ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

آموزش و فعالیت های فرهنگی شخصی ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

آموزش و فعالیت های فرهنگی شخصی ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

به نام خدای علی و فاطمه

به قول شاعر که میگه:
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست...

حقیر میون دریای خادمان حضرت اباعبدالله مثل قطره هم نیستم که به چشم بیام ولی دلم می خواد هر جور که می تونم ارادت خودم رو به عاشقان ارباب بی کفن و رهروان ولایت نشون بدم آرزو دارم حتی به اندازه یک سطر هم که شده مطلبی جهت استفاده ستایشگران امام حسین قرار بدم شاید بتونم از این راه کمی کسب ثواب کنم

آرزو دارم اینجا پاتوق حزب اللهی ها و عاشقان سیدعلی خامنه ای بشه

جهت سلامتی و فرج حضرت صاحب الزمان و طول عمر امام خامنه ای صلوات


طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

۳۱۸ مطلب توسط «عاشق جوادالائمه عاشق ولایت» ثبت شده است


امشب شب روضه است،فقط اجازه بدید یه اشاره بکنم،ببرمت در خونه خانم حضرت خدیجه سلام الله علیها،راوی خود این خانمه،در مجالس المتقین آورده این حدیث رو، خانم حضرت خدیجه سئوال کرد از آقا رسول الله یا رسول الله میشه برا من از قیامت و از حساب و کتاب روز قیامت بگید،یه وقت دید آقا رسول الله شروع کرد گریه کردن،این بی بی طاقت گریه پیامبر رحمتُ لِلعالمین رو نداره،عرضه داشت آقا جان مگه من حرف بدی زدم چرا دارید گریه می کنید ،فرمود:نه خدیجه جان،تو منو یاد دریای رحمت پروردگار انداختی ،حالا که سئوال کردی برات میگم،روز قیامت بنده رو میارن،میخوان محاسبه کنن اعمالش رو،یک به یک یاداوری میکنن،یادته فلان روز فلان ساعت فلان کار رو انجام دادی،جایی نیست اونجا کسی بخواد بگه،نه،من نبودم،این حرفها مال این دنیاست،عرضه میدارد آن بنده،بله خدای من یادمه،فلان کار رو یادته بله یادمه،هی یک به یک میرسه،تا یه جاهایی میرسه که این بنده وقتی ازش سئوال میکنن،سرش رو پایین میندازه،شرم میکنه«امام صادق علیه السلام فرمود:برا این شرم و خجالت،که شاید از اون عذابه خیلی دردناک تر باشه،اگه انسان تو این دنیا سر به کوه و بیابان بذاره،جا داره،»سر به زیر میندازه،ندا میرسه چیه ؟چرا سرت رو پایین انداختی؟میگه:خدایا حیا میکنم،خطاب میرسه تو که لعین و پستی از من حیا میکنی،من با این کرامتم از تو حیا نکنم،خطاب میرسه،این گناهای بنده ی من رو،بین دو حیای ندامت و کرامت بپوشونید،دستور میده میگه بنده ی من رو ببرید.پیغمبر گریه میکرد،اما یه گریه هم مثل فردا آقا رسول الله،بالا سر بستر خانمی که همه ی عمرش رو صرف دین خدا کرده،پیغمبر گریه میکرد،بعضی وقت ها مادرها با دخترها بیشتر و راحت ترند،رفیق ترند،راحت میتونه حرفاشو بزنه،لذا خانم خدیجه حیا کرد بخواد به پیغمبر بگه،فرمود:فاطمه جان تو به بابات بگو،من دیگه هیچی ندارم از مال دنیا،یه کفنم ندارم،بگو پیغمبر اون جامه ای که،بر تن میکرد،وحی بر او نازل میشد،با اون جامه ای که عبادت خدا رو میکرد،من رو با همون دفن کنه ،کفنم کنه،وقتی خانم حضرت زهرا پیغام مادر رو آورد،پیغمبر خیلی گریه کرد،خیلی اشک ریخت،

پاکی ، زلالی ، مثل دریایی ، خدیجه                       تاج سر زنهای دنیایی خدیجه
تو همسر محبوب من بودی و هستی          همخانه ام در عرش اعلایی خدیجه
من بارها با دیدن تو جان گرفتم                        از بسکه آرام و شکیبایی خدیجه
تو هستی خود را برایم خرج کردی                  در آسمان عشق یکتایی خدیجه
شایسته تر از تو زنی بین عرب نیست                        تو مادر اُم ابیهایی خدیجه

