ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

آموزش و فعالیت های فرهنگی شخصی ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

آموزش و فعالیت های فرهنگی شخصی ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

به نام خدای علی و فاطمه

به قول شاعر که میگه:
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست...

حقیر میون دریای خادمان حضرت اباعبدالله مثل قطره هم نیستم که به چشم بیام ولی دلم می خواد هر جور که می تونم ارادت خودم رو به عاشقان ارباب بی کفن و رهروان ولایت نشون بدم آرزو دارم حتی به اندازه یک سطر هم که شده مطلبی جهت استفاده ستایشگران امام حسین قرار بدم شاید بتونم از این راه کمی کسب ثواب کنم

آرزو دارم اینجا پاتوق حزب اللهی ها و عاشقان سیدعلی خامنه ای بشه

جهت سلامتی و فرج حضرت صاحب الزمان و طول عمر امام خامنه ای صلوات


طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی


کسی جز تو مرا یاور نباشه                  کسى فکر من مضطر نباشه

کسى صبر تو مولا را نداره                  بجز تو سایه اى بر سر نباشه

***

نمی دانم چه می خواهى ز جانم               که من گم کرده راهی ناتوانم

نیم من لایق این گونه رفتار                          مکن شرمنده ام اى مهربانم

***

شبیه من یکى مسکین ندارى                گدایى همچو من غمگین ندارى

به تو گفتم هزاران درد دارم                       تو گفتى حیف! درد دین نداری

***

من از عشق تو مستم کی میایی؟             سر راهت نشستم کی میایی؟

اگر آواره ام هر صبح و هر شام                    به دنبال تو هستم کی میایی؟

***

چه حیف است این همه  احسان نمودی          بود عمری مرا مهمان نمودی

تو حق داری بگویی، از چه غافل!                   بجای شکر ما عصیان نمودی

***

الهی یار همرنگ تو گردم                              بیفته نور تو بر روی زردم

چی می شه کربلا باشی و من هم            غلامت باشم و دورت بگردم

***


جهت مشاهده ادامه اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید






کسى کو با تو صحبت کرده باشد؟

ز تو یک یادگار آورده باشد؟

میون همرهان آیا کسى هست؟

که زائر بر رخ بى پرده باشد؟

***

مسوزان با نگاهت حاصلم را

بخر عمر سراسر باطلم را

همه با تو رفیق و من ز تو دور

مسوزان این دلم را، این دلم را

***

دلم جز وصل تو خواهش نداره

ببین حال دلم پرسش نداره

اگر دل خونه ى غیر از تو باشه

خدا داند دگر ارزش نداره

***

امان از بلبل بى آشیانه

ندارد ذوق آواز و ترانه

بیا اى گل به دامانت نهم سر

مگیر این قدر از دستم بهانه

***

کسی جز تو مرا یاور نباشه

کسى فکر من مضطر نباشه

کسى صبر تو مولا را نداره

بجز تو سایه اى بر سر نباشه

***

دلم با تو فقط آسوده باشه

که بى تو زندگى آلوده باشه

تموم عمرم و خرج خودت کن

و گرنه عمر ما بیهوده باشه

***

جمال تو تماشا دارد اى یار

به قلب ما تسلا دارد اى یار

ظهورت را ز حق زهراى اطهر

شکسته دل تمنا دارد ایى یار

***

رسد آیا زمانى نازنینم

که پهلوى تو مولایم نشینم

تو مشغول عطا بر سائلان باش

که من آسوده رویت را ببینم

***

نمی دانم چه می خواهى ز جانم

که من گم کرده راهی ناتوانم

نیم من لایق این گونه رفتار

مکن شرمنده ام اى مهربانم

***

تموم آرزوم دیدار یاره

دل دیوونه ام بیمار یاره

همه امیدم از ماندن همینه

ببینم این دل من یار یاره

***

بیا بالا نشین پا بر سرم نه

به پاى خود صفا بر پیکرم نه

بیا اى نور چشم پاک زهرا

قدم بر روى چشمان ترم نه

***

شبیه من یکى مسکین ندارى

گدایى همچو من غمگین ندارى

به تو گفتم هزاران درد دارم

تو گفتى حیف! درد دین نداری

***

بیا و ناز کم کن نازنینم

بیا و رحم کن ای مه جبینم

دگر نیروى استادن ندارم

بیا بنشین جمالت را ببینم

***

سلام من به آوای شب تو

سلام من به اون خال لب تو

سلام من به قطره قطره اشکت

به ذکر روضه و یا زینب  تو

***

سلام من به اون راز و نیازت

به آه و ناله و سوز و گدازت

به اشک سجده و ذکر رکوعت

به اون حالی که داری در نمازت

***

سلام من به اون جایی که هستی

به اون صحرا که در خیمه نشستی

سلام من به اون رخت سفیدت

به اون عمامه ی سبزی که بستی

***

سلام من به تو که یاد مایی

به اشک خود پی امداد مایی

ز آه تو دل ما ناله داره

که تو سر منشأ فریاد مایی

***

سلام من به گرد و خاک کویت

به اون دست قشنگ و عطر و بویت

سلام من به اون باد صبایی

که جای عاشقت آید به سویت

***

من از عشق تو مستم کی میایی؟

سر راهت نشستم کی میایی؟

اگر آواره ام هر صبح و هر شام

به دنبال تو هستم کی میایی؟

***

مراد من ملاقات نگاره

دلم جز دیدنش حاجت نداره

یکی پیدا نشد دستم بگیره

میون دست محبوبم بزاره

***

مگر از من شدی بیزار ای عشق ؟

که درد من شده بسیار ای عشق؟

اگر من باعث شرم تو هستم

بیا دست از سرم بردار ای عشق

***

چه حیف است این همه  احسان نمودی

بود عمری مرا مهمان نمودی

تو حق داری بگویی، از چه غافل!

بجای شکر ما عصیان نمودی

***

الهی یار همرنگ تو گردم

بیفته نور تو بر روی زردم

چی می شه کربلا باشی و من هم

غلامت باشم و دورت بگردم

***

از صبح تو در زمزمه بودی... یا... نه؟

غفلت زده مثل همه بودی... یا... نه؟

یک لحظه بیا فکر کن امروز که رفت

یادِ پسر فاطمه بودی... یا... نه؟

***

صدها گره در کار شده، ادرکنی

روزم چو شب تار شده، ادرکنی

الغوث گل فاطمه که منتظرت

در غصه گرفتار شده، ادرکنی







عاشق جوادالائمه عاشق ولایت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.