ما ولایت مسلکان مست می و میخانه ایم در تماشای گل و بلبل که ما پروانه ایم
شکر و للله ما به بزم می پرستان محرمیم عاشق میخانه و بیزار از کاشانه ایم
گفت استاد عشق را با عقل سنجیدن خطاست عقل را بر زاهدان دادیم و ما دیوانه ایم
سوختیم از عشق ساقی جامی از کوثر دهد بی خود از خود طالب یک جرعه از پیمانه ایم
سوختن پروانه را کی در جهان بد نام کرد ما به دور شمع رخسار علی پروانه ایم
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
بیهوده نگرد ! کیمیا ذکر علی ست آن معجزه ی گرانبها ذکر علی ست
با دیدنِ ایوان نجف فهمیدم دارویِ تمام دردها ذکر علی ست
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
امشب شب آقایی یعسوب دین است پیمانه ها دست امیرالمؤمنین است
او صورت انسانی الله باشد او کاشف الکرب رسول الله باشد
بر تشنه کامان حرم سقاست حیدر بر حضرت زهرا قسم آقاست حیدر
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
با دلی
غمزده با دیده ی تر می گویم من
به خاک قدمت خاک نه، زر می گویم
من پروانه به دنبال شرر می گویم صبح تا عصر، وَ شب تا به سحر می
گویم
با زبانم نه من از عمق جگر می
گویم پدرم هستی و من مثل پسر
می گویم
ها علی بشر کیف بشر می گویم
موقع خواب ،
به دیوار و به در می گویم نام تو میکندم زیر و زبر ،
می گویم
غرق در کوثر تو تا به کمر می گویم تا که ماند به دلم از تو
اثر ، می گویم
تشنه جام جمت هستم اگر می گویم با زبانم نه من از عمق جگر می گویم
ها علی بشر کیف بشر می گویم
از تو
بگرفته دلم نور بصر می گویم من
در آسایش و در وقت خطر می گویم
در نظرگاه دل اهل نظر می گویم ریخت
از کنج لبم شهد و شکر می گویم
مثل باد و مه و خورشید و قمر می گویم در
نجف یکدله از اوج هنر می گویم
ها علی بشر کیف بشر می گویم
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
ﻣﻦ ﻭﻟﯽ ﻣﺴﻠﻤﯿﻨﻢ / ﺍﻣﭙﺮﺍﺗﻮﺭ ﺯﻣﯿﻨﻢ ﺻﺎﺣﺐ
ﻋﻠﻢ ﯾﻘﯿﻨﻢ / ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺭﮐﺎﻥ ﺩﯾﻨﻢ
ﻣﻦ ﻭﺻﯽ ﻣﺼﻄﻔﺎﯾﻢ / ﻣﻦ ﻋﻠﯽ ﺍﻟﻤﺮﺗﻀﺎﯾﻢ ﭼﺸﻤﻪ
ﺟﻮﺩ ﻭ ﻋﻄﺎﯾﻢ / ﺷﻬﺴﻮﺍﺭ ﻻﻓﺘﺎﯾﻢ
ﻣﻦ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺸﺮﻗﯿﻨﻢ / ﺭﺍﺯ
ﺩﺍﺭ ﻋﺎﻟﻤﯿﻨﻢ ﻓﺎﺗﺢ
ﺑﺪﺭ ﻭ ﺣﻨﯿﻨﻢ / ﻧﮑﺘﻪ ﺁﻣﻮﺯ
ﺣﺴﯿﻨﻢ
ﯾﺎﺭ
ﺟﺒﺮﯾﻞ ﺍﻣﯿﻨﻢ / ﻣﻦ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻨﻢ
.ﺷﯿﻌﻪ ﺭﺍ ﺣﺼﻦ ﺣﺼﯿﻨﻢ / ﻣﻦ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻨﻢ
ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻧﻢ ﻣﻦ ﻫﻤﯿﻨﻢ / ﻣﻦ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻨﻢ
ﮐﻌﺒﻪ ﺩﻟﻬﺎ ﻣﻨﻢ ﻣﻦ / ﺳﺮور ﻭ
ﻣﻮﻻ ﻣﻨﻢ ﻣﻦ ﯾﺎﻭﺭ ﻃﺎﻫﺎ ﻣﻨﻢ ﻣﻦ / ﺷﻮﻫﺮ
ﺯﻫﺮﺍ ﻣﻨﻢ ﻣﻦ
ﻣﻦ ﺭﻣﻮﺯ ﺳﺮﻧﻮﺷﺘﻢ / ﺑﺬﺭ
ﻋﺰﺕ ﮐﺎﺭ ﻭ
ﮐﺸﺘﻢ ﻣﻦ
ﮔﻞ ﺑﺎﻍ ﺑﻬﺸﺘﻢ / ﻣﻦ ﮔﻞ ﺁﺩﻡ
ﺳﺮﺷﺘﻢ
ﻣﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﻣﻤﮑﻨﺎﺗﻢ / ﻣﻦ ﺍﻣﯿﺮ ﮐﺎﺋﻨﺎﺗﻢ ﭼﺸﻤﻪ
ﺁﺏ ﺣﯿﺎﺗﻢ / ﺑﺎﺏ ﮐﺸﺘﯽ ﻧﺠﺎﻡ
ﻣﻦ ﻧﻮﺍﯼ ﺩﻝ ﻧﺸﯿﻨﻢ / ﻣﻦ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻨﻢ
ﺻﺪ ﻣﺴﯿﺢ ﺩﺭ ﺁﺳﺘﯿﻨﻢ / ﻣﻦ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻨﻢ
ﯾﺎﺭ ﯾﺎﺭ ﻧﺎﺯﻧﯿﻨﻢ / ﻣﻦ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻨﻢ
ﻣﺼﻄﻔﯽ ﺭﺍ ﺟﺎﻧﺸﯿﻨﻢ / ﻣﻦ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻨﻢ
ﻣﻦ ﭼﻨﺎﻧﻢ ﻣﻦ ﭼﻨﯿﻨﻢ / ﻣﻦ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻨﻢ
ﺩﯾﺮ ﺣﻖ ﺭﺍ
ﭘﯿﺮ ﻫﺴﺘﻢ / ﻏﺰﻭﻩ ﻫﺎ
ﺭﺍ ﺷﯿﺮ ﻫﺴﺘﻢ ﺗﯿﺰﯼ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﻫﺴﺘﻢ / ﺷﺎﻩ
ﺧﯿﺒﺮ ﮔﯿﺮ ﻫﺴﺘﻢ
ﺳﺮﻭﻡ ﺁﺯﺍﺩ
ﻫﺴﺘﻢ / ﺩﺷﻤﻦ ﺑﯿﺪﺍﺩ
ﻫﺴﺘﻢ ﺑﺮ
ﻧﺒﯽ ﺩﺍﻣﺎﺩ ﻫﺴﺘﻢ
/ ﻣﻠﺠﺎ ﺧﻮﺵ ﺯﺍﺩ
ﻫﺴﺘﻢ
ﻣﻠﮏ ﻫﺴﺘﯽ
ﺭﺍ ﺍﻣﯿﻨﻢ / ﻣﻦ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻨﻢ
.ﮐﻞ ﻫﺴﺘﯽ ﺳﺮ ﺯﻣﯿﻨﻢ / ﻣﻦ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻨم
ﺍﻭﻟﯿﻨﻢ ﺁﺧﺮﯾﻨﻢ / ﻣﻦ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻨﻢ
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
فقط با یاد حیدر بزن فریاد حیدر بگو با شور و مستی شب میلاد حیدر
علی اسرار کعبه علی سردار کعبه برایش میشکافد خدا دیوار کعبه
علی معمار دین است علی حبل متین است بگو با دشمن او امیرالمومنین است
بخوان در عید مسعود حسود هرگز نیاسود
علی آن راه مقصود حسود هرگز نیاسود
فَقالَ الله معبود حسود هرگز نیاسود
علی عالم به نامش علی آدم غلامش مسیح و نوح و موسی فدائی مرامش
علی خط امان است مراد شیعیان است وصی مصطفی و شهنشاه زمان است
علی از عالمی سر یدالله است و صفدر نبی الله فرمود علی فتاح خیبر
شمیم یاس دارد دلی حساس دارد الا یا اهل العالم علی عباس دارد
علی برهان مشهود حسود هرگز نیاسود
.الا ای قوم نمرود حسود هرگز نیاسود
فَقالَ الله معبود حسود هرگز نیاسود
علی اقبال زهرا علی آمال زهرا میان خواستگاران علی شد مال زهرا
خود صدیقه فرمود حسود هرگز نیاسود
علی سرمنشاء جود حسود هرگز نیاسود
فَقالَ الله معبود حسود هرگز نیاسود