 

جهت مشاهده ادامه روضه های مکتوب به ادامه مطلب مراجعه نمایید



عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


ممنونتم یه بار دیگه درِ خونت زانو زدم

واسه قبولی دعام بازم پیش تو رو زدم

من میدونم چه کاره ام،من میدونم که روسیام

امّا خودت گفتی اگه حاجت دارم پیشت بیام

حاجت اوّلم اینه : خدا آقامو برسون

دیگه بسه خسته شدم از دوری صاحب زمون

یعنی بدا دل ندارن؟ مگه آقا برا خوباس؟

توی همین آدم بدا ، حساب عاشقا جداس

آره درسته آخدا ، عاشق گُنا نمیکنه

اما آقام مهربونه ، منو رها نمیکنه

بااینکه من گنهکارم،میدونه که دوسش دارم

آقای من خوب میدونه کسی روجز اون ندارم

بدونِ یارمهربون ، زندگیمون حروم میشه

میدونم آخرش میاد، غصه هامون تموم میشه

حاجت دوّمم چیه ؟ منو ببر به کربلا

یا که براتمو بده ، بازم برم امام رضا

شبهای جمعه همیشه زودی دلم پر میگیره

با ذکر یا کرب و بلا زندگی از سر میگیره

یاد اباالفضل میکنه ، کنار نهر علقمه

یاد همون سرداری که گرفته بوی فاطمه

یاد خیام بی عمو ، اشک چشای بچه ها                                         

که ناامیدن و میگن : عمو بیا عمو بیا

بارون می باره از چشام به یاد عمّه ای غریب

به یاد اون خانمی که به لب داره أمَّن یجیب

میگه الهی بمیرم حسین من یار نداره

می مُردم و نمی دیدم که اون علمدار نداره

میگذره و میاد همون لحظه که بین دشمنا

تنهامیشه برادرش،ای وای سرش میشه جدا

میاد میون گودی و می بوسه رگهای داداش

تا سَرُو بالا میکنه ، به نیزه می افته نگاش

آقام غریب رو نیزه ها آیه ی قرآن میخونه

یه شب میاد با دخترش می شینه کنج ویرونه

دخترمیگه بابا دلم تنگ شده بود برا نگات

بابا میگه که دخترم : فدای لرزش صدات

دخترمیگه بابا ببین به زخم دل نمک زدن

رو نیزه ها خودت دیدی چطور منو کتک زدن

میگه بابا ببین شدم شبیه زهرا مادرت

تو این شباخیلی زیادزحمت دادم به خواهرت

دامنِ من آتیش گرفت،موی سرم سفید شده

خواب می دیدم دیشب که باز یه فاطمه شهید شده

خدا به آبروی اون شهید دشت کربلا

به حق شاه تشنه لب ، حاجتامونو کن روا

تو یاری کن رهبرمون ، شفا بده مریضامون

سایبونِ رحمتتو خودت نگهدار برامون

بازم ببخش گناهمو ، به حق آسمونیات

تا به ابد من می مونم ، ( اسیرِ ) مهربونیات


عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


اگرکسی درخانه ی مرا بزندوچند باراسم من بی سرو پا را به زبان بیاورد،اگر بار اول،دوم،سوم...جواب ندهم ،بلاخره اگراصرار کند برای  بار پنجم و ششم شرم میکنم جوابش را ندهم.شرم میکنم او را دست خالی بر گردانم .مردم!امشب این جا جمع شده ایم وهمه دست جمعی دعای جوشن کبیر را خوانده ایم  وهزار بار اسم خداوند کریم راصدا زده ایم؛چطور ممکن است خداوندی که کریم است ،خداوندی که رءوف است،دست رد به سینه ما بزند؟او که ارحم الراحمین است،چطور به ما جواب ندهد؟


تو کریمی و رحیمی و غفور              کن زتاریکی مرا راهی نور

ای رحیم مهربان ،حی قدیر                  جان زهراوعلی دستم بگیر

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

امشب بعید است خداوند دست رد به سینه این جمعیت بزند ؛چون خود خداوند فرموده است :(فاما السائل فلا تنهر) یعنی سائل و گدا را مرانید؛پس چطور ممکن است امشب به ما جواب ندهد و ما را از درگاهش براند ؟غیر ممکن است کسی که خودش فرموده:گدا را مرانید،امشب این جمعیت رادست خالی و ناامید برگرداند.


