ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

آموزش و فعالیت های فرهنگی شخصی ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

آموزش و فعالیت های فرهنگی شخصی ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

به نام خدای علی و فاطمه

به قول شاعر که میگه:
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست...

حقیر میون دریای خادمان حضرت اباعبدالله مثل قطره هم نیستم که به چشم بیام ولی دلم می خواد هر جور که می تونم ارادت خودم رو به عاشقان ارباب بی کفن و رهروان ولایت نشون بدم آرزو دارم حتی به اندازه یک سطر هم که شده مطلبی جهت استفاده ستایشگران امام حسین قرار بدم شاید بتونم از این راه کمی کسب ثواب کنم

آرزو دارم اینجا پاتوق حزب اللهی ها و عاشقان سیدعلی خامنه ای بشه

جهت سلامتی و فرج حضرت صاحب الزمان و طول عمر امام خامنه ای صلوات


طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

۲۴۶ مطلب با موضوع «**********متفرقه**********» ثبت شده است


زهرا به ما قدم به قدم لطف کرده است         نه هر قدم که دم همه دم لطف کرده است

هو هوی ذوالفقار هم از هوی فاطمه است      یعنی که دم به تیغ دو دم لطف کرده است

ما بچه های ناخلفی بوده ایم که                             مادر به ما هزار رقم لطف کرده است

سوگند می خوریم به پهلوی فاطمه                     زهرا به ما بدون قسم لطف کرده است

با سفره داری پسر ارشدش به ما                         نه اشتباه شد به کرم لطف کرده است

شب های جمعه ناله ی شش گوشه می رسد   بانوی بی حرم به حرم لطف کرده است

عباس اگر به عرصه ی محشر گره گشاست   زهرا به آن دو دست قلم لطف کرده است

ضرب غلاف و ضربه ی در، ضرب دست کفر

دنیا مگر به فاطمه کم لطف کرده است

 @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

مادر برای عمر کمت گریه می کنیم                     هر شب برای قد خمت گریه می کنیم

هر روزِ ما برای شما فاطمیه است               پس لحظه لحظه پای غمت گریه می کنیم

(ما بچه های مادر پهلو شکسته ایم)                         از رفتن قدم قدمت گریه می کنیم

هر جا که دود و آتش و مسمار دیده ایم             از غصه های دم به دمت گریه می کنیم

(ما بی خیال سیلی مادر نمی شویم)                      پس تا ظهور منتقمت گریه می کنیم

چادر نماز فاطمه حصن حصین ماست                      ما زیر سایه ی علمت گریه می کنیم

توفیق گریه را تو خودت می دهی به ما            پس پای سفره ی کرمت گریه می کنیم

ایوان طلا و گنبد و گلدسته ات کجاست؟

حالا که گم شده حرمت گریه می کنیم

 @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

 

 

 

جهت مشاهده دیگر اشعار

مناجات و شهادت حضرت زهرا(س) و ایام فاطمیه

به ادامه مطلب مراجعه نمایید

 

 

عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


زهرای مرضیه سلام الله علیها، نزدیک مرگش شد، امیرالمومنین علیه السلام حسنین،

را از خانه بیرون آورد و زینب هم در منزل با اسماء و فضه و ام ایمن است،

فرمود: اسماء من قدری می خوابم ،صبر کن، بعد صدا کن مرا، اگه جواب دادم و گر نه رفته ام،

بی بی پارچه را روی صورت کشید، صبر کرد ،گفت: دختر پیغمبر ،جواب نیامد،

زهرا جان ،جواب نیامد،

پارچه را زد عقب، دید از دنیا رفته، اسماء صورت روی سینه زهرا سلام الله علیها گذاشت،

گفت: به حضور پیغمبر رسیدی، سلام مرا بر سان، متوجه شد اگه بچه ها بیان سخت می شه،

پارچه را روی فاطمه کشید، آمد روی حیاط ،بچه ها آمدن، اسماء گفت: بیایید غذا بخورید،

گفتند ما کی بی مادر غذا خوردیم، می دانیم مادرمان از دنیا رفته،

امام  مجتبی بالای سر مادر نشسته، می گه من حسنم، با من حرف بزن،

گفت: دیدم حسین طرف پای مادر خم شد، صورت به کف پای مادر گذا شته ،

می گه من حسینم با من حرف بزن.

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

همه می دونستند علی دو تا رکن داره، همه می دونستند علی یه رکنش پیغمبره،

یه رکنش فاطمه است،دیشب به زهراش گفت:زهرا جان بابات که رفت دلم خوش بود هستی،

دیگه تو رو ندارم،بگو چه جوری سرم و بلند کنم،حالا من روضه می خوام برات بخونم،

امروز عمار تو کوچه های مدینه،آماده ای،تک روضه ما تو فاطمیه  است،

عمار می گه داشتم رد می شدم امروز،اولی و دومی لعنت الله علیهما جلوم و گرفتند،

گفتند: عمار کجا داری میری،ما تازه داریم می ریم خونه ی علی،گفتم،کجا می خواید برید،واسه چی؟

گفتند می خوایم بریم زهرارو تشییع کنیم،بدن دختر پیغمبر، رو زمین نمونه،روزگارو ببین،

می گه با طعنه گفتم کجا می خواید برید،علی خودش دیروز زهراشو دفن کرد،

بیخود به خودتون زحمت ندید. چی می گی؟با عناد و لجاجت و غیض،پرخاش گری،

هرچی دلشون خواست،هرچی از دهن نعسشون در اُمد به عمار گفتند،عمارم ایستاد

جوابشونو داد،گفت:من دیگه علی نیستم،هیچی نگم،اگه علی ساکت بود،مأمور به سکوت بود،

شما خودتون کشتید،خودتونم می خواید خاک کنید،شما دیگه کی هستید،جدال شد،

بحث بالا گرفت،بگم چه کار کرد،اون نامرد دومی، روایت می گه،چنان سیلی تو صورت عمار زد،

عمار محکم به دیوار خورد،کنایه فهما، می گن تا سیلی خورد گفت:آخ زهرا،....

