ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

آموزش و فعالیت های فرهنگی شخصی ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

آموزش و فعالیت های فرهنگی شخصی ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

به نام خدای علی و فاطمه

به قول شاعر که میگه:
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست...

حقیر میون دریای خادمان حضرت اباعبدالله مثل قطره هم نیستم که به چشم بیام ولی دلم می خواد هر جور که می تونم ارادت خودم رو به عاشقان ارباب بی کفن و رهروان ولایت نشون بدم آرزو دارم حتی به اندازه یک سطر هم که شده مطلبی جهت استفاده ستایشگران امام حسین قرار بدم شاید بتونم از این راه کمی کسب ثواب کنم

آرزو دارم اینجا پاتوق حزب اللهی ها و عاشقان سیدعلی خامنه ای بشه

جهت سلامتی و فرج حضرت صاحب الزمان و طول عمر امام خامنه ای صلوات


طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

۸۶ مطلب با موضوع «*******مدح و ولادت*******» ثبت شده است


همیشه قبل هر حرفی برایت شعر می‌خوانم
قبولم کن من آداب زیارت را نمی‌دانم


نمی‌دانم چرا این قدر با من مهربانی تو
نمی‌دانم کنارت میزبانم یا که مهمانم


نگاهم روبه‌روی تو بلاتکلیف می‌ماند
که از لبخند لبریزم، که از گریه فراوانم


به دریا می‌زنم، دریا ضریح توست غرقم کن
در این امواج پرشوری که من یک قطره از آنم


سکوت هرچه آیینه، نمازم را طمأنینه
بریز آرامشی دیرینه در سینه پریشانم


تماشا می‌شوی آیه به آیه در قنوت من
تویی شرط و شروط من اگر گاهی مسلمانم


اگر سلطان تویی دیگر ابایی نیست می‌گویم:
که من یک شاعر درباری‌ام مداح سلطانم



یک توده ی شسته رفته ایم در دنیا         چون یاسمنی شکفته ایم در دنیا

با هول و ولا نخفته ایم در دنیا                   هرجا که رسیده گفته ایم در دنیا

ما هیئتی و همیشه غیرت داریم

ما در دل خود نور بصیرت داریم

ما را به مخالفان دین کاری نیست           ما را به نگاه مارقین کاری نیست

باحیله و دام قاسطین کاری نیست              با غیر امیرمومنین کاری نیست

مامفتخریم امیر و رهبر داریم

ما مفتخریم نائب حیدر داریم


شعری از شاعر اهل بیت علیرضا خاکساری


عاشق جوادالائمه عاشق ولایت

 


عشق دلبری می کشدم به هر طرف

از صحن رضا،رَوَم به ایوانِ نجف...


مشهد الرّضا عجب صفایی دارد

بهر عاشقان حال و هوایی دارد

اما خودِ حضرت رضا می گوید

اِیوان نجف عجب صفایی دارد...



عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


دست اگر باشد دخیل کنج دامان بهتر است             از نماز شب توسل بر کریمان بهتر است

دل وَلو کوچک،به لطف تو بزرگی می کند              یک دلِ آباد، از صد شهر ویران بهتر است

حرف ما آن است که آهوی نیشابور گفت              گاه مدیونت شدن از دادن جان بهتر است

سایه ای که بر سرم افتاد،عزت پخش کرد         سایه ی گلدسته از تاج سلیمان بهتر است

دست بر سفره نبردم تا خودت تعارف کنی             تعارف اهل کَرم از خوردن نان بهتر است

یک کمی بنشین کنار ما، پذیرائی بس است        میزبان که می نشیند حال مهمان بهتر است

صبح محشر هرکسی دنبال یاری می دود

یار ما باشد اگر شاه خراسان، بهتر است



عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


ازهمه دل بریده ام دلم اسیر یک نگاست

تموم آرزوی من زیارت امام رضاست

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

این دل ز جنس پنجره فولادتونبود
یعنی که زودمیشکندازفراق زود

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@



مجبورشدم به هر کسى روبزنم

در محضر هرغریبه زانو بزنم

تحقیرشدم چونکه فراموشم شد

یک سربه شما ضامن آهوبزنم ...

