﻒ ﮐﺮ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺁﺩﻡ ﻧﺸﺪ
ﺑﺎﺯﻫﻢ ﺍﯾﻦ ﺑﺎ ﻣﺮﺍ ﺑﺨﺸﯿﺪ
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺣﺮ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺴﺖ ﭼﺮﺍ ﺑﺨﺸﯿﺪ

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

اشعار روضه حضرت على علیه السلام و امام حسین علیه السلام

سخت پیش پاى مردم با سر افتادن

و سخت تر از آن به پاى دختر افتادن

ما که تو را با لافتىٰ یت مى شناسیمت

اصلاً نمى آید به تو در بستر افتادن

با آن همه غیرت میان کوچه ها سخت است

درد پدر افتادن امّا مادر افتادن

قلاب در افتاد بر شال تو و زینب

افتاد یاد مادرش یاد در افتادن

گفتى اسیرم مى کنند امّا نگفتى تو

از خنجر کُندى بروى حنجر افتادن

اى واى از شام غریبان و بیابان و

از زیر پاها چادر یک دختر افتادن

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

اشعار مناجات با خدا - شب بیست و دوم رمضان المبارک 1392

در سحر چشم که گریان بشود خوبترست

سائلت ،پاره گریبان بشود خوبترست

گرچه موسا ست مناجاتی طورتوولی

گرخداهمدم چوپان بشود خوبترست

رو سیاهی که دهد نادی خوبان به رهت

بر در کهف ،نگهبان بشود خوبترست

آب رحمت تویی و از همه من تشنه ترم

چشمه گر خرج بیابان بشود خوبترست

اندکی نیز مراهم بنشان پیش خودت

میزبان همدم مهمان بشود خوبترست

به طبیبان دگرنسخه ی مارا مسپر

درد بادست تودرمان بشود خوبترست

تا درستم نکنی دست ازاین درنکشم

این گدا دست به دامن بشود خوبترست

بعد هر معصیت ازخوف بهم میزیزم

عبد اگر زود پشیمان بشود خوبترست

آنقدر سینه زنم تاکه نجاتم بدهی

آتش اینگونه گلستان بشود خوبترست

گر بنا هست کسی واسطه ی ما بشود

ضامنم شاه خراسان بشود خوبترست

اشک خوبست که با مرثیه آغشته شود

فیض وقتی که دو چندان بشود خوبترست

دوست دارم دم افطار کمی تشنه شوم

نوکرشاه که عطشان بشود خوبترست

نام ارباب خودش مظهر اسما خداست

ذکر العفو،حسین جان بشود خوبترست

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

حل نشده برایم این مسئله

زچیست جنگ اصغر و حرمله

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

اشعار روضه

چه شعله ای وسط این کویر افتاد

زنی درآتش یک خیمه گیرافتاد

ببین که آتش خیمه ،کشنده میسوزد

زنی میان خیمه زنده زنده میسوزد

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

اشعار مناجات با خدا - شب بیست و سوم رمضان المبارک 1392

الهی اغفرلنا تقصیرنا

الهی ارحم لنا یا ربنا

خوانده ای ام به سویت

بنده پیر تو آمده آمده

الهی عبد شرمنده آمده

آمده به امید جود و عطا

الهی عبد گنه کار آمده

دوباره گدای سربار امده

بنده ات به شوق دیدار آمده

الهی عبد پشیمان توام

سائل و محتاج احسان توام

رد مکن امشب که مهمان توام

قبولم بنما شبیه شهدا

آمدم شنیدم میخری مرا

بنما یک لطف دیگری مرا

از کرم تا نجف کی میبری مرا

امشب که من بیقرار مهدی ام

تا سحر در انتظار مهدی ام

مشتاق وصل دیدار مهدی ام

آخر کجایی آخر نگار آشنا

عفوم کن به نورعین فاطمه

آمدم با حسین شاه فاطمه

آمدم با شاه سرجدا

بحق ارباب بی کفن حسین

بحق یار دور از وطن حسین

بحق پاره پبراهن حسین

نامه ی مرادست زهرابده

شب قدر بیا روزی ما بده

جانم را بگیر و کربلا بده

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

اشعار روضه حضرت رقیه (س)

