ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

آموزش و فعالیت های فرهنگی شخصی ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

آموزش و فعالیت های فرهنگی شخصی ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

به نام خدای علی و فاطمه

به قول شاعر که میگه:
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست...

حقیر میون دریای خادمان حضرت اباعبدالله مثل قطره هم نیستم که به چشم بیام ولی دلم می خواد هر جور که می تونم ارادت خودم رو به عاشقان ارباب بی کفن و رهروان ولایت نشون بدم آرزو دارم حتی به اندازه یک سطر هم که شده مطلبی جهت استفاده ستایشگران امام حسین قرار بدم شاید بتونم از این راه کمی کسب ثواب کنم

آرزو دارم اینجا پاتوق حزب اللهی ها و عاشقان سیدعلی خامنه ای بشه

جهت سلامتی و فرج حضرت صاحب الزمان و طول عمر امام خامنه ای صلوات


طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی


مطلبی که مطالعه خواهید نمود  شاید در نگاه اول بسیار شبهه ناک و عجیب به نظر برسه ولی حقیقت اینه که بسیاری از روضه هایی که امروز مداحان عزیز میخونند دارای هیچ سند و مدرکی  نیستند یا لااقل دارای سند و مدرک معتبر و قابل استنادی نیستند و البته اگر این روضه ها واقعی بودند  بسیار بسیار جانسوز بودند ولی حیف .....

 

بنده از اواسط دهه هفتاد که وارد عرصه روضه خوانی شدم به سفارش استاد عزیزم کتاب حماسه ی حسینی  علامه شهید مطهری رو مطالعه کردم و از همون موقع تا کنون مشغول تحقیق و پژوهش و بررسی صحت روضه ها هستم و خدا گواه است که بجز صدق و اخلاص در روضه خوانی و خادمی سیدالشهدا هدفی نداشته و ندارم

 

مطلبی که در  ذیل مطالعه خواهید کرد برگرفته شده از  جلد هشتم  مجموعه چهارده جلدی  دانشنامه امام حسین هستش که بطور گزیده  خدمتتون عرض میشه

 

مطلب رو خوب و با دقت و تامل مطالعه کنید و سعی کنید در روضه خوانی هاتون از اون بهره ببرید

 

به ادامه مطلب مراجعه نمایید



اگر بخواهیم متفرّدات منابع متأخّر در باره واقعه عاشورا را همانند نمونه‏هاى پیش‏گفته گزارش کنیم، چه بسا لازم باشد که یک جلد از این دانش‏نامه را به آنها اختصاص دهیم. 1 از این رو، براى آگاهى پژوهشگران، تنها فهرستوار به شمارى دیگر از آنها اشاره مى‏کنیم:

 

گزارش سخنرانى منسوب به امام علیه السلام پس از نماز ظهر عاشورا؛ 2

 

گزارش حضور جابر بن عُروه غِفارى (از اصحاب پیامبر صلى الله علیه و آله) در کربلا و فرمایش امام علیه السلام به او که: «شَکَرَ اللّهُ سَعیَکَ یا شَیخُ؛ خداوند، تلاش تو را پاداش دهد، اى پیرمرد!»؛ 3

 

گزارش ملاقات حبیب بن مُظاهر با مسلم بن عَوسَجه در مغازه عطّارى در بازار کوفه براى خرید رنگ مو، و چگونگى رسیدن حبیب به کربلا و ابلاغ سلام نمودنِ زینب علیها السلام به وى هنگام ورودش به کربلا؛ 4

 

گزارش همبازى بودن زُهَیر بن قین با امام حسین علیه السلام در کودکى، در دوران‏ حیات پیامبر صلى الله علیه و آله، و این که او در همان زمان، خاک‏هاى زیر قدم‏هاى امام علیه السلام را بوسیده و مورد ملاطفت پیامبر صلى الله علیه و آله قرار گرفته است؛ 5

 

بسیارى از گزارش‏هاى معالى السبطین، أسرار الشهادات و عنوان الکلام در باره شهادت على اکبر علیه السلام؛ 6

 

گزارش این که امام حسین علیه السلام، على اصغر را روى دست گرفت و به سپاه کوفه فرمود: «وى را یک جرعه آب دهید که از غایت تشنگى، شیر در پستان مادرش نمانده»؛ 7