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
با علی بودن شرف هست و یقین بی علی بودن نباشد کار دین
ای جماعت عشق من عشق علی است قلب و روحم با نگاهش منجلی است
گفته ی من نیست گفتار خدا ا ست تیغ راه حق به دست مرتضی است
قلب و روح من ساد بر نام اوست هر چه مستی می کنم از جام اوست
کشتیه حب خدا را ناخدا است پایتخت عشق را فرمانروا است
((معنی عشق مجسم حیدر است )) در دو عالم شیعیان را سرور است
یا علی گویان به عالم سرورند عاشق دلداده ی پیغمبرند
کل عالم را به هم زد با سه حرف عین و لام و یا ، شهنشاه نجف
طوطیا ی چشم عشاق ولا خاک پای قنبرت یا مرتضی
ای ز سر تا پا صفا روح دین وی تمام معنی حب المتین
آسمان ها، کهکشان ها ، پست تو دور چرخ لامکان دردست تو
بر تو هم عیسی و موسی پایبند لوح قرآن را تو معنا بند بند
علت پیدایش پیغمبری زینت نام خدای اکبری
نام تو اثبات توحید جلیست مهر بازوی خودت هم یا علیست
تو سرا پا صدقی و جود و صفا من فدایت باب شاه کربلا
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
ماه بر چهره ی تابان علی می نازد صبح بر روی درخشان علی می نازد
حاتم طائی ضرب المثل لطف و کرم سر این سفره به احسان علی می نازد
یک دل خسته به مانند یتیمان دارم که به شب های یتیمان علی می نازد
صفحه در صفحه ی تاریخ دلیریها بر رقص شمشیر نمایان علی می نازد
احد آمد که علی ماند که جبریل نوشت یا ر بر زخم فراوان علی می نازد
خندقی بود پر از ترس ُ از آن روز هنوز دشت بر صحنه ی طوفان علی می نازد
کوری اهل سقیفه است که چشم مهدی خط به خط بر خط قرآن علی می نازد
چو دهان باز کند عرش خدا می گوید که خدا نیز به ایمان علی می نازد
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
شیر جنگاور بنت اسدی یا حیدر مظهر روی خدای صمدی یا حیدر
همه ی عرش خدا را بلدی یا حیدر همه جا ذکر لبانم مددی یا حیدر
میکند نام قشنگش به خدا دلبری ام
.از طفولیت خود تا به کنون حیدری ام
نفسی دارم اگر از کرمت دارم و بس میل بوسیدن خاک قدمت دارم و بس
در سرم شوق طواف حرمت دارم و بس در دل خود به خدا درد و غمت دارم و بس
دل که شد جای علی قیمت زر میگیرد
مرده با ذکر "علی" جان دگر میگیرد
از تو گفتن به خدا کار کمی نیست که نیست یعنی توصیف تو حد قلمی نیست که نیست
پیش تو حاتم طایی رقمی نیست که نیست سر کوی تو سخن از ارمی نیست که نیست
این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت.
