حس این جمله چه زیباست: حسن را عشق است
نقش بر عرش معلاست حسن را عشق است
مادرش فاطمه بی تاب حسین است ولی
ذکر روی لب زهراست حسن را عشق است
نه فقط عالم شیعه به حسن مینازد
شور در عالم بالاست حسن را عشق است
یل صفین و جمل یکه سوار عرب است
رجز حضرت سقاست حسن را عشق است
به خداوند قسم عشق جگر میخواهد
جگرسوخته زیباست حسن را عشق است
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
از نان تو بلند شده بوی دیگری اعجاز کردی و غزلم شد پیمبری
ای یاکریم در دل من خوب میپری وقت قنوت ها بخدا عین مادری
مستت شدیم (به)، چقدر شکل حیدری
آقا قسم به جان ابلفضل ، محشری
ماییم و سفره های پذیرایی شما ایل و تبار من ، همه بر نان تو گدا
وقتی گذر کند ز سر موی تو هوا بی هوش میشویم ، نکن زلف را رها
یوسف گدای خانه ی تو بهر دلبری
آقا قسم به جان ابلفضل ، محشری
امشب نریز می، بده بر این جگر عسل کاری که (می) کند، بکند بیشتر عسل
مادر عسل ، پدر عسل و این پسر عسل شیرین بنوش چون که ندارد ضرر عسل
حتی عسل به قند لبان تو مشتری
آقا قسم به نام ابلفضل ، محشری
باده کنار زلف تو تعریف میشود شور از سه تار زلف تو تعریف میشود
داغ از شرار زلف تو تعریف میشود مه در مدار زلف تو تعریف میشود
بیچاره ات شدیم به مصراع آخری
آقا قسم به جان ابلفضل ، محشری
مدهوش جلوهای نحیف لب تو ایم حیران آیه های شریف لب توایم
دیوانه ی صدای لطیف لب توایم ما کشته گان نقش ظریف لب توایم
به به به خالق هنر و این فن آوری
آقا قسم به جان ابلفضل ، محشری
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
ما را نوشته اند برای گدا شدن کوچک شدن فقیر شدن خاک پا شدن
داده به ما غلامی اولاد فاطمه ظرفیت طلا شدن و کیمیا شدن
این نوکریِ محض، می ارزد به نعمت آدم شدن ،بزرگ شدن، با خدا شدن
گشتیم زنده از علی و خانواده اش امّید ما حسین و حسن را فدا شدن
هرگز به کار خلق دخالت نمی کنیم ما را بس است خاک در ِ مجتبی شدن
ما مست مست قطره ای از حوض کوثریم
دیوانگان لطف ولیعهد حیدریم
ای اولین ستاره ی شب های فاطمه نامت شنیدنی است ز لب های فاطمه
پیچیده ذکر ِ خیر تو از عرش تا به فرش اول امامزاده ی دنیای فاطمه
از آن زمان که پلک دو چشم تو باز شد شب ها تمام شد شب احیای فاطمه
مادر تو را به عشق ولایت بزرگ کرد صفین رفته ای و جمل جای فاطمه
آگاه کن مرا ز مقامات مادرت تعریف کن کمی ز مصلای فاطمه
کِی می رسد به خوبی ِ تو شاهزاده ای
«تو مادری ترین پسر خانواده ای »
خورشید زیر سایه ی تو جلوه گر شده شب در کنار نام شریفت به سر شده
یاد آور ِجوانی ِ سردارِ خیبری عباس در سپاه تو مرد خطر شده
هر کس که بیشتر به تو عرض ادب کند آرامش قیامت او بیشتر شده
طعنه به عمر نوح ِنبی می زند حسن عمری که با بهانه ی عشق تو سر شده
چون روز روشن است ، مقام تو حسین خوار دوچشم های زنی فتنه گر شده
لعنت به آنکه چشم ِندیدِ تو داشته
آن که بنایِ بی کسی ات را گذاشته
ما را نوشته اند گدایان محضرت دیوانه و اسیر و گرفتار و نوکرت
ما آمدیم تا که غریبی ات کم شود ما آمدیم تا که بگردیم قنبرت
ما را قسم به جان حسینت محل بده مانند قاسمیم اسیر برادرت
ما آمدیم محض رضایت عوض شویم ما را تو سر به راه نما! جان مادرت
در روز رونمایی گنبد طلایی ات ما را قبول کن تو به عنوان کفترت
نفرین به آن که با تو در افتاد یا حسن
کِی می شود بقیع تو آباد یا حسن
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
جهت مشاهده دیگر اشعار
ولادت حضرت امام حسن مجتبی(ع)
به ادامه مطلب مراجعه نمایید