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

رو چو به ایوان طلا می کنم

گریه کنان رضا رضا می کنم

قهر مکن با من درد آشنا

اذن دخولی که گدایم گدا

فیض تو فیضی است که بی خاتمه است

خوان تو خوان کرم فاطمه(س) است ...

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@



تو زندگی دلخوشیمون رضا غریب الغرباست ...

خوش به حال و هوا ی ما

امام رضا (ع) برای ماست  ...

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

کاخ همه شاهان جهان راکه بگردی

دربار کسی پنجره فولاد ندارد ...

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@



گویند جواز کربلا دست رضاست

شاهی که تجلی گه الطاف رضاست

جایی که برات کربلا میگیرند

آنجا به یقین پنجره ی فولادِ رضاست

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@



عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


اللهم صَلِّ عَلیَ عَلِی ِبنِ موسیَ الرِضاَ المُرتضی

 

   اَلاِمامِ التَقِی النَقِی وحجتکَ عَلَی مَن

 

   فوقَ الاَرض و مَن تحتَ الثَریَ

 

  الصِدیقِ الشَهید صَلاةً کثیرةً تامةً زاکیةً متواصلةً

 

  متواترةً مترادفةً کَاَفضَلِ مَا صَلَّیتَ عَلَی اَحَدٍ مِن اَولیِائِک

 



دانلود صوتی صلوات خاصه امام رضا(ع) با صدای مرحوم انصاری




عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


یک نفر گفت: امام رضا! «لا تَنسِنِی مِن الدّعا»، من را فراموش نکن از دعا. آقا امام رضا (ع) فرمود: شما از کجا می‌دانی من شما را فراموش می‌کنم که نیاز بود تذکّر بدهی؟ گفت: آقا! ببخشید. آقا فرمود که چرا گفتی ببخشید؟ گفت: خب شما من را فراموش نمی‌کنید از دعا. فرمود روی چه حسابی؟ حسابش را بگو.
گفت: آقا! شما شیعیان‌تان را دعا می‌کنید من هم جزء شیعیان‌تان هستم. خب پس حتماً برای من هم دعا می‌کنید. آقا فرمود: نه، این‌جوری نیست. وقتی تو دوست داری من برای تو دعا کنم همان لحظه من دستم را میبرم بالا و  با اسم برای تو دعا می‌کنم.
آقایان و بانوان محترم!
الان امام زمان (ع) نسبت به ما مثل امام رضا (ع) است یا نه؟ چرا شُل جواب می‌دهید؟ است یا نیست؟ ما باور می‌کنیم که تا هوس کنیم آقا امام زمان دعای‌مان کنند همان موقع حضرت دست‌شان را بردند بالا دارند با اسم خصوصی برای ما دعا می‌کنند. می‌توانیم این را باور کنیم؟ این ایمان به غیب است. 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: بزودى پاره اى از تن من در خراسان دفن مى شود، هیچ غمگینى او را زیارت نمى کند مگر اینکه خدا غم از دلش بزداید و هیچ زائر گنهکارى مگر اینکه خداى تعالى گناهانش را بیامرزد. 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@


جهت مطالعه دیگر مطالب به ادامه مطلب مراجعه نمایید


عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


شب شده بود و دلم دوباره غم گرفته بود

به یاد کرب و بلا ، برا حرم گرفته بود

داشتم از غصه می مردم به یادِ کرب و بلا

گفتم امشب و میرم زیارت امام رضا

رفتم و رو به ضریح با صفاش زانو زدم

حرفای دلم رو پیش ضامن آهو زدم

گفتم آی امام رضا تو رو به حق مادرت

یه نگاه کن به دل سیاه این کبوترت

من غلامتم تو باید به دلم شاهی کنی

برای زیارت حسین منو راهی کنی

میون درد و دلام توی همین حال و هوا

دیدم انگاری نشسته روبروم ، امام رضا(ع)