 

گزارش اختلاف افتادن در لشکر عمر بن سعد در باره آب دادن به على اصغر و دستور ابن سعد به حَرمَله براى قطع نزاع؛ 8

 

گزارش سخن حرمله به مختار، با این مضمون که: «اکنون که مرا مى‏کُشى، بگذار کارهاى خود را بگویم تا قلبت را بسوزانم: من، سه تیر سه‏شاخه زهرآلود داشتم. یکى را به گلوى على اصغر زدم، دومى را به قلب حسین، و با سومى، گلوى عبد اللّه بن حسن را هدف گرفتم»؛ 9

 

گزارش تبسّم على اصغر به امام حسین علیه السلام پس از تیر خوردنش؛ 10

 

گزارش آمدن شیر در سینه مادر على اصغر، پس از خوردن آب در شب یازدهم محرّم، و این که وى پستان‏هاى خود را سرِ دست گرفته و گفته: «نورِ دیده، على اصغر! کجایى که پستان‏هاى من، پُر از شیر است؟»؛ 11

 

گزارش بیرون آورده شدن قُنداقه على اصغر از زیر خاک و جدا کردن سر او و به نیزه کردن آن؛ 12

 

گزارش سفارش امیر مؤمنان علیه السلام در شب ۲۱ ماه رمضان به عبّاس علیه السلام که: «مبادا در روز عاشورا آب بخورى، در حالى که برادرت حسین، تشنه است!»؛ 13

 

گزارش توصیه امیر مؤمنان علیه السلام به فرزندان خود در باره امام حسن علیه السلام و سپردن امام حسین علیه السلام به عبّاس علیه السلام به عنوان امانت خدا و پیامبر صلى الله علیه و آله و فاطمه علیها السلام و خودِ ایشان؛ 14

 

گزارش سخن عبّاس علیه السلام به امام حسین علیه السلام که: «مى‏خواهم یک‏بار دیگر صورتت را ببینم؛ ولى حرمله تیر بر چشمان من زده است»؛ 15

 

گزارش سخن فاطمه کِلابى (امُّ البَنین) که وقتى به خانه امیر مؤمنان علیه السلام رفت، تقاضا کرد که ایشان، او را «فاطمه» خطاب نکند تا فرزندان زهرا علیها السلام به یاد مادرشان نیفتند؛ 16

 

گزارش ماجراى جلوگیرى برخى از اهل بیتِ امام علیه السلام از حرکت اسب ایشان و تقاضاى پایین آمدن از اسب و یا بوسیدن زیرِ گلوى ایشان، 17 و نیز گفتن جمله «مَهلًا مهلًا، یَابنَ الزهراء!». گفتنى است که این جمله، حتّى در منابع ضعیف هم یافت نشد. تنها در أسرار الشهادات آمده است که:

 

فأرادَ علیه السلام أنْ یَخرُجَ مِنَ الخیمة، فلَصَقَت بِهِ زَینبُ علیها السلام فقالت: مَهلًا یا أخى! توقَّف حتّى ازَوِّدَ مِن نَظَرى و اوَدّعَک. 18

 

امام علیه السلام تصمیم گرفت که از خیمه بیرون برود، که زینب علیها السلام خود را به او چسبانْد و گفت: برادرجان! آهسته! درنگ کن تا تو را کاملًا ببینم و با تو خداحافظى کنم.

 

گزارش سراسیمه آمدن زینب علیها السلام نزد امام زین العابدین علیه السلام در خیمه، پس از شهادت امام حسین علیه السلام و پرسیدن علّت دگرگون شدن اوضاع عالَم، و سخن امام علیه السلام به وى که: «اى عمّه! دامن خیمه را بالا بزن» و نگاه کردن امام علیه السلام به سر بُریده پدر و مخاطب قرار دادن زینب علیها السلام که: «اى عمّه! مُهیّاى اسیرى باشید، که پدرم را شهید کردند»؛ 19

 