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

در آن مرضی که پیامبر اکرم از دار دنیا رحلت کرد حضرت فاطمه به حضور پیامبر آمد

و پیامبر مطلبی در گوش او فرمود که خندان شد عایشه می گوید من از علت تبسم فاطمه سوال کردم

آن حضرت فرمود الان صلاح نیست وقتی که پیامبر خدا از دنیا رحلت کرد من راجع به تبسم از او پرسیدم

حضرت فاطمه فرمود وقتی پیامبر خدا خبر وفاتش را به من داد من گریان شدم

چون فرمود تو اولین کسی هستی از اهل بیتم که به من ملحق میشود خندان شدم

و از این عباس روایت شده است که پیامبر اکرم (ص)زمان مرگ صدیقه طاهره را هم تعین کرده و

به دخترش فاطمه زهرا فرمود فاطمه گریه نکن بعد از من هفتاد و دو روز بیشتر عمر نمیکنی

تا به من ملحق شوی و از این خبر زهرا متبسم شد

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

آقا جان ممنونم که باز امشب من روسیاه رو به مجلس روضه ی مادرت راه دادی، ممنونم

با این بار گناه که هیچ کجا راهم نمیدن شما منو به مجلس عزای مادرت،

برای اینکه پاکم کنی راهم دادی ،آقا جان تو این ایام فاطمیه شما کجا برای

برای مادر پهلو شکسته ات مجلس عزا بر پا کردی ؟اقا جان امشب بیا با  هم سری بزنیم به مدینه ،

مدینه بعد از رحلت یه خبرایی هست !

توی ایامی که امیر المومنین در پی مراسم کفن و دفن بدن رسول اکرم است یه عده نامرد

توی سقیفه جمع شدن و برای غضب خلافت برنامه ریزی کردن،

آقا جان سرت سلامت یا صاحب الزمان !آجرک الله فی مصیبت امک

فاطمه الزهرا سیده نساءالعالمین...

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

از همه بچه سیدا معذرت می خوام،اما چه کار کنم،باید بگم تا بدونی

این حرومزاده تو کوچه چیکار کرد،این فاطمه همون فاطمه ای است، که از مرد نابینا رو میگیره،

هر کی نمی تونه بشنوه گوشاشو بگیره،من کار ندارم، چهل تا نامرد تو کوچه ایستادند،

در بر دیده ی یک شهر زمین می خوردم 

هیچ گه فاطمه اینگونه به انظار  نشد 

من نمی گم یکی بیاد، دست بابام و وا کنه 

یکی بیاد مغیره رو از مادرم جدا کنه 

آی همسایه ها مادرم حامله است،مغیره با لگداش داره مادرمو می کُشه.

هنوز موندم بگم یا نه،یا حضرت زهرا سلام الله علیها،بعضی ها فکر می کنند،

با یک لگد در باز شد،نه این جوری فکر نکنی ها،بی بی همسر علی است،علی واره،

وقتی بی بی اُمد دم در،با خودش گفت:اگه اینا بفهمند من دختر پیغمبرم، می رند،

کاری به کار علیم ندارن،بار شیشه داره،امشب وقتی آقا داره بدن و غسل می ده،

دید کف دست زهرا سلام الله علیها رد بریدگیه،مونده این رد خنجر چیه،ام الکلثوم اُمد،

بابا من می دونم،آخه اون روز قبل از فضه اُم الکلثوم رسید دم در،

گفت:بابا وقتی نامرد در و هل می داد،مادر دو تا دستاش و به در گرفته بود،

این  در به محسن نخوره،وقتی دید زورش نمی رسه،

یه وقت دیدم از لای در خنجر فرستاد،مادر خنجرو گرفته، در باز شد

یه وقت صدای مادر بلند شد،فضه به دادم برس،محسنم و کشتند

،هر جا نشستی ناله بزن یا زهرا.

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@




جهت مشاهده دیگر روضه ها و گریزهای

شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها ) و مناجات های فاطمی

به ادامه مطلب مراجعه نمایید




عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


خلق عالم سائل و روزی خورت                   لیف خرما وصله های چادرت 

ای سه شب بی قُوت و از قوت تو سیر           هم فقیر وهم یتیم وهم اسیر 

یک روزی صدا زد زینبم ، بنشین کنار بسترم ، وصیتم هایم رابه بابات علی گفتم ،

دخترم یک وصیت هم به تو دارم . من از شما عاشقان فاطمه سئوال می کنم آیا تا حال دیدید

یک مادر به دختر چهار ساله وصیت بکند ! 

قربانت بروم فاطمه جان ، آمد کنار بستر مادر نشست زینب ، صدا زد زینبم روز عاشورا میاد ،

من که کربلا نیستم به جای من زیر گلوی حسینم را ببوس ،

یا فاطمه زینب وصیت شما را در روز عاشورا انجام داد زیر گلویش را بوسید

( اینجا را مادر وصیت کرده بود ) امّا زینب یک کار دیگر هم کرد

وقتی آمد گودال قتلگاه لبهایش را گذاشت بر رگهای بریده حسین .

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

مادر امشب زینبت را ناز کن      چشمهای بسته ات را باز من 

یا مکن مادر از این خانه سفر       یا که زینب را به همراهت ببر

زینب چهار ساله دوید دامن بابا را گرفت صدا زد : بابا مادرمان را کجا می بری  ؟

خدا نکند یک مادر جوانی درخانه جان بدهد بیش از همه بچه های خانه می سوزند ،

گریه می کنند، مادر مادر می گویند .

شب بود گل خانه ی ما را بردند                بی جان تن جانانه ی مارا بردند 

آهسته در سوخته را وا کردند                      خاکستر پروانه ی ما را بردند 

قربان آن بدنی که علی شبانه غسل و کفن کرد . من از شما می پرسم که آیا دیده اید

مردی خودش خانمش را دفن کند . بدن زن را که می خواهند دفن کنند دو محرم باید باشد

که یکی بالای قبر و یکی داخل قبر ، امیر المؤمنین یک محرم فاطمه بود .

فرمود : وقتی که بدن را سرازیر قبر کردم دیدم دو دست  مثل دستهای پیامبر نمایان شد

همه بگوئید یا زهرا .