هر کجا نام علی هست همانجاست بهشت
آسمان پای قدم های تو سر خم کرده و زمین زیر قدومت چقدر دم کرده
دشت را سرخی رگهات جهنم کرده هیبت تو به خدا روی همه کم کرده
رقص تیغ دو سر تو چه تماشا دارد
.ملک الموت اگر جان بدهد جا دارد
به تو و گرمی بازار تو ماشاالله به وفای تو و ایثار تو ماشالله
به غلامان فداکار تو ماشالله هیچ کس نیست جلودار تو ماشالله
فن شمشیر زنی تو خودش غوغاییست
عطر و بوی نفس تو همه اش زهراییست
در محفلی که نام تو باشد گناه نیست غیر از دو دست تو به خدا تکیه گاه نیست
شاهی که سائل تو نباشد که شاه نیست حالم بدون یاد نجف رو به راه نیست
توصیف قدر و منزلت کار ما که نیست
.دریایی و وجود تو مانند برکه نیست
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
ﺷﺄﻥ تو در اندیشه ما جا شدنی نیست درکوزه که جا دادن دریا شدنی نیست
هرچند که توصیف تو مولا شدنی نیست تو لطف کنی ناشدنی ناشدنی نیست
طبعی که نپرداخت به نام تو تلف شد
.بر خاک نوشتند علی ؛ در نجف شد
ماییم و دلی مست در ایوان طلایی احسنت ! چه معماری انگشت نمایی
تاریخ ندیده به خود اینگونه بنایی دارد هنر شیخ بهایی چه بهایی...
هرکس که تو را دید به زانو زدن افتاد
در صحن تو خورشید به جارو زدن افتاد
در خلقت تو هرچه خدا داشت عیان شد در روز ازل هرچه دلت خواست همان شد
هر کس که گدای تو شد آقای جهان شد از برکت نام تو اذان نیز اذان شد
سردار بجز میثم تمار نداریم
.ما غیر علی با احدی کار نداریم
از ظرفیت خویش فراتر چه بگویم؟ گنگ است زبان پیش تو دیگر چه بگویم؟
از تو که خدا گفته مکرر چه بگویم؟! هیچ است علی، پیش تو من هر چه بگویم
مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه ست.
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان ست
نام تو شده قدرت بازوی پیمبر در غزوه احزاب تویی یک تنه لشکر
یک ضربه ات از کل عبادات فراتر با فاطمه شد قدرت تو چند برابر
غیر از تو علی هیچ کسی حصن حصین نیست
.یا فاطمه گفتی رجزی بهتر از این نیست
باید که به رخ ها بکشانی هنرت را آسوده کن این مرتبه تیغ دوسرت را
رندی کن و یک گوشه رها کن سپرت را صفین محیاست بیاور پسرت را
چشم تو گره خورده به ابروی اباالفضل.
وصل است به تو قدرت بازوی اباالفضل
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
نقش زیبای تو از اوج هنر می آید آن همه معجزه از دست تو بر می آید
پیش پای تو زمین کم به نظر می آید دو...سه باریست ز معشوق خبر می آید
نام حیدر به تو مولا چه قَدَر می آید
شعر چشمان تو از هر چه غزل می ریزد از پی ات "حی علی خیر عمل" می ریزد
چند صد بار زمین حداقل می ریزد وقتی از گوشه ی لبهات عسل می ریزد
پشت بند عسلت طعم شکر می آید
نام حیدر به تو مولا چه قدر می آید
لب خود باز بفرما که هوا می خواهم دائم العشقم و هر روز تو را می خواهم
هرچه در راه شما هست بلا، می خواهم شاعری مستحقم...از تو عبـا می خواهم
این چه سرّی است که شعر تو سحر می آید؟!
نام حیدر به تو مولا چه قدر می آید
باز در معرکه غوغا شده، ماشاء الله بند از قلب همه وا شده، ماشاء الله
پشت دشمن چه قَدَر تا شده، ماشاء الله علی از دور هویدا شده ، ماشاء الله
"ها علی بشر کیف بشر"می آید.