دیدم آقای غریبم داره گریه می کنه

سرتکون میده ازم داره گلایه می کنه

می گه آی اونی که حال خودتو خوب می دونی

توکه صبح تا شب داری دل منو می سوزونی

با چه رویی اومدی پیش منِ امام رضا (ع)

با چه رویی اومدی می خوای بری کرب و بلا

به حریم ما ، تا مَحرم نشی فایده نداره

کربلا بری و آدم نشی فایده نداره

به آقا گفتم : امام رضا به حق مادرت

یه نگاه کن به دل سیاه این کبوترت

تا که از صدق و صفا ، عاشق و مبتلات بشم

اونجوری که تو می خوای زائر کربلا بشم

@@@

گویند جواز کربلا دست رضاست

شاهی که تجلی گه الطاف رضاست

جایی که برات کربلا میگیرند

آنجا به یقین پنجره ی فولادِ رضاست

@@@


عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


ما شیعه ایم و مهر علی آبروی ماست                         آیینه ایم و جلوه ی او نقش روی ماست
شکر خدا که گرم هیاهوی حیدریم                           شکر خدا که ذکر علی گفتگوی ماست
در پای درس مکتب او پا گرفته ایم                                 لبریز باده ی ازلی اش سبوی ماست
با او طهارت نسبی کسب کرده ایم                      یعنی که خاک درگهش آب وضوی ماست!
سوگند می خوریم که ما با علی خوشیم          شکر خدا که قبله ی رویش به سوی ماست
ما شیعه ایم و در همه عالم زبانزدیم
حلقه به گوش عالِم آل محمدیم

آقا قسم به تو ز غم آزاد می شوم                                 وقتی دخیل پنجره فولاد می شوم
شیرین ترین دقایق عمرم دمی است که                        در بیستون عشق تو فرهاد می شوم
احساس می کنم ز دو عالم بریده ام                             وقتی مقیم صحن گهر شاد می شوم
با تو خرابه ی دل من قصر می شود                                   با گنج مهربانی ات آباد می شوم
آهو شدم که ضامن من هم شوی رضا!                             ورنه اسیر پنجه ی صیّاد می شوم
هر ضامنی که ضامن آهو نمی شود
هر کس که نام اوست رضا،او نمی شود

@@@

جهت مشاهده ادامه اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید




عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


ما با ولایت تو به خورشید می رسیم                  بر او ج بی نهایت توحید می رسیم

ما با محبت تو که گنجی بود به دل                       آنجا که جبرئیل نمی دید می رسیم

ما با عنایت تو به احیای امرتان                           بر آن کمال ناب که گفتید می رسیم

ما افتخار با تو فقط کسب می کنیم                     آری به هر کجا که بخواهید می رسیم

ما بی رضایت تو خدایی نمی شویم

بی اذن تو که کرب و بلایی نمی شویم

تنها به تخت و تاج شما التماس ماست                 آقا به آستان تو حمد و سپاس ماست

وقتی دلم برای حرم تنگ می شود                    یک یا امام رضاست که رمز تماس ماست

جای محبتت صدف سینه ی من است                     این از درایت دل گوهر شناس ماست

گرم است پشت کشور ما به حریم تو                         محکم به رافت تو نظام و اساس ماست