بابایی، دستى بکش بروى من

بابایى، آتش گرفته موى من

بابایى، شانه بزن گیسوى من

بابایى، بر زخم دل نمک زدند

بابایى، بى تو مرا کتک زدند

بابایى، هر شب مرا کتک زدند

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

 

مناجات با خدا - شب بیست و پنجم رمضان المبارک 1392

از عمر فقط حاصل من روی سیاه است

افسوس که این ماه عسل عمر تباه است

ماندم که چرا ذوق مناجات ندارم

هرچه به سرم آمده از دست گناه است

رفت این رمضان زودتر از هر رمضانی

پرت است حواسم که شب چندم ماه است

باید به خودم آیم که دگر آخر خط است

برگردم از این راه که این آخر راه است

هر چند که سنگین شده جرمم تو رحیمی

کوه گنهم در بر عفوت پر کاهی است

من چیز زیادی به خدا از تو نخواهم

آدم شدنم در گرو نیمه نگاهت

ماندم به سرای که برم حاجت خود را

این نیمه شب این بنده به دنبال پناه است

چیزی که به دادم برسد عشق حسیناست

در حشر فقط این اشک برایم گواه است

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

مناجات با خدا - شب بیست و ششم رمضان المبارک 1392

باز پوشاندی گناهم را و مشتم وا نشد

باز هم این بنده پیش هیچ کس رسوا نشد

مانده ام تا که گناهم را کجا مخفی کنم

این گناهان کبیره هیچ جایی جا نشد

خواستم تا بین آغوش کسی گریه کنم

هر چه گشتم خوب تر از تو کسی پیدا نشد

خواستم مثل تمام بندگان خوب تو

چند روزی بنده ی خوبی شوم اما نشد

خواستم تا چند روزی توبه ام را نشکنم

هرچه کردم آخرش یک روز هم حتی نشد

آبرویی که با بدبختی و بیچارگی

قطره قطره جمع کردم آخرش دریا نشد

خوش به حال آن کسی که رو سپید فاطمه است

مثل من این روزها شرمنده ی زهرا نشد

دارد عمر ما کم کم به آخر می رسد

آخرش یک کربلا هم قسمت ماها نشد

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

خواستم بوسه زنم بر قبر پاکت یا حسین

دورمو از راه دور آقا سلامت می کنم

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

اشعار روضه امام جواد علیه السلام

عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدند

پاسخ ناله و سوز جگرش خندیدند

مادری بود و جوانمرگ شد و آخرکار

همچنان فاطمه بر چشم ترش خندیدند

درد پیچیده به پهلویش و از هر دو طرف

دست میبرد به سویی کمرش خندیدند

یک نفرنیست که ازخاک ،سرش بردارد

برنفس های بدون اثرش خندیدند

دست و پا میزد و نیست جوادش بالا

تا ببیند لحظات پدرش ، خندیدند

آمده بر سرش اینجا کمی ازداغ حسین

همگی جمع شدند دور سرش خندیدند

کربلا جسم حسین،پخش به صحراشده

لشگری دور تن محتضرش خندیدند

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

مناجات با خدا - شب بیست و هفتم رمضان المبارک 1392

وقت دعا سرشت روانی مرا بس است 
در گفتگوی با تو زبانی مرا بس است
اصلا نگویم این که مرا هم محل بده
از خانه ات همین که نرانی مرا بس است
من انتظار این همه نعمت نداشتم
ازسفره ی تو تکه ی نانی مرا بس است
امشب بَران سرم که خودم را عوض کنم
تنها اگر به خویش بخوانی مرا بس است