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

افسوس پس از وفات احمد                                   از جور و جفا و ظلم بی حد 

پهلوش ز ضرب بر شکستند                                      بازوش ز تازیانه خستند 

برروی چو ماه انوار او                                                برگ گل و روی اطهر او 

از کینه عدو نواخت سیلی                                 وز سیلی کین بگشت نیلی 

چه کردند با فاطمه زهرا ، که تا زنده بود گریه می کرد ؛ زنهای مدینه دیدند چند روز است

زهرا بیرون نمی آید ، صدای گریه اش را نمی شنوند دیگر بقیع نمی آید ،چرا فاطمه نمی آید ،

زنهای مهاجر و انصار آمدند خانه ی  بی بی برای دیدن زهرا ، امّا چه زهرایی

( ذابَ لَحمَها وَجٍَثَّ جَلدَها عَلی عَظمَها ) ، گوشت بدن آب شده ، پوست روی استخوان چسبیده

،گفتند : ( یا بنت رسول الله ، کیف اصبحت ؟) فرمود : ( اصبحت والله آئسته لدنیاک ) .

صبح کردم در حالی که از دنیای شما سیر و از مردان شما بیزار ، آن وقتی مه بین در و دیوار ناله کردم

بدادم نرسیدید ،پهلوی مرا شکستند ، بچه ام را کشتند ،حالا وقت مرگم آمدید

احوالپرسی می کنید ،زنها گریان شدند و رفتند به شوهرانشان گفتند : این فاطمه ای که ما دیدیم ،

می میرد .عصری مردم با خبر شدند که زهرا از دنیا رفته است ، درب خانه جمع شدند

، ابوذر آمد ، فرمود بروید ما فعلاً جنازه را بر نمی داریم .

( فلما نامت العیون ) وقتی که چشمها بخواب رفت علی می خواهد بوصیت زهرا عمل کند ،

بدن او را غسل داد . کفن کرد .1همه بگوئیم یا زهرا ...

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

نال ای دل که اینجا ناله دارد                  درون سینه داغ لاله دارد

به ماه آسمان برگو متابد                    که اینجا ماه هجده ساله دارد 

امشب شب شهادت بی بی دو عالم زهراست ، بمیرم برای بچه ها ی بی مادر زهرا ،

امشب غریبانه غسل مادر را نظاره می کنند ، اشک می ریزند . اگر با چشم دل نظاره کنی

می بینی امام حسن یک طرف ، امام حسین یک طرف ، زینب و ام کلثوم یک طرف دیگر نشسته اند

گریه می کنند . یک وقت علی کنار بدن فاطمه فرمود : عزیزانم بیائید یک بار دیگر مادرتان راببینید

یک وقت بچه ها روی بدن مادر افتادند ، یک دسته به گردن حسین ، یک وقت منادی ندا کرد

یا علی بردار بچه ها را از روی سینه زهرا ، ملائکه ها ی آسمان بی طاقن شدند .

علی جان کاش کربلا بودی ، آن وقتی که ناز دانه ی حسین خود ش را روی بدن بی سر بابا انداخت

یک جمله ا ی کنار بدن بی سربابا کفت دل شیعه را می سوزاند . نگفت بابا آب می خواهم ،

نگفت بابا بغلم کن ، گفت بابا نگاه کن عمه ام را با تازانه می زنند .

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

ای اول مظلوم عالم این شبها در خانه علی گریه بود، گریه تعطیل نمشه،

وقتی امیر المومنین علیه السلام رفت بدن ،  صدیقه کبری را دفن کند فرمود بعد از این کارم

روزها گریه و شبها خواب ندارم یک جای دیگر وقتی که سید السا جدین بدن ابی عبد الله را دفن کرد

فرمود دیگه بعد از این من گریه و غصه ام دائمی است.

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

بمیرم برای جنازه آن دختری که نصف شب آن را تشییع کردند. یا رسول الله! جایت خالی بود

که ببینی جنازه فاطمه (س) را فقط هفت نفر برداشتند. جنازه را دارند می برند.

همه دارند آرام گریه می کنند تا کسی متوجه تشییع جنازه نشود، تا مردم نفهمند

که جنازه مظلوم و غریب فاطمه (س) را دارند می برند. جنازه را به قبرستان بقیع آوردند.

یک  قبری برای فاطمه عزیز کندند. علی (ع)  را تسلیت دادند و به خانه آوردند.

اما من بمیرم برای آن آقایی که کنار بدن هیجده ساله نشسته بود، اما هر چه نگاه کرد دید

یک نفر نیست کمکش کند.

بریم کربلا یک وقت رو کرد طرف خیمه ها و فرمود: جوانها بیایید جنازه پسرم را بردارید.

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

از شما یک سوال دارم، همه نوشته اند، که عمر لعنت الله علیه در را یک جوری فشار داد

که استخوانهای پهلوی بی بی شکست. لااله الاالله. تورا به خدا گوش کن! همه این را نوشته اند.

اما آیا شنیده اید که شکسته بندی بیاورند؟ هیچ جا این را ننوشته اند. من خیال می کنم

این چند روز که بی بی زنده بود هر وقت می خواست بلند شود دستش را به دیوار می گرفت.

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@




جهت مشاهده دیگر روضه ها و گریزهای

شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها ) و مناجات های فاطمی

به ادامه مطلب مراجعه نمایید




عاشق جوادالائمه عاشق ولایت
عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


روی قبرم بنویسید که خواهر بودم                              سالها منتظر روی برادر بودم

روی قبرم بنویسید جدایی سخت است           اینهمه راه بیایم ،تو نیایی سخت است

یوسفم رفته واز آمدنش بی خبرم                       سالها میشود واز پیرهنش بی خبرم

روی قبرم بنویسید ندیده رفتم                                   با تن خسته وبا قد خمیده رفتم

بنویسید همه دور ربرم ریخته اند                    چقدر دسته ی گل روی سرم ریخته اند

چقدر مردم این شهر ولایی خوبند                        که سرم را نشکستند خدایی خوبند

بنویسید در این شهر سرم سنگ نخورد             به خداوند قسم بال وپرم سنگ نخورد

چادرم دور وبرم بود وبه پایی نگرفت                معجرم روی سرم بود وبه جایی نگرفت

...من کجا شام کجا زینب بی یار کجا؟

من کجا بام کجا کوچه وبازار کجا؟

بنویسید که عشاق همه مال هم اند                 هر کجا نیز که باشند به دنبال هم اند

گر زمانی به سوی شاه خراسان رفتید         من نبودم به سوی مرقد جانان رفتید...