ای آبروی کشور ایران ابالحسن

دستم بگیر حضرت سلطان ابالحسن

@@@

جهت مشاهده ادامه اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید



عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


این چه حسی است که امشب به دلم پا داده

به من کور چنین میل تماشا داده

خانه حضرت موسی شده وادی بهشت

گوئیا باز خدا حضرت عیسی داده

مریم است این که در آغوش خود عیسی دارد

یا خدا فاطمه را مولد زیبا داده

چه کسی آمده که باز عطش آورده

نکند باز خدا حضرت سقا داده

نبی آمد، علی آمد، حسن آمد، نه حسین

همه را دست خدا بر رخ او جا داده

خوش به حال دل ما چون حرمش ایران است

پرچم نوکریش فاطمه بر ما داده

حرمت وادی طوراست که حاجت دارم

خادم پیرحرم حاجت من را داده

روز اول به تو و گنبد و گلدستهٔ تو

حضرت ذات احد نمره بالا داده

صحن تو صحن بهشت است خدایی چون که

نقشه صحن تو را حضرت زهرا داده




عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


نم نمک بوی بهاران میرسد                     بوی سرسبزی ریحان میرسد

باز دل ها در تلاطم آمده                                بار دیگر باز طوفان میرسد

باظهورش در کویر قم ولی               حلم و علم و فضل و عرفان میرسد

عیدی ام شکی ندارم امشب از                   سوی آقای خراسان میرسد

مژده ای دادند ای هم میهنان                       خواهر سلطان ایران میرسد

شاه بانوی من است و سرخوشم        از بهشتش بوی سوهان میرسد

از سر دیوانگی حالم بد است

آرزویم یک سفر قم-مشهد است

@@@

مریم و حوا وهاجر آمده               نه غلط گفتم که بهتر آمده

عاشقانه باز هم دل میدهیم                  دلبرانه باز دلبر آمده

اختیار آفرینش دست اوست           شافع فردای محشر آمده

مجتهده عالمه چون عمه اش                 راوی الله اکبر ‌آمده

قاطعانه گویمت اغراق نیست     چون خود زهرای اطهر آمده

آسمانی ها همه کف میزنند       دختر موسی بن جعفر آمده

تربت پاکش حریم کبریاست

هستی سلطان علی موسی الرضاست

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

سفره دار قدیمی دنیا             ای کریم شفیعه ی فردا

گنبدت را نگاه می کرم            خوش به حال پر کبوترها

 پیش تو بی اراده می گویم          السلام علیک یا زهرا

طعم سوهان شهر تو برده است    تلخی کام روزه دار مرا

 کار خورشید می کند آری        ذره ای را که می بری بالا

 با همین شور و حال و تاب و تبم

راهی جاده ی سه شنبه شبم

 @@@

سجده ها و قیام های منی         ‌هدف احترام های منی

السلام علیک یا بانو                تو علیک السلام های منی

زینب دومی و بعد رضا               عمه جان امام های منی

لحظه های خوش حرم رفتن        استواری گام های منی

 در دلم با تو درد و دل کردم       یکی از هم کلام های منی

انعکاس جمالی زهرا

حضرت زینب امام رضا

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@



جهت مشاهده ادامه اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید



عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


تابوده همین بوده و تا هست همین هست   وقف تو بود این سر و این جان وتن و دست

می لب مزنم تا ابدالدهر چرا که                                با خوردن سوهان دیار تو شوم مست

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

ألا تجلّی نامت در اوج زیبایی            به عصمت و شرف و قدر و جاه والایی

رضا چو دید به قنداقه مصحف رویت             تو را بِدید ولی با جمال زهرایی

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

خوش آن کسی که بگردد گدای سفره ی تو             و بهره مند شود از عطای سفره ی تو

فقط نه مردم قم ریزه خوارتان هستند                   تمام خلق نشسته به پای سفره ی تو

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

ای گنبد تو داده به شمس و قمر ضِیا             معصومه ی کریمه،تجلّی هل اَتی

بر رشته های چادر تو می برم پناه                 ای خواهر امام رئوف،إشفعی لَنا

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

عالم ز تو دستورالعمل بگرفته             از شهد لبت رضا عسل بگرفته

تا اینکه تو را گرفت در آغوشش             انگار که زهراست بغل بگرفته

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

آن روز که بر دلم نمودی تو نگاه            زائل ز وجود من شد آن لحظه گناه

زآنجا که برادرت خدای دلهاست                  یا فاطمه إشفعی لَنا عند الله

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@


عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


آقای من! تنها در این دوره زمانه                            بار فراقت می کشم بر روی شانه