گرچه دلم لیاقت میخانه را نیافت
پیمانه ای مرا بچشانی مرا بس است
خواهی بزن ولی نه به پیش نگاه خلق
محشر به دست و پا نکشانی مرا بس است
من زیر بار معصیتم ضعف کرده ام
یارب برای توبه توانی مرا بس است
راه نجات چیست بجز روضه ی حسین
تنها به کربلا برسانی مرا بس است

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

اشعار درد و دل با امام رضا علیه السلام
حالا که راه و رسم تورا نیستم بلد
حالا که دستم به ضریحت نمیرسد
حالا که هیچ کس به گدا سر نمیزند
پس مرحمت کنید حرم را بیاورید
روزی چشم ترم را بیاورید


خشکیده چشم من نم باران کجاست پس!؟
چشم رئوف حضرت سلطان کجاست پس!؟
دل بیقرار شد شب ایوان کجاست پس(شاه خراسان کجاست پس)!؟
باید به کی بگویم و از کی بخواهمت
آقا به جان مادرتان دوست دارمت


شبها هزار آه کشیدم به یادتان
پل میزنم ز ارک به باب الجوادتان
گفتی بمن که میرسم آخر به دادتان
ای داد ای هوار به روحم جلا بده
جانم به لب رسیده به من کربلا بده


بس که رواق های تو دارای پنجره ست
در لابه لای روزنه هر پنجره گره ست
در ذهنم از کرامتتان پر زخاطره ست
فولاد ، در حیاط شما نرم میشود
دل با نسیم عفو شما گرم میشود
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

 

اشعار روضه امام حسین علیه السلام
یَا ابنَ شَبیبٍ  اِنْ کُنْتَ باکِیاً لِشَئٍ فَاْبکِ لِلْحُسَیْنِ
روضه بخوان برای من از حنجر حسین
از ضربه های شمر به پشت سر حسین
از التماس های لب خواهر حسین

با چکمه ات مزن بران پیکر حسین
با ما بگو چه بود اَذَلًّ عَزیزُنا
یعنی چه که یهود اَذَلًّ عَزیزُنا 
یعنی چه عمه را وسط خیمه ها زدند
اشراف کوفه پشت سر هم می آمدند
دیدن دختران همه در اشک روان
تاپشت دست صورت زنها نشانه رفت
سوی لباس ها سر تازیانه رفت