الا ای مهربان امد گدایت                        کند با حالتی محزون صدایت

خدای من تو خوب و مهربانی                     مرا از درگهت هرگز مرانی

خدایا من به غفلت مبتلایم                           دگر از معصیت بنما جدایم

معصیت خانه خرابم کرده است         غافل از روز حسابم کرده است

ای خدای من به فریادم برس              بین که شیطان انتخابم کرده است

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@


جهت مشاهده ادامه مناجات های مکتوب به ادامه مطلب مراجعه نمایید



عاشق جوادالائمه عاشق ولایت

 


شکر خدا که عمرمون رسید به ماه رمضون

این بوده از لطف شما، ممنونتم صاحب زمون

ممنونتم که راه دادی نوکر روسیاهتو

گذاشتی هم ناله بشم با اشک و سوز و آه تو

میون گریه هام نوای ربنات داره میاد

تو اوج الغوث لبم، موج صدات داره میاد

صدات داره میاد میگی، هر چقَدَم که بد شدی

بیا خودم می خرَمت، نگو از اینجا رد شدی

صدات داره میاد میگی، اشک چشاتو دوست دارم

دعات به گوشم می رسه، بغض صداتو دوست دارم

صدات داره میاد میگی، من روضه خون فاطمه م

یه عمرِه  که در به در قدِّ کمون فاطمه م

صدات داره میاد میگی، غریبی سخته به خدا

دست یه مرد بسته بشه جلوی چشم بچه ها

صدات داره میاد میگی، کوچه چقدر تنگه برات

برا پرت خطر داره، الهی که بشم فدات

صدات داره میاد میگی، یکی داره سر می رسه

حسن تو رو خدا نذار ، دستش به مادر برسه

صدات داره میاد میگی، سیلی نزن به مادرم

اگه یه وقت چیزیش بشه، آتیش می گیره جگرم

صدای آقامون گرفت، مادرمون رو زمینه

هر روز و شب، هر ماه و سال، روضه ی آقا همینه


عاشق جوادالائمه عاشق ولایت



آمدم با چشم گریان آمدم               گر گنه کارم پشیمان آمدم

یا کریم و یا رحیم و یا رفیع              چهارده معصوم را آرم شفیع

با چنین راُفت که می خوانی مرا      کی خداوندا بسوزانی مرا


جوانی، هنگام مرگ رو به مادرش کرد و گفت: مادر جان می خواهم وصیتی کنم:وقتی مردم طنابی بیاور و دست و پای مرا محکم ببند.ان وقت مرا با طناب روی زمین بکش و با دلی شکسته به خداوند بگو:خدایا بنده فراری تو را اوردم؛بلکه خداوند به دل شکسته ی تو از من بگذرد. جوان مرد .با این که برای مادر مرگ جوان خیلی سخت است و طاقت و تحمل دیدن جنازه ی عادی به زمین افتاده ی پسر جوان را ندارد،بااین حال ،این مادر بنا به وصیت پسرش این کار را انجام داد.طنابی اورد و دست و پای پسرش را بستان وقت جنازه او را بر روی زمین کشید وبا حال رقت باری می گفت:خدایا !بنده فراریت را اوردم.چیزی نگذشته بود که هاتفی ندا داد که مهمان ما را رها کن! او میهمان ماست.  اری دعای مادر در حق فرزند این چنین اثر گذار است و این چنین سریع به اجابت می رسد.باید دست به دامان مادران شد و از ان ها التماس دعای خیر داشت؛اما من مادری را سراغ دارمکه یک نیم نگاه او عالمی را کن فیکون میکند.یک لحظه توجه او عالمی را زیرو رو میکند . امشب دست توسلمان را به سمت خانه ی مادر سادات دراز کنیم و از او مدد بجوییم. می پرسی کدام خانه؟


خانه ای که بوی اتش میدهد                  داغ مادر را به قلبم مینهد

خانه ای که دست مردی بسته است    خانه ای که پهلویش بشکسته است

خانه ای که دختری افسرده است            دید مادر را که سیلی خورده است

خانه ای که کعبه ی دلها بود                        قتلگاه حضرت زهرا بود 

خانه ای که از درش خون میچکد         خصم مولا را به بیرون میکشد

خانه ای که مادری را میزند                 پیش چشمش دختری را میزند 

اتش بر جان او انداختند                         گرگ ها از چه بر او میتاختند؟  

  اه خفاشان به قلب شب زدند                          تازیانه از چه بر زینب زدند؟  

 