کاری ز دستم بر نمی آید ببخشید                 جز این که صبح جمعه می گیرم بهانه

آقا! اجازه می دهی تا که بگویم                         حرف دل خود را به شکل عامیانه؟

مانند اجدادت تو هم خیلی غریبی                             دیگر ندارد شهر ما از تو نشانه

خیمه نشین! مانند آن خانه نشینی                که بسته شد دست غیورش ظالمانه

هر کس به فکر زندگی و رشد خویش است       فکر حساب و دخل و خرج سالیانه

کاری به کار تو ندارد آن کسی که                          از حرص و آز افتاده بین دامِ دانه

جای دعا و پند و اندرز و روایت                               گردیده گوش ما همه پُر از ترانه

پیداست آقا جای عکس جمکرانت                           تصویر نامحرم روی دیوار خانه

این جا فقط با هیزم دنیا و شهوت                   از هر وجودی می کشد آتش زبانه

دنیا پرستی باعث آن شد بماند                                  بر بازوی زهرا نشان تازیانه

باید مراقب بود، شیطان در کمین است             می پاشد او بذر گنه را دانه دانه

با این بدی و بی وفایی دارم اکنون

از پیشگاهت التماسی عاجزانه

آقا دعا کن در مسیر تو بمانم

با لطف تو باشم گدای آستانه


چهت مشاهده ادامه اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید






عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


آن که ما را بر صراط حق هدایت می کند

چهارده قرن است بر دل ها حکومت می کند

کیست او فرزند زهرا شاه عاشورائیان

یک نگاه او به یک عالم کفایت می کند

تا حسین داریم بی تردید اهل عزتیم

شیعه با عشق حسین احساس لذت می کند

مکتب او مکتب فقه و اصول و منطق است

اوست استادی که تدریس ولایت می کند

عشق بیماری ست بیماری فوق جنون

هر که گوید یا حسین بر او سرایت می کند

خون و شیر شیعه با عشق حسین آمیخته ست

شیعه از نام حسین اخذ شرافت می کند

زور گویی واژۀ واهی ست در فرهنگ ما

دشمن ما بی جهت اعمال قدرت می کند

شیعه در خط حسین و تابع فرمان اوست

یا حسین می گوید و تجدید بیعت می کند

حزب حزب اللهیان حزب حسین بن علی ست

شیعه از فرمان مولایش اطاعت می کند

در کدامین حزب یک کودک بُوَد صاحب نظر

اصغر شش ماهه در محشر شفاعت می کند

ضابطه یا نظم و نوبت در امور دنیوی ست

حالِ ما را حضرت مولا رعایت می کند

هیچ نوبت بر عزادار مولا نیست نیست

این حسین است کارها خارج ز نوبت می کند

خوف محشر از کسی باشد که او بی صاحب است

صاحب ما در قیامت هم قیامت می کند

فاطمه در روز محشر هیئتی ها از شما

مطمئن باشید اظهار رضایت می کند

سید خوش زاد را با دین فروشان کار نیست

شاعر ما با حسین گویان رفاقت می کند


روحش برسر سفره ارباب رحمت حضرت اباعبدالله حسین مهمان باشد

فاتحه و صلواتی قرائت بفرمایید


جهت مشاهده ادامه اشعاربه ادامه مطلب مراجعه نمایید



عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


معجزه ی امام صادق(ع) و تمرد از دستوری که موجب کشته شدن گردید

حفص ابیض تمار گفت: خدمت حضرت صادق علیه السّلام رسیدم در آن روزها که معلى‏ بن خنیس را کشته بودند و به دار آویخته بودند.ایشان به من فرمود:

اى حفص من به معلى بن خنیس دستورى دادم. پس او با دستور من مخالفت کرد و به همین جهت گرفتار این ناراحتى شد. یک روز او را دیدم که محزون و اندوهناک است. گفتم  چه شده مثل این که به یاد خانواده و زندگى و بچه‏هایت افتاده‏اى؟ گفت آرى.