روی قبرش بنویسید برادر بوده                                   سالها منتظر دیدن خواهر بوده

روی قبرش بنویسید که عطشان نشده                بدنش پیش نگاه همه عریان نشده

بنویسید کفن بود،خدایا شکرت                            هرچه هم بود بدن بود خدایا شکرت

یار هم آنقدری داشت که غارت نشود            در کنارش پسری داشت که غارت نشود

اوکجا نیزه کجا گودی گودال کجا؟

اوکجا نعل کجا پیکر پامال کجا؟

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

بنویسید سری بر سر نی جا میکرد

خواهری از جلوی خیمه تماشا میکرد

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@





عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


نگاهی به 10 فضیلت خاصه حضرت معصومه(ع)

1ـ دختر روح و جسم پیامبر(ص)

2ـ مقام عصمت و طهارت حضرت معصومه(ع)

3ـ پیشگویی امام صادق(ع) از حضرت معصومه(ع) قبل از ولادتش

4ـ پدرش به فدایش

5ـ عالمه و محدثه و حجت امین امامان(ع)

6ـ حرم حضرت معصومه(ع) تجلیگاه مرقد حضرت زهرا(ع)

7ـ زیارتنامه مخصوص

8ـ القاب پیام آور

9ـ شفاعت وسیع حضرت مصعومه(ع)

10ـ پاداش عظیمت زیارت مرقد حضرت مصعومه(ع)

دو نکته پیام آور

1ـ آن همه مقام چرا؟

2ـ توجه اسلام و مسلمانان به ارزش زن



جهت مطالعه

متن و شرح موارد ده گانه فوق به ادامه مطلب مراجعه نمایید



عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


روز قیامت این قدر می آمرزه، شیطان به طمع می افته، شیطانی که خدا رانده و ما را خوانده

امید وار نبا شیم، او امید داره، ما نداریم ،خدا به پاره تن فاطمه ،حضرت معصومه،

ایت الله مرعشی نجفی می گه ، پدرش در خواب دید صدیقه کبری را،

شما برای این که قبرم مخفی است نارا حتید، برید قم کنار قبر دخترم  فاطمه معصومه

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

مرحوم آقا سید عباس می فرمود:
 
من هر موقع می خواهم مشهد بروم، ابتدا حرم حضرت معصومه علیها السلام می روم

و به حضرت می گویم: من به نیابت از شما به مشهد می روم! شما سفارش مرا به برادرتان بکنید.

آخر شما به عشق برادرتان آمدید، ولی موفق نشدید زیارتشان کنید. اجازه بدهید

من به نیابت از شما برادرتان را زیارت کنم.

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

بی بی رو اینقدر قشنگ تشییع جنازه کردند،اینقدر قمی ها قشنگ احترام گذاشتند،اینقدر اَمدند

مثل پروانه دور بی بی گشتند،یه ذره بی بی احساس غربت نکرد،اما بمیرم برای اون خانمی که،

نیم شب در خونش باز شد،چهار نفر زیر جنازشو گرفته بودند،چند تا بچه ام دنبال جنازه می دویدند،

هی مادر مادر می گفتند،هر چی دستشونو بلند می کردند،به تابوت مادر نمی رسید،

همدیگرو دلداری می دادند،این بچه ها اجازه گرفتند،از بابا ،بابا اجازه بده ما

تشییع جنازه مادرشرکت کنیم،امیرالمومنین علیه السلام فرمود :بیایید،اما آهسته آهسته گریه کنید،

اما یه وقت دیدند امام حسن داره داد می زنه،بلند بلند داره گریه می کنه،

سلمان دوید حسن جان،بابات می گه یه خورده آهسته تر،گفت:سلمان دست از دلم بردار،

آخه اونی که من دیدم،حسین ندید،خودم دیدم،بین کوچه ،آخ به مادرم جسارت کردند،

درسته غریبانه،اما بدن رو نگذاشتن رو زمین بمونه،باالاخره تشییع جنازه ای کردند،یه کفنی آوردند

بدن بی بی رو کفن کردند،علی غسلش داد،اما بمیرم،برای اون آقایی که 3روز بدن بی غسل و کفن

،رو زمین گرم کربلا،دیدید موقعی که میت و دارن تلقین می دن،یه نفر میت و تو قبر تکون می ده

،آدم یاد این منظره می اُفته،امام سجاد دیدند تو قبر نالش بلند شد،گریبان چاک زد،

آقا جان چرا این جور بی تاب شدی،فرمود نگاه می کنم می خوام صورت و رو خاک بزارم،

اما بابام سر در بدن نداره.

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@



جهت مشاهده دیگر روضه ها و گریزهای

رحلت شهادت گونه حضرت فاطمه معصومه (س)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید




عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


در عصر رضاخان و کشف حجاب، روزی رییس شهربانی قم که مردی گستاخ و بدزبان بود،

به حرم حضرت معصومه(ع) وارد شد و در همانجا به زنان با حجاب حمله کرد، تا چادر از سرشان بگیرد،

آه و ناله زنان بلند شد، در همین وقت غیرت آیه الله مرعشی نجفی(ره) که در آنجا حضور داشت،

به جوش آمد، و به آن قسمت رفته و برای جلوگیری از آن رییس، پس از بگو مگو، سیلی محکمی

به صورت رییس شهربانی زد، او که از این سیلی، سخت یکه خورده بود، آیه الله مرعشی را تهدید

به قتل نموده ولی روز بعد همین رییس گستاخ وارد بازار قم گردید، از قضا قسمتی از سقف ساختمان

بازار بر سر او خراب شده، و او در همان دم به هلاکت رسید و از دنیا رفت.