جهت مشاهده ادامه مناجات های مکتوب به ادامه مطلب مراجعه نماید



عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


باور نمی کنم که مرا هم خریده ای!                           آخر مگر ز عبد فراری چه دیده ای؟
لایق نبوده ام بنشینم کنار تو                              با لطف خود مرا به حضورت کشیده ای!
هرگز به روی من نزدی عبد عاصی ام                   اصلاً نگفته ای که تو پرده دریده ای!!!
با این همه گناه و خطایی که داشتم                               هرگز ندیده ام ز گدایت بُریده ای!
گفتم دگر ز چشم تو افتادم ای خدا                                   امّا هنوز در بر من آرمیده ای!
من بی توجّهی به تو کردم ولی مُدام                             ناز مرا به خاطر زهرا کشیده ای
ماه مبارک است و دلم شد سرای تو                      از روح خود دوباره به جسمم دمیده ای
شرم از عذاب نوکر زهرا نموده ای                             گفتی بیا که نوکر قامت خمیده ای

وقتی میان کوچه زمین خورد مادرم
آنجا صدای ناله ی او را شنیده ای

***

راه، دور و بار، سنگین و گناهم بی‌شمار              من که می‌دانم بدم دیگر تو بر رویم نیار
تا نیفتم تا نسوزم در شرار خشم تو                        ابر رحمت بر سر این بندۀ عاصی ببار

باورم هرگز نمی‌آید به ذات اقدست                 مهربانی چون تو عبدش را بسوزاند به نار

کی به رویش در ببندی کی رهایش می‌کنی          بنده‌ای را که ندارد جز درت راه فرار؟

هم ز لطفت هم ز عفوت هم ز جرمم هم ز خویش
شرمسارم شرمسارم شرمسارم شرمسار

***


جهت مشاهده ادامه اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید


عاشق جوادالائمه عاشق ولایت

 

 

 

با کلیک نمودن بر روی تصویر فوق به بخش

ویژه نامه ماه مبارک رمضان ماه میهمانی خدا ماه قرآن

وارد شوید

 

این ویژه نامه از سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی

گرفته شده است

عاشق جوادالائمه عاشق ولایت

 

 

شب شکست و نور حق شد جلوه گر              در دل شب پرتو افشان شد قمر

خاک پای او همه در و گهر                                    آمد آنکه از پی اش آید سحر

نام او همنام ختم المرسلین

وارث علم امیر المومنین

آمده مشکل گشای دیگری                                کوثری دیگر ز نسل کوثری

حیدری با جلوه ی پیغمبری                            احمدی با جلوه های حیدری

شد ز بوی نرگسی اش سینه مست

وز جمالش دیده ی آیینه مست

عالم امشب جان پر احساس داشت            عطر نرگس جلوه های یاس داشت

عسگری در خانه، خیرالناس داشت                    در بغل آیینه ی عباس داشت

سامرا شد رشک جنات برین

شد بهشت دیگری روی زمین

در رکابش عالمی حلقه به گوش        برده خالش از دو عالم عقل و هوش

دشمن حیدر بگو دیگر خموش                  خون حیدر در رگش اندر خروش

در میان معرکه باشد چنین

هم علی و هم یل ام البنین

هر نفس با یاد دلبر می زند            در هوایش مرغ دل پر می زند

چون گدا این خانه را در میزند              می ز جام پور کوثر می زند

فاش می گویم امامم مهدی است

تا دم آخر کلامم مهدی است

 



عاشق جوادالائمه عاشق ولایت

 

 

با کلیک نمودن بر روی تصویر فوق به بخش

ویژه نامه ولادت امام زمان حضرت اباصالح امهدی (عج)

وارد شوید

 

این ویژه نامه از سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی

گرفته شده است

عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


 

با کلیک نمودن بر روی تصویر فوق به بخش

ویژه نامه سالروز ولادت حضرت علی اکبر(ع) و روز ملی جوان

 

وارد شوید

 

این ویژه نامه از سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی

 

گرفته شده است

 



عاشق جوادالائمه عاشق ولایت

 

برجلوه و اجلال محّمد صلوات              بر چهره و تمثال محّمد صلوات


دیدند چو رخسار علی اکبر را                گفتند که بر آل محّمد صلوات


@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

آسمان دل ارباب قمر می خواهد                                  شجر طیّبه ی عشق ثمر می خواهد


هر چه نیرو به دو بازوی حسین بن علی ست      هر چه بوده ست دو بازوی پسر می خواهد


وقت بر لشکر دشمن زدنش فهمیدند                              جگر شیر دو تا بال سفر می خواهد


بچه شیری ست که شیران همگی مبهوت اند       پسر این است، پس ای وای، پدر می خواهد...