گزارش‏هاى مربوط به هجوم به خیمه‏ها، مانند: تصریح به کتک خوردن اهل حرم امام علیه السلام 20 و کشیدن زیرانداز از زیر امام زین العابدین علیه السلام و بر زمین افکندن ایشان، 21 و زیرِ دست و پا ماندن برخى از کودکان 22 و دستور امام زین العابدین علیه السلام به عمّه‏اش زینب علیها السلام که: «عَلَیکُنَّ بِالفرار؛ بر شما بادْ فرار!» در پاسخ چاره‏جویى او، 23 و سرشمارى کودکان کاروان در پایان کار و مشخّص شدن این که دوتن از آنان در نقطه‏اى جان داده‏اند؛ 24

 

گزارش چگونگى آمدن بنى اسد براى دفن اجساد شهدا و این که امام‏ زین العابدین علیه السلام در باره کمک آنان در دفن پدر بزرگوارش فرمود: «مَعى مَن یُعینُنى؛ همراه من، کسى هست که مرا یارى کند» و خطاب به پدرش فرمود: «أمّا الدُنیا فَبَعدک مُظلمة؛ دنیا پس از تو، تاریک است» و این که روى قبر پدر با انگشت نوشت: «هذا قَبرُ حُسَینِ بنِ عَلِىِّ بنِ أبى طالِبٍ الَّذى قَتَلوهُ عَطشاناً غَریباً؛ این، قبر حسین بن على بن ابى طالب است که او را تشنه و غریب، کُشتند»؛ 25

 

گزارش سخن زینب علیها السلام خطاب به جسد برادر: «هل أنت أخى؟ هل أنت ابن أبى؟؛ آیا تو برادر منى؟ آیا تو پسر پدر 26 منى؟» 27 و بوسه زدنش بر حنجر و رگ‏هاى بُریده برادر 28 و گفتن «اللّهمّ تقبّل منّا هذا قلیل القربان؛ خداوند! این قربانى اندک را از ما بپذیر»؛ 29

 

گزارش‏هاى مربوط به شمارى از اقدامات سَکینه در کربلا به عنوان کودکى خردسال، 30 در صورتى که بر پایه گزارش منابع معتبر، وى در آن هنگام، ازدواج کرده و همراه شوهرش به کربلا آمده بود؛ 31

 

گزارش مسلمِ جَصّاص در باره حضور اهل بیت امام علیه السلام در کوفه، نان و خرما دادن کوفیان به کودکان آنها و جلوگیرى امّ کلثوم علیها السلام از این اقدام به دلیل حرمت صدقه بر آنها و نیز این که زینب علیها السلام سرش را به چوب مَحمل زد و اشعارى خواند که با این بیت، آغاز مى‏شود: «یا هِلالًا لِما استتمّ کمالًا...؛ اى هلالى که کامل نشده...!»؛ **زیرنویس=نور العین: ص ۵۵، المنتخب، طریحى: ص ۴۶۳، مقتل الحسین علیه السلام المنسوب إلى أبى مخنف: ص ۱۵۸ ۱۶۱. گفتنى است که محدّث قمى رحمه‏اللهدر باره این خبر مى‏نویسد: «ذکر محامل و هودج در غیرِ خبر مسلم جصّاص نیست و این خبر را گر چه علّامه مجلسى نقل نموده است، ولى مأخذ نقل آن، منتخب طریحى و کتاب نور العین است که حالِ هر دو کتاب بر اهل فنّ حدیث، مخفى نیست و نسبت دادن سر شکستن به جناب زینب علیها السلام و اشعار معروف نیز از آن مخدّره که عقیله هاشمیّین و عالمه غیر معلَّمه و رضیعه ثَدْىِ نبوّت و صاحب مقام رضا و تسلیم است بعید است» (منتهى الآمال: ص ۴۸۳).

 

افزون بر آنچه محدّث قمى رحمه‏الله بیان نموده، سه نکته دیگر نیز در این باره، قابل توجّه است:

 

نکته اوّل، دادن هدیه و صدقه مستحب به هاشمى توسّط غیر هاشمى، اشکالى ندارد.

 

نکته دوم، چگونه مى‏توان باور کرد که زینب علیها السلام در ملأ عام در میان هزاران کوفى، سر خود را به محمل بزند و خون جارى شود و این موضوع، حدود هزار سال، مسکوت بماند و پس از این مدّت طولانى، در برخى از منابع بسیار ضعیف، آن هم از یک نفر، گزارش شود؟! شایان ذکر است که همه کتاب‏هاى ضعیفى که این مطلب را از مسلم جَصّاص نقل کرده‏اند، به موضوع «زدن سر به چوب محمل» اشاره ندارند. براى نمونه، این مطلب در کتاب نور العین و نسخه چاپى مقتل الحسین علیه السلام المنسوب إلى أبى مخنف، نیامده و تنها در المنتخب طریحى و یک نسخه خطّى از مقتل یاد شده، گزارش شده است.