و این حادثه هم از کرامت های حضرت معصومه(ع) است که در حرمش، ستمگر گستاخ،

به زنان با حجاب حمله کرد، و یا عالم بزرگ آیه الله العظمی مرعشی نجفی را تهدید به قتل نمود،

و هم از کرامت آیه الله مرعشی به حساب می آید.

اما دلها بسوزد...

برای مادر مظلومه ای که دست آن بی حیا به ساحتش بی حرمتی کرد و گل صورتش را ارغوانی کرد اما ...

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

بانویی مدت ها بر اثر بیماری طولانی و شدید یکی از نزدیکانش (فرزند یا برادر و...) رنج می برد،

از معالجات و درمان ها نتیجه نگرفته بود، دستش از هما جا بریده و به حرم حضرت معصومه(ع)

پناهنده شد، و به آن بانوی ارجمند توسل جست، همچنان به توسل خود ادامه داد، تا این که شبی

در عالم خواب دید حضرت معصومه(ع) به بالین او آمد و فرمود: "بیمارت را به حرم من بیاور و در این

مکان خاص(که در عالم خواب نشان داد) بگذار، بناست عمویم حضرت عباس(ع) به زیارت من بیاید،

شفای بیمار تو را از عمویم می طلبم."

این بانو می گوید: پس از بیدار شدن از خواب، خوشنود شدم،

و به دستور حضرت معصومه(ع) عمل کردم، شخص بیمارم را به آن مکام خاص

از حرم حضرت معصومه(ع) بردم، او به محض این که در آن مکان نشست، احساس سلامتی کرد،

و با خوشحالی گفت:"خوب شدم وشفا گرفتم."

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

در این سفر دور گروهی از برادران و خدمتکاران به همراه حضرت معصومه(ع) بوده اند)

وقتی که به ساوه رسیدند، حضرت معصومه(ع) بیمار شد، پرسید از این مکان تا قم چقدر راه است؟

عرض کردند: ده فرسخ، به خدمتکار دستور داده که به جانب قم رهسپار گردند،‌به این ترتیب به قم آمد

و به منزل موسی بن خزرج بن سعد اشعری که از اصحاب امام رضا(ع) بود، وارد شد.

اما روایت صحیح تر این است که: چون خبر ورود آن بانوی با عظمت حضرت فاطمه معصومه(ع)

به آل سعد رسید، همگی به اتفاق به استقبال او رفتند تا او را به قم دعوت کنند،

در میان آنها موسی بن خزرج به کاروان حضرت معصومه(ع) رسید، زمام شتر آن حضرت را گرفته

و به طرف قم آمد و در منزل خود با کمال افتخار از آن بانو پذیریی کرد،

ولی پس از 16 یا 17 روز آن بانوی ارجمند،

رخت از جهان بربست و پسران سعد را در سوگ خود نشانید.

اما دلها بسوزد:

راوى گوید: گماشتگان ابن زیاد، اسیران و اهل بیت عصمت علیه السّلام و مبارک امام علیه السّلام

را به سمت شام شوم حرکت دادند همین که به نزدیک دمشق رسیدند، ام کلثوم علیه السّلام

به شمر بن ذى الجوشن، فرمود: از تو درخواستی دارم.

شمر گفت : حاجت تو چیست ؟

ام کلثوم فرمود: چون ما را داخل شهر مى نمایید از دروازه اى ببرید که تماشاچیان و تردد کنندگان

در آن کم باشند؛ و به لشکریان خود بسپار که سرها را از میان محمل ها و کجاوه ها بیرون آوردند

و اندکى از ما دور ببرند؛ تا خوارى و خفت ما مقدارى کم شود.

آن نانجیب از راه بغى و عدوان و کفر و طغیان بر ضد خواهش آن مکرمه دوران، امر نمود که سرها را

بر بالاى نیزه زدند و در وسط محمل ها نگاه داشتند و آل رسول را بر همین حال از راهى وارد

دمشق نمودند که ازدحام خلق در آن بسیار بود.

سپس ایشان را بر در مسجد جامع نگاه داشتند، در آن مکانى که اسیران کفار را نگاه مى داشتند

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@


جهت مشاهده دیگر روضه ها و گریزهای

رحلت شهادت گونه حضرت فاطمه معصومه (س)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید



عاشق جوادالائمه عاشق ولایت



ره باز کنید، دلبری آمده است               بر شیعه امام دیگری آمده است

در مطلع هشتم ربیع الثانی                  میلاد امام عسگری آمده است

@@@@@@@@@@@@@@@@@@

ما دیده به راه دلبری مه روئیم                       با بادۀ ناب دیده را می شوئیم

در این شب پر شکوه با هر صلوات             تبریک به صاحب الزمان می گوئیم

@@@@@@@@@@@@@@@@@@


جهت مشاهده دیگر اشعار

ولادت با سعادت امام حسن عسکری(ع)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید




عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


از خود گذر کنیم که این خوان آخر است          این انقلاب، بیمه ی عباس و اکبر است

تحریم می کنند که تسلیممان کنند                 غافل از اینکه دل به بلاها شناور است

بیم هلاک نیست کسی را که از ازل                       چشم امید او به خدای پیمبر است

برخیز تا به باغ شهادت قدم زنی                  غیر از شهید هر چه که بینی مکدر است

با سکه و دلار نداریم هیچ کار                           ما را به سر هوای اشارات رهبر است

ای نایب امام بفرما که جان دهیم                   جانی که عاشقانه فدای تو سرور است

«هرگز شرف به سفره ی رنگین نداده ایم»          این از علی و آل به ما عینِ باور است