الفرار از دم شمشیر بنی هاشمیان                         الفرار از دم این صید که سر می خواهد


هیبت تیر نگاهش به عمویش رفته                               دیدنش در صف پیکار جگر می خواهد


کار از نیزه و شمشیر و سنان بگذشته                      که عدو رو به رویش چند تبر می خواهد


هر که آماده ی جنگ است ز پا افتاده                                  رزم با دلبر ارباب کمر می خواهد


هر که دلتنگ پیمبر شده این جا باشد                                 هر کسی حیدر کرّار اگر می خواهد...


شاهزاده ست ولی جلوه ای از شاه شده


اشهد ان علیاً ولی الله شده


@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

هنگام رو به رو شدنِ کارزار شد                                   کار تمام لشگریان با تو زار شد


وقتی رکاب رزم تو آماده می شود                               باید برای مقدم تو خاکسار شد


نامت علی ست، شان تو شمشیر ساده نیست         باید برای هیبت تو ذوالفقار شد


حیدر شدی و ضجّه لشگر بلند شد               این چه مصیبتی ست که کوفه دچار شد


از میمنه گرفتی و تا پشت میسره                   یک لشگری قدم به قدم تار و مار شد


فرزند لافتی که به جز این نمی شود


شاگرد مجتبی که به جز این نمی شود


@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

پیش دست علی را گل فشانی کنید           خلق و خوی نبی را نشانی کنید

شبه نبی اکبر لیلا رسید                         روزِ جوان شده !برایش جوانی کنید

پدر از ستون چه آورد پدید                         در مسجدِ شهر انگور رسانی کنید

فتبارک الله از این شکوه اکبر                    یوسف را به کنعان باز زندانی کنید

با ذکر علی علی امشب                                بر قلمرو زمین حکمرانی کنید

از عیدی خود اگر گرفتید                       از دست حسین خوب پاسبانی کنید

این افتخار هر جوان شیعه است

با نام علی دل همیشه بیمه است


@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@


از عربده ام پر شده میخانه ام امشب       بد مستم و بر گردن پیمانه ام امشب

سودا زده ی طره ی جانانه ام امشب               زنجیر بیارید که دیوانه ام امشب

امشب همه دیوانه ی دیدار حسینیم

همسایه ی دیوار به دیوار حسینیم

از بس که گدا آمده جا قیمت زر شد             آییینه گذارید که هنگام نظر شد

حق داشته جبریل که پروانه اگر شد        فطرس خبر آورده که ارباب پدر شد

رو کرده علی جلوه آییینه ی خود را

جا دارد اگر کعبه درد سینه خود را

ای عشق طپش های دل شعله ور از تو            ای شوق که آتش زدن این جگر از تو

ای اوج پریدن ز تو  و بال و پر از تو                         سر پای تو انداختن از من خبر از تو

در خانه ی عشقیم توکلت علی الله

دیوانه ی عشقیم توکلت علی الله

ای نور ازل خَلقاً و خُلقاً به که رفتی              ای قبله ی هر کوچه و برزن به که رفتی

ای سبزترین وقت شکفتن به که رفتی     ای مدح تو با دوست و دشمن به که رفتی

تا دید تو را گفت علی سر تر از این نیست

آنوقت نوشتند که پیغمبرتر از این نیست

لیلا شده مجنون شده ی نام و نشانش            لیلا شدی و خواند تو را با دل و جانش

خون می دود امشب به تمام شریانش               بند آمده هر کس که تو را دید زبانش

خورشید همین جذبه ی مهتاب ندارد

مانند تو در خانه اش ارباب ندارد


@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

 

جهت مشاهده دیگر اشعار

ولادت حضرت علی اکبر (ع) و روز جوان

به ادامه مطلب مراجعه نمایید

 