..نام حیدر به تو مولا چه قدر می آید
اسداللهی و شمشیر نمی خواهی که سپر و جوشن و زنجیر نمی خواهی که
نعره ات می کشد و تیر نمی خواهی که فاتحی ! این همه تکبیر نمی خواهی که
وقت هوهوی تو شمشیر دو سر می آید
نام حیدر به تو مولا چه قدر می آید
به رسولان تواریخ ولایت داری مستقیما ز خدا بر همه حجت داری
تو پیمبر نشده این همه امت داری...! جمله ای حرف بزن بسکه حلاوت داری
رو مگردان به خدا خم به کمر می آید
نام حیدر به تو مولا چه قدر می آید
سیزده روز شده حس تکلم دارم گشته ای ساقی و من میل تبسم دارم
چارده قرن سری گرم از آن خُــم دارم پدر خاک شدی! شوق تیمم دارم
"مژده ای دل که مسیحا..." ز سفر می آید
نام حیدر به تو مولا چه قدر می آید
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
ز کار حضرت حیدر کسی سر در نیاورده و بهتر از علی(ع)، اعجاز ، پیغمبر نیاورده
بلی روح الامین پر برده تا معراج معنایش ولیکن موقع برگشت با خود پر نیاورده
از آنکه یآفته حق را ، سوالی کن بگو آیا? ز خاک زیر پای نوکر قنبر نیاورده?
به مسجد در رکوع خود برای یاری سایل به جز حیدر کس انگشتر ز دستش در نیاورد
ای آنکه منکر اویی ، ببین ام القرا قرآن چنان حیدر بر آیات خودش زیور نیاورده
دلیل کار، تشخیص منافق از مسلمان است که خالق در کتابش نامی از حیدر نیاورده
علی همکفو زهرا بود و غیر از نفس پیغمبر برای هیچ انسانی نبی دختر نیاورده
نبی از بهر لعن قوم نصرانی به همراهش به جز "سبطین" و "زهرا" و "علی" لشکر نیاورده
هر آنکه با علی در سر خیال جنگ پرورده اگر با سر به میدان رفته با خود سر نیاورده
اگر آورده سر را، زیر آن پیکر نیاورده کسی از ذوالفقارش تیغ بران تر نیاورده
به جز پیغمبر و خالق، رسول الله ، فرموده: ز کار حضرت حیدر کسی سر در نیاورده
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
با هیچ کس جز مرتضی کاری نداریم ما جز امیرالمومنین یاری نداریم
ما شیعیانِ حیدر کرار هستیم عزت گرفتیم از علی خواری نداریم
کوری وهابی، علی را دوست داریم شیریم و بهر موش آزاری نداریم ...
اما اگر دشمن به قصد جنگ آید الگو به جز خط علمداری نداریم
ما با ولایت تا شهادت عهد بستیم ما با کسی جز رهبری کاری نداریم
سید علی فرمان دهد جان می سپاریم ما ایده ای جز مشی عماری نداریم
ما تا ظهور یار، یار انقلابیم در کاخ های فتنه دیواری نداریم
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
شبی ذکر لبم نام علی بود عروج عشق من بام علی بود
همه بودم و در خود نبودم علی گویان کتابی را گشودم
تو گویی شمس عالم تاب دیدم حدیثی ناب تر از ناب دیدم
حدیثی کو به از در ثمین بود چو خواندم محتوایش این چنین بود
که مردی با صفا و عشق و ایمان مشرف شد بر ختم رسولان
چو زد بوسه رخ پیغمبرش را به رسم هدیه داد انگشترش را
نبی فرمود با سلمان امت نه سلمان بلکه ای لقمان امت
که ای جان و دلت آیینه ی پاک ببر انگشتری را نزد حکاک
بگو تا با خط و حسن بدیعش کند حک نام حق روی عقیقش
پی اجرای فرمان پیمبر روان گردید سلمان پیمبر
دلش با عشق حق دمساز گردید پس از روزی به رحمت باز گردید
چو داد انگشتری را بر پیمبر بر او کردی نظر آن نیک منظر