جان می دهیم و ننگ ملامت نمی خریم          حرف «امام خامنه ای» حرف آخر است

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

این انقلاب از برکت پیر خمین است           در امتداد نهضت پاک حسین است

شرط حیات طیبه حب ولی ست         مولای ما خورشیدی از نسل علی ست

روشن شده چشمان ما از نور ایمان

با لطف حق با جانفشانی شهیدان

****

بال عروج ماست اخلاص و بصیرت                    در امتداد لحظه سرخ شهادت

شور شهادت تا همیشه در سر ماست        این جان ناقابل فدای رهبر ماست

اینجا دیار شیر مردانی غیور است

در سرزمین ما دو چشم فتنه کور است

****

این روزها حال و هوایش جمکرانی است     دلهای عاشورائیان صاحب زمانی است

ما وارثان نهضت کرب و بلائیم                          چشم انتظار رجعت خون خدائیم

می آید از سمت سپیده آفتابی

با ذوالفقار حیدری اش بوترابی

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@


جهت مشاهده دیگر اشعار

دهه فجر دهه پیروزی انقلاب اسلامی ایران

به ادامه مطلب مراجعه نمایید

عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


بهش گفتن: چرا هر بار که حال شوهرت خراب میشه می ایستی جلوش و ازش کتک میخوری؟

گفت: اگر خودمو نندازم جلو ، شروع می‌کنه خودش رو می‌زنه،آنقدر می‌زنه تا داغون شه ،

آخه توی جنگ موج اون رو گرفته ، دست خودش نیست.

می ایستم که به جای خودش ، من رو بزنه. واقعا هم دست خودش نبود. چون بعد از آروم شدن ،

با گریه از زنش معذرت خواهی می کرد. شرمنده بود... سرش پایین بود ... فقط اشک می ریخت

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

جنازه پسرشونُ که آوردندچیزی جزء دو سه کیلو استخون نبودپدر سرشو بالا گرفت و گفت :

حاج خانم غصه نخوری ها !!!

دقیقا وزن همون روزیه که خدا بهمون هدیه دادِش ....

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

یکی از سردارای جنگ یه روز گفت: چند روز بعد از عملیات ، یک نفر رو دیدم که کاغذ و خودکار گرفته بود

دستش هر جا می رفت همراه خودش می برد از یکی پرسیدم: چشه این بچه؟

گفت: آرپی جی زن بوده توی عملیات اونقدر آرپی جی زده که دیگه نمی شنوه 

باید براش بنویسی تا بفهمه اما تمام حرف این است : گوشهایت را دادی تا ما چشم و گوشمان باز شود

چشم و گوشمان که باز نشد هیچ، بماند! شرمنده ی ایثارتم شدیم جوانمرد...!

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

هم مداح بود هم شاعر اهل بیت می گفت: « شرمنده ام که با سر وارد محشر شوم و اربابم بی سر وارد شود؟»

بعد شهادت وصیت نامه اش رو آوردند. نوشته بود قبرم رو توی کتابخونه مسجد المهدی کندم.

سراغ قبر که رفتند دیدند که برای هیکلش کوچیکه. وقتی جنازه ش اومد قبر اندازه اندازه بود، اندازه تن بی سرش.

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

شش روز از جنگ گذشته بود که شهید شد. خوابش را دیدم . بغلش کردم و

گفتم : « تا نگی اون دنیا چه خبره رهات نمی کنم!»

گفت: « فقط یک مطلب میگم اونم اینکه ما شهدا شب های جمعه می ریم خدمت آقا اباعبدالله علیه السلام ...

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@



جهت مشاهده دیگرمطالب

مکتوب شهدا و جانبازان ویژه روضه خوانی و مدح شهدا و جانبازان

به ادامه مطلب مراجعه نمایید



عاشق جوادالائمه عاشق ولایت

 


قاصدک چرخ زنان از تو خبر آورده                     با خودش شیشه ی عطری ز سفر آورده
آمده تا دلمان را پر امید کند                                           همه را با خبر از آمدن عید کند
فقط از معجزه ی عشق تـو بر می آید                 شب به پایان نرسیده است سحر می آید
مکه با آمدنت حرمت بسیار گرفت                              ماه از محضرتان رخصت دیدار گرفت
در هوایت چه کنم بال کبوتر شده را                       جبرئیل ام چه کنم حال کبوتر شده را
سال ها پیش تر از آمدنت هم بودی                              علت خلق بنی آدم و عالم بودی
سر بلندیم بگوییم مسلمان توأییم                        عجمی زاده و پشت سر سلمان توأییم

می نویسم دل خود را برکاتی بفرست

می برم نام محمد صلواتی بفرست

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

تو آفریده گشتی و انسان درست شد               حور و پری فرشته و غلمان درست شد
عرش خدا ز نور رخت خلق گشت و بعد              با قطره های اشک تو باران درست شد
یا حضرت رسول! خدا عاشق تو بود              چون که به عشق روی تو قرآن درست شد
تو از خدایی و همه ی ما ز خاک تو                   چون از گِل شما گِل سلمان درست شد
با اخم تو جهنم و آتش، عذاب و قهر                    با یک دم تو جنّت و رضوان درست شد
چون نور حیدر از تو و نور تو از خداست                با حب مرتضاست که ایمان درست شد
یک عده دور سفرۀ حیدر نشسته و            این گونه شد که سفره احسان درست شد

ما عاشق توایم که مجنون حیدریم

  این عشق را به جان تو مدیون مادریم

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

تو را با عشق یک جا آفریدند                    برای خاطر ما آفریدند
خدا را آینه هستی، زلالی                 تو را همرنگ دریا آفریدند
برای این که بر عالم بتابی                 در اوج آسمان ها آفریدند
هزاران سال قبل از خلق آدم              و قبل از خلق حوا آفریدند
تو اول بودی و آخر رسیدی                   تو را منجی دنیا آفریدند
خدا را شکر در راه تو هستیم                تو را پیغمبر ما آفریدند
خدا می‌خواست زهرایی بیاید              تو را بابای زهرا آفریدند