عاشق جوادالائمه عاشق ولایت

 

با کلیک نمودن بر روی تصویر فوق به بخش

ویژه نامه سالروز عروج ملکوتی امام خمینی(ره)

وارد شوید

این ویژه نامه از سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی

گرفته شده است


عاشق جوادالائمه عاشق ولایت

 

 

 

با کلیک نمودن بر روی تصویر فوق به بخش

ویژه نامه اعیاد ماه شعبان ولادت با سعادت انوار کربلا

حضرت اباعبدالله الحسین(ع) حضرت سیدالساجدین(ع) حضرت عباس(ع)

وارد شوید

 

این ویژه نامه از سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی

گرفته شده است

 

عاشق جوادالائمه عاشق ولایت

 

تا دل غم زده از هجر به فریاد آمد                 نوری از سینهٴ جانسوز به امداد آمد

عشق مشغول ثناخوانی اربابش بود                      خبر از آمدن سید الاوتاد آمد

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی        آن شب ناب که با مژده میلاد آمد

طلب مغفرت از کوی خدا میکردم                  بخشش دست کریمانهٴ سجاد آمد

به تماشای حرم باغ بهشت آمده بود         که از آن باغ جنان شاخه شمشاد آمد

گرد او حور و ملک شاد به هم می‌گفتند          که در این ماه نبی افضل اعیاد آمد

حرم سبط نبی عاطفه باران شده بود                   گوئیا فاطمه هم دیدن نوزاد آمد

خنده از خندهٴ ارباب ندیدم خوشتر                      که در آغوش پدر زینب عبّاد آمد

تابش نور امامت ز جمالش پیداست                به حسین ابن علی افضل اولاد آمد

تا در آن لحظه به هم چشم دو رهبر وا شد

افق قافله کرب و بلا پیدا شد

ای همه عمر و همه روز و شبت عرفانی              وی که از بیم خدا سجدهٴ تو طولانی

تو همان ناطق قرآنی و قرآن صامت                          همه دم بر لب تو زمزمهٴ قرآنی

این صحیفه است زبور تو و اخت القرآن                      خطبه‌های تو گواه سخن طوفانی

بنده آزاد مکن، ما همه در بند توایم                       گول نعمت نخورد بنده رود مهمانی

عرب از دودهٴ تو فخر به عالم دارد                       عجم از تیره تو شد نسبش رحمانی

مادر توست پس از فاطمه ام السُعداء                            پدرت یثربی و مادر تو ایرانی

شهربانو که به او فاطمه فرمود عروس                   دومین ام الائمه ست همین ایرانی

هر کسی راه به درگاه که پیدا نکند                      مام پاکیزهٴ تو داشت عجب ایمانی

نوه حیدر کرار که ایرانی شد                             کشور ما شده از اصل و نسب ربانی