بدیدی حک شده با عشق بی حد پس از نام خدا نام محمد
به زیر نام زیبای پیمبر نوشته نام روح افزای حیدر
نبی فرمود کِی مرد خدایی بگفتم نام حق را حک نمایی
لب سلمان چو گل یکباره بشکفت جواب عقل کل را این چنین گفت
که ای روشنگر دین الهی تو خود از عشق من بر خود گواهی
به یادت سنگ غم از دل زدودم به حکاک این چنین امری نمودم
که بعد از نام خلاق توانا کند حک نام زیبای شما را
در این هنگام ز سوی حَیِ عادل ز رحمت پیک حق گردید نازل
چنین از قول حق گفتا به احمد که ای آیینه ی خلاق سرمد
ز بس من هم علی را دارمش دوست برایم نام او زیبا و نیکوست
علی را من ز نور خود سرشتم خودم با دست خود نامش نوشتم
که تا گردم حقیقت را صفایی ز انوار ولیِ کبریایی
علی آیینه ی رب ودود است علی جان دعا روح سجود است
خودم دادم به ناز ناز شستش زمام آفرینش را به دستش
چو خط و خال حیدر را بدیدم به عشق او تو را هم آفریدم
این کفر نباشد سخن کفر نه این است تا بود علی بوده و تا هست علی هست
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
از خود گذر کنیم که این خوان آخر است این انقلاب، بیمه ی عباس و اکبر است
تحریم می کنند که تسلیممان کنند غافل از اینکه دل به بلاها شناور است
بیم هلاک نیست کسی را که از ازل چشم امید او به خدای پیمبر است
برخیز تا به باغ شهادت قدم زنی غیر از شهید هر چه که بینی مکدر است
با سکه و دلار نداریم هیچ کار ما را به سر هوای اشارات رهبر است
ای نایب امام بفرما که جان دهیم جانی که عاشقانه فدای تو سرور است
«هرگز شرف به سفره ی رنگین نداده ایم» این از علی و آل به ما عینِ باور است
جان می دهیم و ننگ ملامت نمی خریم حرف «امام خامنه ای» حرف آخر است
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
ای علمداران علمداری کنید رهبر اسلام را یاری کنید
بازهم در غربتی پْر از خروش "اَین عمار" علی آید بگوش
گوئیا که شام عاشورا شده عشق در این امتحان معنا شده
رفتنی ها می روند از کربلا کیست تا باقی بماند بر وفا
عشق را بار دگر احیا کنید گوش جان خویشتن را وا کنید
رهبری بیدار دل فریاد زد شعله ها بر جان استبداد زد
بی بصیرت، عالمی در غفلت است بی بصیرت، دین حق در غربت است
سعی در راه شریعت لازم است در ره ایمان بصیرت لازم است
دل به سوی کربلا پر می زند نبض ما با نبض رهبر می زند
ما دل خود را به رهبر می دهیم ما به فرمان علی سر می دهیم
جلوۀ ایمان ز رویش منجلی است رهبر بیدار ما "سید علی" است
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
مکتب سرخ
ولای تو حسینیها داشت نسل
تو خامنهایها و خمینیها داشت
ماند
نام تو و در کل جهان نامی شد نور
تو مبدأ بیداری اسلامی شد
رشته
مهر دل ما همه در دست شماست کشور
ما به خدا خانه دربست شماست
هرچه
تهدید و یا هرچه که تحریم شویم
به خداوند محال است که تسلیم شویم
گر
مقاوم همگی لب ز شکایت دوزیم به
خدا با مدد مادریات پیروزیم
آی
ای دشمن زهرا و علی ننگت باد کمتر
ای بیسروپا زمزمه جنگت باد
که
مرا زمزمه جنگ تو آزار دهد و
اگر رهبر من رخصت پیکار دهد
به
خدا سر ز تن نحس تو سرکش بزنم
دفتر و میز و گزینههایت آتش بزنم