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

وقتی کنار اسم خودت "لا" گذاشتی                  قبلش هزار مرتبه "الّا" گذاشتی
هر چیز را به غیر خودت نفی کرده ای            خود را یکی نمودی و تنها گذاشتی
اول خودت برای خودت جلوه کردی و...       .....خود را برای خود به تماشا گذاشتی
نوری شبیه نور خودت آفریدی و                      در او شکوه ذات خودت را گذاشتی
حمد تو را که خواند تو گفتی که احمدی      به به! چه خوب اسم مسمّی گذاشتی
نوری از آفتاب جدا کردی و سپس                         یک ماه آفریدی و آنجا گذاشتی
 تسبیح گفت ماه برای تو و تو هم                      او را علی صدا زدی و اما گذاشتی
چندین هزار سال بگذرد از طفل عاشقی         تا اینکه عشق را تو به اجرا گذاشتی
یعنی که عشق، عشق علی و محمد است      یعنی برای عشق دو لیلا گذاشتی
اما دو عشق، ریشه و مصدر نداشتند         پس روی عشق مصدر و مبنا گذاشتی
مبنای عشق چیست به جز عشق فاطمه   پس عشق را تو حضرت زهرا گذاشتی

اینگونه است خلقت عالم شروع شد

خلقت از این سه نور معظم شروع شد

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@



جهت مشاهده دیگر اشعار

مدح و ولادت پیامبر اکرم(ص)

یه ادامه مطلب مراجعه نمایید


عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


حضرت زهرا (س) از رسم تشییع جنازه ی عرب ناراحت بود ؛ چون بدن میت

را روی تخته ای می گذارند و روپوشی روی آن می اندازند .حجم بدن میت معلوم بود .

اسما عرض کرد : آن زمانی که من در حبشه بودم ؛ مردم حبشه برای حمل جنازه چیزی را

که پوشاننده بود ساخته بودند به طوری که دیواره داشت و حجم بدن معلوم نبود .

اسماء به درخواست حضرت زهرا (س) آن را ساخت .

عرض میکنیم :ای اسماء خدا خیرت بدهد که این تابوت دیواره دار را ساختی وگرنه نمی دانم

در جریان تیراندازی به تابوت امام حسن (ع) چه بر سرجنازه ی امام می آمد ؟حضرت عباس (ع)

چه حالی میشد و چه میکشید ؟ نمیدانم امام حسین (ع) در آن حال چه میکرد ؟ به هر حال

در جریان تشییع جنازه ی امام حسن و تیرباران جنازه ی او تابوت بین بدن و تیرها فاصله ایجاد

کرده بود ولی دلها بسوزد برای غریب کربلا

بدن امام از تیرها و نیزه ها و شمشیرها و سنگها و چوبها و... قطعه قطعه شد

و زیر سم اسبان قرار گرفت و استخوانهایش خرد شد .

کی بود گمانم که کند دشمن جانی           بر مصحف صد پاره پاره ی من اسب دوانی 

ممنوع شود دیدگانم از اشک فشانی                    مهلت ندهندم که کنم مرثیه خوانی 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

جنازه ی امام حسن (ع) را تیرباران کردند,اما بین تیر و بدن امام (ع) تابوت واسطه بود .

بمیرم برای آن مظلومه ای که بین درو دیوار قرار گرفت ؛

اما بین میخ در و سینه اش هیچ واسطه ای نبود .....

اگر هفتاد تیر کین برروی تنم آید                                          خدا داند که با آن زخم میخ دربرابر نیست 

چهل سال است می پرسی که در کوچه چه ها دیدم        اگر پاره جگر گشتم به جز از داغ مادر نیست 

اگر چه دشت پر خونم ، دل و چشمت پراز خون کرد          بمیرم از برای چشم تو این طشت آخر نیست 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

زینب (س) فکر میکرد برادرش مثل دفعه های قبل میخواهد زهر راپس بیاورد .

بایک امیدی طشت آورد ، ولی ناگهان متوجه شد پاره های جگر آقا درون طشت است

..ای وای برادم ....ای وای حسنم .....اینجا حضرت زینب (س) خودش طشت آورد ؛

ولی یک جا برایش طشت آوردند .

طشت طلا سر بریده ی برادر ....مجلس یزید ...مجلس نامحرمان ...چوب خیزران ....

از دو طشت آمد صدای شورو شین           گاهی از طشت حسن ؛ گاه از حسین 

برسر آن طشت قاسم سینه چاک             عابدین در شام بود از غم هلاک 

گرزلبهای حسن خون میچکید              خورده لبهای حسین چوب یزید 

تکیه بردوش حسین زد مجتبی                 بود بالین حسین خاک کربلا 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

در این مملکت وقتی جنازه های شهدا را میآوردند ،

مردم ، زن و مرد برای تشییع جنازه ها جمع میشوند و تابوت شهدا را گلباران میکنند .

مراسم میگیرند و با شکوه خاصی آنها را دفن میکنند ....

اما دلها بسوزد برای آن امامی که تابوت او را به جای گلباران تیرباران کردند .

بعدکشتن تیرباران ،پیکرت گردید کاش                   این جنایت درکنار قبر پیغمبر نبود 

یادسیلی خوردن مادر تورا میکشت سخت         حاجتی دیگر به زهر و قاتلی دیگر نبود 

پیش خواهر از دهانت خون دل آمد برون          بعد مادر کاش دیگر زنده این خواهر نبود 

می نشستی پای منبر میشنیدی ناسزا      خون دل خوردن زغلتیدن به خون کمتر نبود 

کی گمانم بود قبرت همچو جان گیرم به بر           هیچ جانی جسم را اینگونه درد آور نبود 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

امام صادق (ع) فرمود : وقتی امام حسین (ع) به بالین برادر آمد

و آن وضع و حال برادر را مشاهده کرد ؛گریست . امام حسن (ع) فرمود : چرا گریه میکنی ؟

فرمود : چرا نگریم که تو را مسموم میبینم . فرمود اگر چه مرا مسموم کردند ؛

ولی آنچه بخواهم ( از آب و شیر و ...) در اینجا آماده است

و برادران و خواهرانم و بستگانم جمعند ؛

ولی " لا یوم کیومک یا ابا عبدالله یزدلف الیک ثلاثون الف رجل یدعون

انهم من امه جدنا فیجتمعون علی قتلک و سفک دمک ...."