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

مناجات با خدا - شب بیست و هشتم رمضان المبارک 1392

در این دنیا نمی دانم چه می دانم چه می خواهم

نمی دانم که تازه اولش یا آخر راهم

نمی دانم مسلمانم و یا جزء محبانم

نیاز مرحمت دارم خدایا سخت گمراهم

بگو آیا کسی اینجا طناب دوستی دارد

اگر چه نیستم یوسف ولی یک عمر در چاهم

خودت گفتی خریدار دل بشکسته مایی

بیا بنگر دل من را پُر از اشک است پُر از آهم

به روی من نیاوردی کجا بودم چه ها کردم

که می دانی خودت از فعل زشت خویش آگاهم

نگو بر من چه آوردی خجالت می کشم ای دوست

گناه آورده ام سویت ولیکن عذر می خواهم

تمام دلخوشی هایم فقط ذکر علی باشد

خدا را شکر چون بوده امیرالمومنینشاهم

امیرالمومنین یا شاه مردان

دل نا شاد ما را شاد گردان

اگر این دل ز بی دردی بمیرد

امیرالمومنین دستم بگیرد

اگر چه خوب یا بد در دلم حُبُّ الحسین دارم

مدال افتخاری هست عمری عبد درگاهم

اگر کشتند چرا خاکت نکردند

چرا بر نیزه رفتی ماه زینب

شدی با سر چراغ راه زینب

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

اشعار  حضرت معصومه (س)  -  قسمت اول

گذشت از همه ی جاده ها پرم به سلامت

گذشت از همه ی کوچه ها سرم به سلامت

هزار جان گرامی فدای شاه خراسان

هزار بار بمیرم برادرم به سلامت

عبور داد محله ، محمل پاکم را

مرا که دختر موسی بن جعفرم به سلامت

شلوغ بود ، اگر چه شلوغ نکردند

گذشت از وسط جمع معجرم به سلامت

هر آنکه نیت در گاه مادرم دارد

بگو که پاک بیاید در این حرم به سلامت

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

اشعار مدح و روضه حضرت معصومه (س)  - قسمت دوم

در پیش خواهر از برادر گفتن عشق است

پیش برادر هم ز خواهر گفتن عشق است

از دختر موسی بن جعفر گفتن عشق است

از شافع صحرای محشر گفتن عشق است

در ماتمش زهرا پریشان گریه کرده

سینه زنان ، شاه خراسان گریه کرده

زهراست اما پهلویش خنجر نخورده

دوشیزه مانده غصه ی همسر نخورده

پیشانیش محکم به چوب در نخورده

یک مرتبه به یک حرامی بر نخورده

اما شبیه فاطمه خم راه رفته

این چند روز آخرش کم راه رفته

با تازیانه پیکرش شد لاله گون ، نه!

با چوبه ی محمل سرش شد غرق خون ، نه!

خلخال را از پایش کسی کرده برون ، نه!

اصلا نامحرمی دیده قدش را تاکنون ، نه!

اینجا فقط دور و برش سادات بودند

جاروکشان محضرش سادات بودند

در شام بر اشک تو خندیدند زینب

پیش تو ، سرنیزه رقصیدند زینب

کوچه به کوچه بر تو خندیدند زینب

آویزه از گوش تو دزدیدند زینب

اینجا به دستانم به غیر از گُل ندادند

اینجا مرا با نیزه هاشان هُل ندادند

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

مناجات با خدا - شب بیست و نهم رمضان المبارک 1392

آی اهل رمضان جا نگذارید مرا

بار من ریخته ، تنها نگذارید مرا

سر مجنون شدنم خار به پایم رفته

باز در کوچه ی لیلا نگذارید مرا

قطره ای هستم و از رود عقب افتادم

در ره وصل به دریا نگذارید مرا

یوسف عشق مرا ، گرگ ، ته چاه انداخت

رمضان رفت ، در اینجا نگذارید مرا

دست گیرید ز من دست نیاندازیدم

پاکبازان به تماشا نگذارید مرا

بعد سی روز چو بخشوده نباشم چه کنم

باز شرمنده و رسوا نگذارید مرا

جان زهرا سند بخشش من را بدهید

انقدر در اگر و شاید و اما نگذارید مرا

چقدر دست گرفتید در این یکماهه

بعد از این هم به خودم وا نگذارید مرا

گر بنا هست عذابم بکنید حرفی نیست

کاش که در بر زهرا نگذارید مرا

قافله شام به سوی کرببلا راه افتاد

آی اهل رمضان جا نگذارید مرا

خواهرش گفت حسینم ، علی اکبر ، عباس

بین نامحرم و اعدا نگذارید مرا

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

اشعار وداع حضرت زینب (سلام الله علیها)با ابی عبدالله (علیه السلام)

قدم به قدم از من میشوی جدا برگرد

بدون خواهر خود میروی کجا برگرد

به پای تو همه گیسوی من سفید شده

نزن دست رد به سینه ی من اخا برگرد

به گردنت به خدا حق مادری دارم

به حرمتی که بُوَد بین ما دو تا برگرد

ز کودکی روش دلبری ز تو بلدم

قسم به مادرمان فاطمه بیا برگرد

تمام ترس من اینست گیسوان سرت

گره گره بشود ، فکر پنجه ها برگرد

ز قبل آنکه زره تن تو در گودال

جدا جدا بشود زیر دست و پا برگرد

بیا پیش از اینکه با تیزی نیزه

کسی به هم بزند پیکر تو را برگرد

به ذوالجناح سپردم به هر کجا دیدی

حسین خُورَد به زمین زود سوی ما برگرد

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@


عاشق جوادالائمه عاشق ولایت

نظرات  (۱)

سلام.دمتون گرم. خداقوت

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.