 

نکته سوم، زینب علیها السلام قطعا کارى بر خلاف توصیه مؤکّد امام حسین علیه السلام انجام نمى‏دهد؛ زیرا بر اساس آنچه منابع معتبر، گزارش کرده‏اند، امام علیه السلام به ایشان سفارش فرمود: «یا اخیّة! إنّى اقسم علیک فأبرّى قسمى. لا تشقى علىّ جَیبا و لا تخمشى علىّ وجها؛ خواهرم! تو را سوگند مى‏دهم و بدان، عمل کن. بر [مرگ‏] من، گریبان چاک مده و صورتْ مخراش». در این باره، ر. ک: دانش‏نامه امام حسین علیه السلام ج ۶ ص ۴۵ (بخش هشتم/ فصل یکم/ حال زینب در شب عاشورا).@

 

گزارش منسوب به امام زین العابدین علیه السلام که در پاسخ این پرسش که: «در طول سفر، کجا به شما سخت‏تر گذشت؟»، سه بار فرمود «امان از شام!»؛ 32

 

گزارش‏هاى ریختن آب و آتش و خاکستر بر سر اهل بیت امام حسین علیه السلام و افتادن آتش بر عمامه امام زین العابدین علیه السلام و سوختن سر ایشان در شام؛ 33

 

گزارش بستن اهل بیت امام علیه السلام به ریسمانى که یک طرف آن به امام زین العابدین علیه السلام بسته بود و طرف دیگر آن به زینب علیها السلام و...؛ 34

 

گزارش‏هایى که حاکى‏اند قنداقه زینب علیها السلام را هنگامى که در کودکى آرام‏ نمى‏گرفت، در دامن حسین علیه السلام گذاشتند و آرام شد، 35 یا این که زینب علیها السلام در کودکى، در آفتاب خوابیده بود و حسین علیه السلام که او را چنین دید، مانع تابش نور آفتاب به او شد... تا این که ماجراى کربلا پیش آمد و بدن امام علیه السلام در آفتاب ماند...؛ 36

 

این گزارش که زینب علیها السلام هنگام ازدواج با عبد اللّه بن جعفر، شرط ضمنِ عقد کرد که او را از مسافرت با امام حسین علیه السلام منع نکند، 37 یا این که امام حسین علیه السلام در وداعِ آخر به وى فرمود: «مرا در نافله شب، فراموش مکن»، 38 یا این که زینب علیها السلام شب یازدهم یا در برخى منازل راه شام، نماز شبش را نشسته خواند 39 و هنگامى که به مدینه بازگشت، شوهرش عبد اللّه بن جعفر، او را نشناخت؛ 40 و صدها گزارش دیگر، از این قبیل.

 

کوتاه‏سخن، این که: علّتِ نیاوردن متفرّدات منابع متأخّر در گزارش واقعه عاشورا و تاریخ زندگى امام حسین علیه السلام در این دانش‏نامه، معتبر نبودن و قابل استناد نبودن آنهاست، هر چند ممکن است شمارى از آنها، در واقع، درست باشند، امّا دلیلى یا دستِ کم، قرینه‏اى بر صحّت آنها وجود ندارد. بر این اساس، مى‏توان گزارش‏هایى را که اشکال عقلى و نقلى ندارند، با استناد به منابع آنها نقل کرد. البتّه براى آن که شنونده گم‏راه نشود، اشاره به ضعفِ منبع، ضرورى است، هر چند با توجّه به این که رعایت این نکات، عملًا براى همه مقدور نیست، توصیه مؤکّد ما، خوددارى کامل از نقل گزارش‏هاى مستند به منابع ضعیف است. 41

 

پاورقی :

1 : بلکه به گفته شهید مطهرى: «اگر بخواهیم روضه‏هاى دروغى را که مى‏خوانند، جمع‏آورى کنیم، شاید چند جلد کتاب پانصد صفحه‏اى بشود (حماسه حسینى: ج ۱ ص ۱۸)