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
علی معشوق رب العالمین است نخی از جامه اش حبل المتین است
ز وقتی پا در این عرصه نهاده غبار مقدمش روح آفرین است
تمام آسمان محتاج لطفش به محشر ناجی اهل زمین است
به وقت رعد و برق ذوالفقارش کلام حضرت حق «آفرین» است
به مشتاقان جنت فاش گویید نجف مصداق فردوس برین است
نجف شهری بود هم کفو جنت که دربانش فقط روح الامین است
تمام کائنات و چرخ محشر
نمی گردد مگر با اذن حیدر
زمین و آسمان ها گشته رامش و بیت حق سند خورده به نامش
علی همتای زهرای بتول است همانی که خدا داده سلامش
تمام لعن و نفرین خدا بر کسی که کم شمارد احترامش
علی از بطن کعبه آمده که شبیه حق بود خلق و مرامش
به هرجایی که ذکر بوتراب است دل من می زند پر سوی بامش
و شیعه گشته ام زیرا نوشتند به جنت شیعیانش هم کلامش
میان شعله ابراهیم گر خفت
صد و ده مرتبه هو یا علی گفت
علی معنای لطف و جود و احسان علی آیینه ی معبود منان
بود بهر حیات پیکر دین علی روح و علی جسم و علی جان
امیرالمومنین بعد از پیمبر بود شیواترین تفسیر قرآن
جمال او کجا و روی یوسف فدای روی ماهش ماه کنعان
غلامیّ علی کم رتبه ای نیست بود برتر ز صدها شاه و سلطان
هر آن کس در دلش مهر علی هست بر او واجب بود جنات رضوان
به دنیا گر هزاران دلبر آید
دگر مثل علی مادر نزاید
از آن روزی که ذکرش پا گرفته بساط عاشقیّ ما گرفته
به هر جا که پیمبر یاوری خواست علی دست خودش بالا گرفته
و حاتم با گدایی از در او تمام رزق خود یک جا گرفته
بود منفور و بیچاره کسی که علی از او نگاهش را گرفته
به منظور شفاعت از محبین خدا از مرتضی امضا گرفته
امیری آسمانی کز بر او چنین درس ادب سقا گرفته
"فقط حیدر امیرالمومنین است"
رجز های یل ام البنین است
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
جلوهگر تا
حشر چون خورشید گردون کوکب ماست پاسداری
از ولایت طاعت روز و شب ماست
رمز یا زهرا به سینه نام زهرا بر لب ماست غیرت
و ایثار و سازشناپذیری مکتب ماست
غیر
این مکتب که جز انوار قرآنی ندارد
مکتبی سردار مانند سلیمانی ندارد
ما
به صبر و عزم خود پشت اروپا را شکستیم راه
را از شش جهت بر دشمنان خویش بستیم
پیرو خط امام بتشکن بودیم و هستیم با
خدا عهدی که از روز ازل بستیم، بستیم
شیعه
از النصره و تکفیری و داعش نترسد
آری آری هرگز ابراهیم از آتش نترسد
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
وحـــی آمد که شوم پیک ، بسازم غزلی تا شوم شاعر درباری احســــاس ، ولی
صحبت از مردعرب گونه ی تاریخ نبود صحبت
از شیرترین شیر خـدا بود و یلی
نام زیبای علـــــــــی بردم و استــاد شدم چون
که شعروادب وفضل وهنر هست علی
یا علــــــی دست به دامان توام خرده مگیر
کمترین عضـــــو ز یاران توام خرده مگیر
طرح چشمان
تو اعجاز هنر نیست که هست در
نگاهت ز خــداوند اثر نیسـت که هست
هیبت شیر ز تشبیه تو و جلـــوه ی توست برق
چشمان تو مانند قمر نیست که هست
یک تنه لشکری و دورو برت نقطه ی امن فتح
خیبر اثر تیغ دو سر نیست که هست
حسنت را که به حُسن کرمش می خوانند تحت
تاثیر کرامات پدر نیســت که هست
اهــل این خانه به انفاق و کرم معروفند باز