کشور ما که به فامیلی تان مفتخر است

خاک این خطه به درگاه رضا معتبر است

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

محیط نـور را نـور آفریدند                      سپاه شور را شور آفریدنـد

به خورشید ولایت ماه دادند                    بگو نورِ علی‌ نـور آفریدنـد

سپهر امشب زند بر خاک، زانو

مَلَک خوانـد ثنـای شهربانـو

خدا امشب ولیّش را ولی داد                  جمالی منجلی نوری جلی داد

حسین بن علی چشم تو روشن           که امشب بر تو ذات حق علی داد

شب وجد امـام عالـمین است

که میلاد علی ابن الحسین است

جمالِ بی مثالِ داور است ایـن                 به خَلق و خُلق و خو پیغمبر است این

حسن زادی، حسین آورده‌ای، یا                         امیرالمؤمنین دیگر است ایـن

بـه چشم نـور از او نـور بارد

جمـال چـارده معصـوم دارد

به مولا جلوۀ مولا مبارک                        جمال ربی‌الاعلی مبارک

امام چارم آوردی بـه دنیا                     عروس حضرت زهرا مبارک

عبادت‌های حیدر یـاد آمد

که عید حضرت سجاد آمـد

به چشمم نور مطلق آفریدند               بـه نامم ذکر یـاحق آفریدند

یقین بـاشد مرا امشب دوباره             بـه سر شور فرزدق آفریـدند

سرشک شوق ریزد از دو عینم

که مداح عـلی ابـن الحسینم

به صورت حُسنِ صورت آفرینش                  ز صورت آفریـنش، آفریـنش

فلک خواند به لب عین الحیاتش             ملک گوید به رخ حقّ الیقینش

کلام وحی ریـزد از دهـانش

دعا گل بوسه گیرد از لبانش

خدا مشتاق یارب یارب اوست                 سحر دلـدادۀ ذکر شب اوست

کلـیم الله مـدهوش تکـلّم                          مسیحا زندۀ لعل لب اوست

عبادت بوسه گیرد از جبینش

خدا فرموده زین‌العابـدینش

ولایت تشنۀ جـام ولایـش                   همه دل‌هاست، دشت کربلایش

چهل پرواز از گودال تا شام                     چهل معراج تا طشتِ طلایش

سفر از کبریـا تـا کبریا داشت

عروجی همچو ختم‌الانبیا داشت

بـه خلقت در اسارت مقتدایی                  کند در بنـدگی کار خدائـی

کند روز اسارت دست بسته                  ز کار عالمی مشکل گشائی

فراز نـاقـۀ اوج اقتـدارش

زبان هنگام خطبه ذوالفقارش

کلامش همچو آیات شریفه               حماسه، روشنی، حکمت، لطیفه

بـه دریـای دلِ اهلِ تـولّا                      گهر جاری است از متن صحیفه

دعای اوست وحی آسمانـی

معانی در معانی در معانـی

الا سیر عروجت تا سحرگاه                من الله و الی الله و مـع الله

نهان از چشم‌ها اسرار خود را        علی با چاه می‌گفت و تو با ماه

تـو قرآنی تـو ایمانی تـو دینی

تـو سر تـا پـا امیرالمؤمنینی

مزارت بیت قرب داور ماست                     بقیعت کربـلای دیـگر ماست

به معراج عروج از خویش تا دوست            تـولای شما بـال و پـر ماست

به "میثم" از ازل شد این عنایت

که بـا مهر شما گردد هـدایت

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

بنا نیست امروز افسرده باشیم                         پس از چند شب باز پژمرده باشیم

مگر می شود نور را دیده باشیم؟                      ولی دل به خورشید نسپرده باشیم

بنا بود ما را سر پا ببینند                                     اگر بارها هم زمین خورده باشیم

سه شب در به در بین کوچه نشستیم          که سهمی از این سفره ها برده باشیم

محال است ما را از آقا بگیرند                             محال است حتی اگر مرده باشیم

اسیرم به گیسوی بالا نشینی

فدای گرفتاری این چنینی

تو شهر غریبی مسافر نداری                      شب پنجم ماه، زائر نداری

در این چند شب بال ها کربلایند                   بمیرم برایت مهاجر نداری

نبینم برای تو شعری نگفتند                          مبادا بگویند شاعر نداری

تو چهارم مسیر به سمت خدایی          تو چهارم مسیری که عابر نداری

در این روزها که تو تنهاترینی                    در این روزها که تو زائر نداری

مرا زائر بی قرار تو کردند

دلم را چراغ مزار تو کردند

بنا شد اگر سائلی نان بگیرد                   چه خوب است که از کریمان بگیرد

بنا شد اگر شاه نوکر بگیرد                       چه بهتر که از نسل سلمان بگیرد

علی خواست تا که برای حسینش                       زنی در بلندای ایمان بگیرد

تمام زمین و زمان را که می گشت                  بنا شد عروسی از ایران بگیرد

اسیری شهبانوی ما می ارزد               که این خاک بوی «حسین جان» بگیرد

تو آقا ترینی و سجاد مایی

تو شاهی و فرزند داماد مایی

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

در تشنگی سراب به دردی نمی خورد                   تنها خیال آب به دردی نمی خورد

حرفی بزن که اشک مرا در بیاوری                 این جام بی شراب به دردی نمی خورد

باید به زیر نور بزرگان جلوس کرد                         در سایه آفتاب به دردی نمی خورد

از این به بعد معطل این دل نمی شوم               این خانه ی خراب به دردی نمی خورد

از منظر نگاه شما جلوه دیدنی است                   عکس بدون قاب به دردی نمی خورد

جان مرا بگیر ولی گریه را نگیر                           چشمه بدون آب به دردی نمی خورد

چشمی بده که قلب مرا زیر و رو کند

گریه مرا کنار تو با آبرو کند

ما را به جز هوای شما پر نمی دهند                     ما را به جز برای شما سر نمی دهند