گفتم نزدیک من بیا. نزدیک شد. دست به صورتش کشیدم و گفتم کجا هستى.

گفت در خانه خودم و این همسر من است و این ها فرزندان منند او را رها کردم تا سیر آنها را ببیند و من خود را پنهان نمودم تا با همسر خود نیز آمیزش نمود.

بعد به او گفتم بیا نزدیک من. جلو آمد و دست به صورتش کشیدم گفتم کجائى؟

گفت: در مدینه هستم و این خانه شما است. به او گفتم ما را حدیثى است که هر کس آنها را حفظ کند خدا دین و دنیاى او را حفظ می کند. معلى! مبادا خود را به واسطه حدیث ما اسیر در دست مردم کنید که ایشان اگر خواستند منت بر شما گذارند و اگر نخواستند شما را بکشند.

معلى! هر کس حدیث مشکل ما را پنهان کند خداوند آن را به صورت نور در پیشانیش قرار می دهد و به او عزت در میان مردم می دهد و هر کس افشا کند حدیث مشکل ما را نخواهد مرد مگر این که گرفتار اسلحه مى‏شود یا می میرد به طورى که دست و پایش قطع مى‏شود. معلى تو را خواهند کشت آماده باش.

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

گفتن اسم اعظم توسط امام صادق(ع) و قتل استاندار مدینه

پس از آن که داوود بن علىّ استاندار مدینه از طرف خلیفه ، مُعلّى بن خُنیس ‍ را احضار کرده و به قتل رسانید، امام جعفر صادق علیه السلام با او قطع رابطه نمود و به مدّت یک ماه نزد او نرفت . روزى داوود بن علىّ، ماءمورى را فرستاد که امام علیه السلام را نزد او ببرند؛ ولى حضرت قبول ننمود.

محمّد بن سنان گوید: در حضور امام جعفر صادق علیه السلام بودم و با عدّه اى از دوستان ، نماز ظهر را به امامت آن حضرت مى خواندیم که ناگهان پنج نفر ماءمور مسلّح وارد شدند و به امام صادق علیه السلام گفتند: والى مدینه دستور داده است تا شما را نزد او ببریم .

امام علیه السلام فرمود: اگر نیایم ، چه مى کنید؟

ماءمورین گفتند: والى دستور داده است که چنانچه نیامدید، سر شما را جدا کنیم و نزد او ببریم .

حضرت فرمود: گمان نمى کنم بتوانید فرزند رسول خدا صلى الله علیه و آله را به قتل رسانید.

گفتند: ما نمى دانیم تو چه مى گوئى ، ما فقط مطیع امر والى هستیم و دستور او را اجراء مى کنیم .حضرت فرمود: منصرف شوید و بروید، که این کار به صلاح شما نخواهد بود.

گفتند: به خدا سوگند، یا خودت و یا سرت را باید ببریم .

امام علیه السلام چون آن ها را بر این تصمیم شوم جدّى دید، دست هاى مبارک خویش را بر شانه ها نهاد؛ و پس از لحظه اى ، دست هایش را به سوى آسمان بلند نمود با انگشت سبابه اش دعائى خواند، که فقط ما این زمزمه را شنیدیم : ((السّاعه ، السّاعه )) ؛ پس ناگهان سر و صداى عجیبى به گوش ‍ رسید. در این هنگام حضرت به ماءمورین حکومتى فرمود: هم اکنون رئیس ‍ شما هلاک شد؛ و این داد و فریاد به جهت هلاکت او مى باشد؛ و ماءمورین با شینیدن این سخنان از کار خویش منصرف شدند و رفتند.

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@



جهت مشاهده ادامه فضائل امام صادق به ادامه مطلب مراجعه نمایید




عاشق جوادالائمه عاشق ولایت