حضرت زهرا (س) از رسم تشییع جنازه ی عرب
ناراحت بود ؛ چون بدن میت
را روی تخته ای می گذارند و روپوشی روی آن می اندازند
.حجم بدن میت معلوم بود .
اسما عرض کرد : آن زمانی که من در حبشه بودم ؛ مردم حبشه
برای حمل جنازه چیزی را
که پوشاننده بود ساخته بودند به طوری که دیواره داشت و حجم
بدن معلوم نبود .
اسماء به درخواست حضرت
زهرا (س) آن را ساخت .
عرض میکنیم :ای اسماء خدا خیرت بدهد که
این تابوت دیواره دار را ساختی وگرنه نمی دانم
در جریان تیراندازی به تابوت امام
حسن (ع) چه بر سرجنازه ی امام می آمد ؟حضرت عباس (ع)
چه حالی میشد و چه میکشید ؟
نمیدانم امام حسین (ع) در آن حال چه میکرد ؟ به هر حال
در جریان تشییع جنازه ی
امام حسن و تیرباران جنازه ی او تابوت بین بدن و تیرها فاصله ایجاد
کرده بود ولی
دلها بسوزد برای غریب کربلا
بدن امام از تیرها و نیزه ها و شمشیرها و سنگها و چوبها
و... قطعه قطعه شد
و زیر سم اسبان قرار گرفت و استخوانهایش خرد شد .
کی بود گمانم که کند دشمن جانی بر مصحف صد پاره پاره ی من اسب دوانی
ممنوع شود دیدگانم از اشک فشانی مهلت ندهندم که کنم مرثیه خوانی
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
جنازه ی امام حسن (ع) را تیرباران کردند,اما
بین تیر و بدن امام (ع) تابوت واسطه بود .
بمیرم برای آن مظلومه ای که بین درو
دیوار قرار گرفت ؛
اما بین میخ در و سینه اش هیچ واسطه ای نبود .....
اگر هفتاد تیر کین برروی تنم آید خدا داند که با آن زخم میخ دربرابر نیست
چهل سال است می پرسی که در کوچه چه ها
دیدم اگر پاره جگر گشتم به جز از داغ مادر
نیست
اگر چه دشت پر خونم ، دل و چشمت پراز خون
کرد بمیرم از برای چشم تو این طشت آخر نیست
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
زینب (س) فکر میکرد برادرش مثل دفعه های
قبل میخواهد زهر راپس بیاورد .
بایک امیدی طشت آورد ، ولی ناگهان متوجه شد پاره
های جگر آقا درون طشت است
..ای وای برادم ....ای وای حسنم .....اینجا حضرت زینب
(س) خودش طشت آورد ؛
ولی یک جا برایش طشت آوردند .
طشت طلا سر بریده ی برادر
....مجلس یزید ...مجلس نامحرمان ...چوب خیزران ....
از دو طشت آمد صدای شورو شین گاهی از طشت حسن ؛ گاه از حسین
برسر آن طشت قاسم سینه چاک عابدین در شام بود از غم هلاک
گرزلبهای حسن خون میچکید خورده لبهای حسین چوب یزید
تکیه بردوش حسین زد مجتبی بود بالین حسین خاک کربلا
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
در این مملکت وقتی جنازه های شهدا را
میآوردند ،
مردم ، زن و مرد برای تشییع جنازه ها جمع میشوند و تابوت شهدا را
گلباران میکنند .
مراسم میگیرند و با شکوه خاصی آنها را دفن میکنند ....
اما دلها
بسوزد برای آن امامی که تابوت او را به جای گلباران تیرباران کردند .
بعدکشتن تیرباران ،پیکرت گردید کاش این جنایت درکنار قبر پیغمبر نبود
یادسیلی خوردن مادر تورا میکشت سخت حاجتی دیگر به زهر و قاتلی دیگر نبود
پیش خواهر از دهانت خون دل آمد برون بعد مادر کاش دیگر زنده این خواهر نبود
می نشستی پای منبر میشنیدی ناسزا خون دل خوردن زغلتیدن به خون کمتر نبود
کی گمانم بود قبرت همچو جان گیرم به بر هیچ جانی جسم را اینگونه درد آور نبود
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
امام صادق (ع) فرمود : وقتی امام حسین
(ع) به بالین برادر آمد
و آن وضع و حال برادر را مشاهده کرد ؛گریست . امام حسن (ع)
فرمود : چرا گریه میکنی ؟
فرمود : چرا نگریم که تو را مسموم میبینم . فرمود اگر چه
مرا مسموم کردند ؛
ولی آنچه بخواهم ( از آب و شیر و ...) در اینجا آماده است
و
برادران و خواهرانم و بستگانم جمعند ؛
ولی " لا یوم کیومک یا ابا عبدالله
یزدلف الیک ثلاثون الف رجل یدعون
انهم من امه جدنا فیجتمعون علی قتلک و سفک دمک
...."
از آن سوزم حسینم جسم من در خاک سپارد ولی کس نیست جسم او از خاک بردارد
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
جهت مشاهده دیگر روضه ها و گریزهای
شهادت امام حسن مجتبی(ع)
به ادامه مطلب مراجعه نمایید