از آن سوزم حسینم جسم من در خاک سپارد         ولی کس نیست جسم او از خاک بردارد 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@


جهت مشاهده دیگر روضه ها و گریزهای

شهادت امام حسن مجتبی(ع)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید




عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


یا رسول الله! لحظات اخر سینه ات سنگین شد .چشم باز کردی چهره ی نازنین حسنین(ع) را

برای اخرین بار دیدی .اما قربان ان اقایی که سینه اش سنگین شد . چشم باز کرد .

دید شمر –لعنة الله علیه- خنجر به دست روی سینه مبارکش نشسته است.

اه از ان روز که بر سینه ی او            رفت ان دشمن دیرینه ی او 

اه از ان روز که ان خصم لعین       چکمه پوش امد و شد صدر نشین 

اه از ان روز که از او جان رفت                بدنش زیر سم اسبان رفت 

اه از ان روز که با حال شگفت             زینب از حنجر او بوسه گرفت 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

قریش رسول خدارا مذمم ؛ یعنی نکوهیده(در مقابل محمد به معنای ستوده) مینامیدند.

و او را دشنام میدادند .سخت ترین روزی که از سوی قریش بر رسول خدا گذشت ، روزی بود

که حضرت از منزل بیرون آمد . هرکه او را دید اعم از برده و آزاد ،تکذیبش کرد و آذار و اذیتش نمود .

رسول خدا در همین حال به منزل باز گشت و از شدت اندوه و غم ، جامه ای به خود پیچید؛

اما خداوند این آیه را بر او نازل کرد "یا ایها المدثر قم فانذر" ای جامه به خود پیچیده به پا خیز و انذار کن.

عرض من این است :بعد از  رسول خدا (ص)هم ، همان ها دو باره میدان یافتند.

آنجا به پیامبر (ص) دشنام میدادند و اینجا به امام معصوم امام حسن اشاره میکردند و

میگفتند:"یا مذل المومنین"؛ای ذلیل کننده مسلمان ها !...آنجا به رسول خدا توهین میکردند

و اینجا روی منبر رسول خدا ،در مقابل امام حسن (ع)به پدرش امیرالمومنین (ع) دشنام میدادند.

ای زمین و آسمان سوگوار غربتت             آفتاب حنجرم سنگ مزار غربتت 

شهر یثرب داغدار خاطرات رنج توست           خم شده پشت مدینه زیر بار غربتت 

از همه زخم زبان ،تهمت،خیانت از تو صبر        چشم تاریخ اشکبار روزگار غربتت 

کاش میشد روشنای تربت پاک تو بود            چلچراغ اشک ما در شام تار غربتت 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

جنازه ی مطهر پیامبر (ص)را بعد از سه شبانه روز به خاک سپردند.اگر چه مردم وفا نکردند

و از بدن آنطور که باید تجلیل نکردند؛اما به بدن هم جسارت نکردند.در کربلا هم جسد

امام حسین (ع)سه روز بی کفن بر روی زمین ماند ؛امااینجا هر چه توانستند

به این بدن جسارت کردند؛پیراهنش را ربودند؛انگشتر را با انگشت ربودند؛بدن را قطعه قطعه

پامال سم اسبان نمودند...

چرا عمامه ای بر سر نداری           چرا انگشت و انگشتر نداری 

اسیر زخم هما یک جای سالم          برای بوسه ی خواهر نداری 

تو را ای آیه ی تطهیر کشتند         به تیغ و نیزه و شمشیر کشتند 

به هم با دست خونین دست دادند           مرا با گفتن تکبیر کشتند 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@



جهت مشاهده دیگر روضه ها و گریزهای

شهادت جانسوز حضرت رسول اکرم (ص)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید






عاشق جوادالائمه عاشق ولایت

بس که از آه، دل شعله ورت می سوزد              با تماشای تو قلب پدرت می سوزد

ای جگرگوشه ی من شعله مزن بر جگرم            جگرم سوخت ز بس که جگرت می سوزد

زودتر از همه پیش پدرت می آیی                  زودتر از همه شمع سحرت می سوزد

زیر پرهای تو آرام گرفتم بابا                      حیف از آن روز که تو بال و پرت می سوزد

بعد من هر چه بلا هست سرت می آید      بعد من وای که پا تا به سرت می سوزد

گاه در کوچه ای از درد زمین می افتی     گاه از دست کسی چشم ترت می سوزد

گاه در پشت در خانه ی خود می نالی      چشم وا می کنی و دور و برت می سوزد

یک طرف دست تو در پای علی می شکند   یک طرف دخترکت پشت سرت می سوزد

از صدای تو در آن شعله علی می فهمد             که اگر فضّه نیاید پسرت می سوزد

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

در ماتم فراق پدر گریه می کنم                همراه شمس و نجم و قمر گریه می کنم

شب ها و روزها ز غمش مویه می کنم                 تا آخرین توان بصر گریه می کنم

خواب شبانه از سر زهرا پریده است                مانند شمع تا به سحر گریه می کنم

داغی عظیم دیده ام ای مردمان شهر                 با لحن جانگدازی اگر گریه می کنم

پیغمبر طوایف اهل بکاء شدم                             قدر تمام اشک بشر گریه می کنم

خشکد اگر که چشمه ی اشکم دوباره من      با دیده های سرخ جگر گریه می کنم

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

دخترم گریه ی تو  پشت مرا می شکند             بیش از این گریه مکن قلب خدا می شکند

چه کنی بر دل خود آب شدی از گریه               بغض سر بسته از این حال و هوا می شکند

تا که نشکسته ای از غصه کمی راه برو                        که قد و قامت تو زیر بلا می شکند

باز بوسیدم از این دست که زد شانه مرا            حیف یک روز کسی دست تو را می شکند

تو سیه پوش من و شهر به همدردی تو                   حرمت شیر خدا را همه جا می شکند

کودکانت همه در پشت سرت می لرزند                 که در خانه به یک ضربه ی پا می شکند

می دوی پشت علی تا که رهایش نکنی                ضربه ای می رسد و آینه را می شکند

بس که دنبال علی روی زمین می افتی                دل جدا سینه جدا دست جدا می شکند

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@



جهت مشاهده دیگر اشعار

رحلت جانسوز پیامبر اسلام(ص)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید



عاشق جوادالائمه عاشق ولایت