چون موج به هر کرانه می خوردی تو
بس طعنه از این زمانه می خوردی تو
از دست عدو به جرم حق خواهی و عشق
چون فاطمه تازیانه می خوردی تو
جهت مشاهده ادامه اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
چون سرو همیشه راست قامت بودی
معنای شرافت و شهامت بودی
در بهت سکوت ظلم هارون عمری
فریاد رسای استقامت بودی
×××
درشام و سحر ز اشک خود غوغا کرد
احیاء مرام مادرش زهرا کرد
جان داد اگر چه او به کنج زندان
منشور رهائی بشر امضا کرد
×××
چون موج به هر کرانه می خوردی تو
بس طعنه از این زمانه می خوردی تو
از دست عدو به جرم حق خواهی و عشق
چون فاطمه تازیانه می خوردی تو
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
ای آنکه دو چشمت از غمم بارانی ست
دریای دلت برای من طوفانی ست
از این که به زندان شده ام غم داری
غافل که امام عصرتان زندانی ست
×××@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
هرگاه غمت به سینه با ناز آید
جان بر تن غمدیدۀ من باز آید
تا صحن و رواق کاظمینت با شوق
مرغ دل خسته ام به پرواز آید
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
بودی تو اسیر، چارده سال کُجا ؟
گردید الَفِ قَدِّ تو چون دال کجا ؟
ای باد صبا برو، به خُفّاش بگوی
خورشید کُجا ،قَعر سِیه چال کجا
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
هر گه که نسیم از ره بغداد آید
ما را ز حدیث عشق و خون یاد آید
اى گل که به گردن تو غل افکندند
از صبر تو زنجیر به فریاد آید
----
آنچنان ز هر ستم انداخت مرا
که اجل ره سپر باغ جنان ساخت مرا
عجبى نیست اگر وقت عیادت پسرم
دید با این تن کاهیده و نشناخت مرا
----
حجت هفتم پناه دین ولى کردگار
موسى کاظم که باشد یک تن از هشت و چهار
آنکه آمد موسى عمران پى کسب شرف
بر سر خوان عطایش چون سلیمان ریزه خوار
----
اى بر همه خلق مقتدا ادرکنى
اى روح و روان مرتضى ادرکنى
اى موسى کاظم اى امام محبوس
اى یوسف آل مصطفى ادرکنى
----
امشب رضا ز سوز جگر گریه مىکند
مانند سیل ز ابر بصر گریه مىکند
تنها پسر نه، دختر چشم انتظار هم
از داغ جانگداز پدر گریه مى کند
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
کی می شود که خنده به روی رضا زنم
کو دخترم که بازو بخندد برابرم
کو قوتی که شانه به روی رضا زنم
تبعید و غربت کرده چه پیرم
راضی شدم در زندان بمیرم
شهادت امام موسی کاظم بر شما تسلیت....