بال وَبال مانع اوج است پس اگر                             بالم نمی دهند چه بهتر نمی دهند

گاهی کنار دلبریت جبر لازم است                              دل را به اختیار به دلبر نمی دهند

جبریل هم به قبه ی تو ره نیافته                                 معراج را به غیر پیمبر نمی دهند

آن جا که میل یار اسیری دلبرست                         در بند می روند ولی سر نمی دهند

ایرانیان به هیچ بزرگ قبیله ای                         جز خاندان فاطمه(س) دختر نمی دهند

تا زنده ایم ترک ولایت نمیکنیم

با غیر آل فاطمه(س) وصلت نمیکنیم

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

جهت مشاهده دیگر اشعار

ولادت حضرت سیدالساجدین امام سجاد(ع)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید

 

 



عاشق جوادالائمه عاشق ولایت

 

 امروز را که مهمان آسمانم                                    در انتظار لحظه ی سبز اذانم

حتی شده از شوق با بال شکسته            خود را به سمت آسمان ها می کشانم

امشب که گرم دادن خیرات هستند             خوب است تا وقت سحر این جا بمانم

من تا گره را وا کنم از کارهایم                             باید دعایی از صحیفه را بخوانم

سجاده ها تبریک، آمد استجابت                         تسبیح ها، هو یا علی ورد زبانم

باید گدای حضرت سجاد باشم                               طبق وظیفه نوکر این آستانم

آمد علی سوم این خانواده

بابا عقیقه کرده و خیرات داده

روح دعایت آبروی صد مسیحاست                  از آبروی توست این که عشق زیباست

در چشم هایت موج می زد استجابت               آقا دخیل چشم هایت دست دریاست

در حالت سجده اگر چه روی خاکی                   زیر پر و بالت همیشه عرش پیداست

پرواز را با دست بسته یاد دادی                          رد قدم هایت میان آسمان هاست

تو شهربانو زاده ای و سهم ایران                    (اصلاً حرم سازی تو بر عهده ی ماست)

وقتی اصالتاً تو از ایران مایی                           با تو همیشه پرچم این خطه بالاست

ما از اهالی حسین آباد هستیم

فامیل های حضرت سجاد هستیم

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

کیستم من؟ پیشـوای چـارم اهـل‌یقینـم                      سیّـد سجّاد، بـاب الله، زین‌العابدینم

قطب عرفان، روح ایمان، جان قرآن، رکن دینم          هل اتی و کوثر و فرقان و نور و یا و سینم

چون نبی مشکل‌گشایم، چون علی حبل‌المتینم

من علی بن‌حسین بن‌ امیرالمؤمنینم

نیتم، تکبیر و حمدم، کعبه‌ام، حجرم، مقامم       زمزمم، سعیم، صفایم، مروه‌ام، رکنم، مقامم

هم قنوتم هم سجودم هم تشهد هم سلامم    هم جهادم هم زکاتم هم صلاتم هم صیامم

هم حیاتم هم نجاتم هم امانم هم امینم

من علی بن‌حسین بن‌ امیرالمؤمنینم

رکن می‌بالد که دست من نمـاید استلامش     کعبه می‌نازد که من از سوی حق باشم امامش

هر‌که ما را دوست دارد از خدا بـادا سلامش           هرکه با ما بـود دشمن تـا ابد لعن مدامش

من قسیم جنت و دوزخ بـه روز واپسینم

من علی بن‌حسین بن‌ امیرالمؤمنینم

آسمانی‌هـا همه محـو مناجـات شب من         نور خیزد از کلام و، وحی جوشد از لب من

آسمان پیچد به خود در شعلۀ تاب و تب من            ذات حق لبیک‌گـو با ذکر یارب‌یارب من

گشته محـراب دعـا آغوش رب العالمینم

من علی بن‌حسین بن‌ امیرالمؤمنینم

من به شهر شام، روز شامیان را شام کردم          در غل و زنجیـر دشمن یاری اسلام کردم

فتــح ثــارالله را در سلسله اعـلام کـردم          آل سفیان را بسی رسوای خاص و عام کردم

بـا بیــان دلنشیـن و بـا کـلام آتشینـم

من علی بن‌حسین بن‌ امیرالمؤمنینم

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

جهت مشاهده دیگر اشعار

ولادت حضرت سیدالساجدین امام سجاد(ع)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید

 


عاشق جوادالائمه عاشق ولایت