هم پشت در خانه خبر نیست که هست
خوردن شربت
دیدار ز دلدار خوش است
گهگداری سرکی از سر دیوار خوش است
بی جهت نیست
علی عالی دنیا شده است بی
جهت نیست علی لایق زهرا شده است
اینکه خلقی به تو وابسته شده نیست شگفت چند
قرنیست خــدا عاشق مولا شده است
یا علی لب
بگشا هر چه تو گویی سند است هر
که از علم تو داناست توانا شده است
به نجف رفته بداند که نجف یعنی چه ؟ گنبدی
در نظرش غرق تماشا شده است
خواهشــــــا سهمیه ی بیشتری امضا کن باز
صندوق پر از فرم تقاضا شده است
یاعلی
درحرمت نغمه ی چاووش خوش است
پشت بندش سفر مرقد شش گوش خوش است
وقت آن است
کمی نعره ی یاهو بزنیم نام
حیـدر به زبان برده و جادو بزنیم
اگر امکان سفر سخت شده سمت نجف سمت
مشهـــــد دم یا ضامن آهو بزنیم
مرد این خانه که این بارشلوغ است سرش پس
توســل به خود حضـرت بانو بزنیم
خال کوبی که حرام است در آیین خدا با
قلـــم نام تو را نقش به بازو بزنیم
ازهر آنچه
که وفا هست تو بهتر داری
هر چه خوبست به دنیا دوبرابر داری
از همین
فاصله ی دور هدف می گیرم
میل تصمیم سفر سمت نجف می گیرم
در مقامات
شما شعروغزل راعشق است جای
هربیت غزل جام عسل راعشق است
هر چه از خیـر سر توست چشیدن دارد دیدن
مرقدِ با طعم بغـــل را عشق است
دیدن روی تووسینه دریدن چه خوش است بعدازآن
خواب درآغوش اجل راعشق است
حلقه ی دور تو را چنگ زنان باید داشت بین
کرات جهان طرح زحل را عشق است
جنگ خندق شده باید که کسی مرد شود بین
مردان خدا مرد عمل را عشق است
قبل تو قبـل
پیمبر به عـــرب مرد نبود
در عراق وعربستان که جهانگـرد نبود
حس تویی
شعرتویی عشق تویی راز تویی هر
چه ازعشق و صفاهست تویی ناز تویی
تو همان وعده ی دیوانگی شعر منی بهترین
منظره ی منظر دلباز تویی
عمل عصمت عالی همه از عین علیست هر
چه آید به ســر صنعت ایجاز تویی
همه جا بحث گرایش به علــــی پیچیده هم
چنان چهره ی معروف خبرساز تویی
بهترآن است
که هم خانه ی طوفان باشم
سوی تو آیم و ازخویـــش گریزان باشم
هر چه از
دار و ندارم به فـدای تو علی
جان ناقـابــل عالــم به فـــدای تو علــی
دل دیوانه
چومرغی پی هر دانه ی اوست این
همــه جاذبه، آثار کریمـانه ی اوست
هر چه دارد همه از دولـــت قرآن دارد همه
جا صحبتِ کردار ادیبانه ی اوست
شعبه ای از حرمش مشهد زیبای رضاست هر
کجا نور علی هست شفاخانه ی اوست
شعــــر یعنـی می عرفانی و مستی حلال محفل
شعری ما شعبه ی میخانه ی اوست
این چه مردیست که هرجاسخن ازمردی اوست این
علی کیست که عالم همه دیوانه ی اوست
به خــداوندی
احســــــاس قسم عشق تویی
به جگر گوشه گیِ یاس قســم عشق تویی
جنگ بدر است
شده وقت خروشانی تو می
رسد یکسره از دور رجز خوانی تو
هر کجـــا لازم اگر بود به میدان رفتی شـــده
اثبــات به ما چاک گریبـــانی تو
دشمنان خوب بدانند علــی شوخی نیست به
فـــــــــدای اثرضربت تــــــوفانی تو
در رکوعت کرم و بخشش تو ترک نشد مرحبـــا
بر تو و آن سبک مسلمانی تو
خوب من، شعر نگفتم که سرم گرم شود بلکه
عاشـــق شده این شاعر ایرانی تو
پدر خـاک،
بیــا، جنس مرا خاک بکن
دیدنی های پر از جــرم مرا پاک بکن...
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@