2 : مقتل الحسین علیه السلام المنسوب إلى أبى مخنف: ص ۱۰۵، أسرار الشهادات: ج ۲ ص ۲۶۶ (تقریبا با همان الفاظ از مقتل الحسین علیه السلام المنسوب إلى أبى مخنف)

3 : مقتل الحسین علیه السلام المنسوب إلى أبى مخنف: ص ۱۱۵

4 : أسرار الشهادات: ج ۲ ص ۵۹۱

5 : مجالس المواعظ: ص ۵۹، المنتخب، طریحى: ص ۱۹۶ (نام زهیر بن قین در آن نیست)

6 : معالى السبطین: ج ۱ ص ۲۵۴، أسرار الشهادات: ج ۲ ص ۵۱۴، عنوان الکلام: ص ۲۸۲

7 : روضة الشهداء: ص ۳۴۲

8 : مصرع الحسین علیه السلام: ص ۱۸۱

9 : سوگ‏نامه آل محمّد صلى الله علیه و آله: ص ۵۳۵ (به نقل از: منهاج الدموع: ص ۴۱۱)

10 : محرق القلوب: ص ۱۰۵

11 : عنوان الکلام: ص ۲۶۸ و ۱۲۳ تقریبا با همان الفاظ

12 : عنوان الکلام: ص ۵۴ و ۲۶۵ و ۳۲۶

13 : معالى السبطین: ج ۱ ص ۲

14 : شعشعة الحسینى: ج ۲ ص ۶۰

15 : تذکرة الشهداء: ص ۲

16 : این مطلب را در هیچ مصدر معتبر یا غیر معتبرى نیافتیم و اساسا در منابع معتبر، هیچ گفتگویى از این بانو با امیر مؤمنان علیه السلام یا فرزندان ایشان در هیچ موردى ثبت نشده است

17 : أنوار المجالس: ص ۹۸، تذکرة الشهداء: ص ۳۱۱

18 : أسرار الشهادات: ج ۳ ص ۵۶

19 : تذکرة الشهداء: ص ۳۴

20 : المنتخب، طریحى: ص ۱۸۳، عنوان الکلام: ص ۲۱۳

21 : نور العین: ص ۵۳، مقتل الحسین علیه السلام المنسوب إلى أبى مخنف: ص ۱۵۴، معالى السبطین: ج ۲ ص ۵۱

22 : وفیات الأئمّة: ص ۱۶۰

23 : معالى السبطین: ج ۲ ص ۵۲

24 : معالى السبطین: ج ۲ ص ۵۳

25 : الدمعة الساکبة: ج ۵ ص ۱۳.، ر. ک: دانش‏نامه امام حسین علیه السلام: ج

26 : اکنون در افواه، لفظ «مادر» به جاى «پدر»، مشهور است

27 : شعشعة الحسینى: ج ۲ ص ۱۲

28 : الخصائص الحسینیّة: ص ۱۸۰، تذکرة الشهداء: ص ۳۶۳، معالى السبطین: ج ۲ ص ۳۲

29 : کبریت احمر: ص ۳

30 : أسرار الشهادات: ج ۲ ص ۵۸۱ ۵۸۳ و ۴۰۲، عنوان الکلام: ص ۳۰۲

31 : ر. ک: ج ۱ ص ۳۰

32 : عنوان الکلام: ص ۱۱۸

33 : تذکرة الشهداء: ص ۴۱۱

34 : المنتخب، طریحى: ص ۴

35 : شجره طوبى: ج ۲ ص ۱۵۳

36 : أنوار المجالس: ص ۴۰

37 : وفیات الأئمّة علیهم السلام: ص ۴۳۳

38 : وفیات الأئمّة علیهم السلام: ص ۴۴۱

39 : معالى السبطین: ج ۲ ص ۱۳۳، وفیات الأئمّة علیهم السلام: ص ۴۴۱، شجره طوبى: ج ۲ ص ۱۵۳

40 : در این باره، هنوز هیچ مدرکى، هر چند ضعیف، یافت نشده است

41 : ر. ک: ج ۱ ص ۹۱ (پیش گفتار/ منابع غیر قابل استناد)




عاشق جوادالائمه عاشق ولایت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.