شب سوم
شب چهارم
روضه رفته رفته کار من دارد به خواهش می کشد
روضه نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد
واحد فردا حواله اش به علمدار می شود
واحد شلاقی نام حسین حال مرا جا می آورد
نغه و ذکر مجنون شده طره جانانه ام امشب
شب پنجم
روضه کم ببوس این دست هایم خجالت می کشم
واحد شکسته بال و پری ز آشیانه می بردند
واحد از شیعیان حیدر کرار می شود
واحد ما مومنین مجلس ذکر مصیبتیم
مدح سیدعلی فرمان دهد جان می سپاریم